گذشتگان ما به شهادت آثاری که از بزرگان و صاحبنظران باقی مانده است، نگاه ویژه و خاصی به شعر و شاعری داشتهاند.
آنان شعر را نه یک مقولة صرفاً ادبی، بلکه یک جریان تأثیرگذار بر جامعة بشری میدانستهاند و برای لفظ شاعر نیز حرمت خاصی قائل بودهاند. به همین میزان، برای کسی که قرار است چنین لقب خطیری را با نام خود همراه سازد، ویژگیهای برجسته و خصایص مختلفی را ذکر نمودهاند و شاعران را به کسب برخی فضیلتها و علوم موظف دانستهاند.
«المعجم فی معاییر اشعارالعجم» اثر بیبدیل شمسالدین محمد بن قیس رازی است که خود از ادیبان بزرگ فارسی در سدة هفتم بوده است. این اثر ارزشمند در موضوع دانش شعر و شاعرانگی نوشته شده است و یکی از مهمترین کتب فارسی کهن در زمینة شعر به شمار میرود. از تعاریف مربوط به قالبها و وزنهای عروضی گرفته تا علوم مربوط به قوافی را میتوان در این کتاب یافت و با آنها آشنا شد. امروز روز هم یکی از پیشنهادهای خوب به هر شاعری میتواند مراجعه به این کتاب ارجمند و نگاهی هرچند گذرا به آن باشد.
متنی که در زیر با هم میخوانیم برشی از این کتاب است دربارة لوازم شعر و مقدمات شاعری. شمس قیس در اینجا، دربارة محفوظات شاعر و علومی که او باید آنها را بداند، سخن گفته است که خواندن آن خالی از لطف نیست:
بدان که شعر را ادواتی است و شاعری را مقدماتی که بی آن هیچکس را لقب شاعری نزیبد و بر هیچ شعر نام نیک درست نیاید. اما ادوات شعر کلمات صحیح و الفاظ عذب* و عبارات بلیغ و معانی لطیف است که چون در قالب اوزان ِ مقبول ریزند و در سلک ابیات مطبوع کشند، آن را شعر نیک خوانند و تمام صنعت جز به استکمال* آلات و ادوات آن دست ندهد و کمال شخص بیسلامت اعضاء و ابعاض* آن صورت نبندد.
و اما مقدمات شاعری آن است که مرد بر مفردات لغتی که بر آن شعر خواهد گفت وقوف یابد و اقسام ترکیبات صحیح و فاسد آن را مستحضر شود و مذاهب شعراء مفلق* و امراء کلام در تأسیس مبانی شعر و سلوک مناهج* نظم بشناسد و سنت و طریقت ایشان در نعوت* و صفات و درجات مخاطبات و فنون تعریضات* و تصریحات* و قوانین تشبیهات و تجسسات و قواعد مطابقات و مغالطات* و وجوه مَجازات و استعارات و سایر مصنوعات کلامی بداند و بر طرفی از حکم و امثال و شطری* از تواریخ و احوال ملوک متقدم و حکماء سالف* واقف گردد و معانی لطیف از ضعیف فرق کند و بر حسن مطلع و لطف مقطع هر شعر مطلع شود، تا هر معنی را در کسوت عبارتی لایق بر منصه* نظم نشاند و در سرد* سخن از معانی سرد و تشبیهات کاذب و اشارات مجهول و ایهامات ناخوش و تجنیسات متکرر و اوصاف غریب و استعارات بعید و مجازات نادر و تکلفات ثقیل و تقدیم تأخیرات نادلپسند مجتنب* باشد و در همة ابواب از قدر حاجت به طرفی افراط و تفریط بیرون نرود و از مالابد* نکاهد و در مالامعنی* نیفزاید و بیش از آنکه در نظم شعر شروع کند و به دعوی شاعری میان در بندد، اول مختصری در علم عروض و قوافی برخواند تا بر بحور قدیم و حدیث واقف شود و اوزان خوش از ناخوش فرق کند و یجوز و لایجوز ازاحیف* بداند و صحیح ابیات از سقیم* بشناسد و قوافی اصلی از معمول تمییز کند و آن که سرمایة نیک از گفتهای مطبوع و مصنوع استادان این صنعت و پاکیزهگویان این فن به دست آرد و از قصاید و مقطعات* درست ترکیب عذب کند.
المعجم فی معاییر الاشعار العجم تالیف شمس قیس رازی- تصحیح مدرس رضوی- انتشارات زوار – چاپ سوم 1360
***
برخی از لغات و اصطلاحات دشوار:
عذب : گوارا، خوش، شیرین
استکمال: طلب کمال کردن
ابعاض: جمع بعض، پارهها و اجزاء
مفلق: آنکه شعر نیکو گوید
مناهج: جمع منهاج، راههای راست
نعوت: جمع نعت، صفات
تعریض : سخن سربسته گفتن
تصریح : هویدا گفتن
مغالطه : مغلطه با همدیگر
شطر: نیمة چیزی و پارة آن
سالف: پیشرفته و گذشته
منصه: جای ظاهر شدن چیزی
سرد: زرهها و حلقهها
مجتنب: از چیزی دوری کننده
مالابد: آنچه ضروری است
مالامعنی: آنجه معنی نمیدهد
ازاحیف: تغییرات ارکان بحور شعر
سقیم: بیمار
مقطعات: جمع قطعه (از قالبهای شعری)
انتخاب و معرفی از پیمان طالبی