معرفی کتاب «ماشین کلیمانجارو» ری برادبری
نویسندهای از وادی ادبیات گمانهزن
07 دی 1391
21:44 |
0 نظر

|
امتیاز:
3 با 1 رای
امروزه داستانهای گمانهزن یا همان داستانهای فانتزی و علمیتخیلی جریان مهمی در ادبیات هستند و در کل دنیا طرفداران بسیاری پیدا کردهاند. از بزرگان ادبیات گمانهزن میتوان «ری داگلاس برادبری» را نام برد؛ نویسندهای آمریکایی که قلمش از قید زمان و مکان رها شده و داستانهایش بیشتر نمایش سالهای آیندۀ جهان است و برای پرندۀ خیالاتش هرگز نمیتوان مرزی تصور کرد. برادربری بیشتر نویسندۀ داستانهای کوتاه است و شهرت او با داستانهایی همچون «451 درجۀ فارنهایت»، «حکایتهای مریخ»، «مرد منقوش» و «مرد مصور» است.
«ماشین کلیمانجارو» مجموعهای از داستانهای برگزیدۀ برادبری است؛ در این مجموعه شانزده داستان نسبتا کوتاه از وی جمعآوری شده است که با ترجمۀ زیبا و روان «پرویز دوایی» قصههای آن خواندنیتر شده است. 35 صفحۀ ابتدایی کتاب اختصاص دارد به معرفی برادبری و آثار او. اولین داستان این مجموعه «قو» نام دارد؛ داستان پیرزنی که روزهای گذشتهاش را برای جوان خبرنگاری تعریف میکند. «یکی از آن روزها» قصۀ دختر جوانی است که معلم شهرک گرینتان شده است. «پسرک نامرئی» داستان پیرزن جادوگری را روایت میکند و دو فصل بعد کتاب به نقاشی اختصاص دارد: «لبخند» که گریزی به مونالیزا دارد و «در فصلی از هوای آرام» که پای پیکاسو را به قصه باز میکند. «رهگذر»، «صدای پای تابستان»، «اژدها»، «یک ساقۀ علف»، «ماشین پرنده»، «پدر بزرگ»، «مادر بزرگ»، «درود و بدرود»، «عطر شب تابستان»، «مسافر زمان» و «ماشین کلیمانجارو» دیگر داستانهای این مجموعه هستند.
در انتخاب داستانهای «ماشین کلیمانجارو» سعی شده است که قصهها تنوع سبکی و موضوعی داشته باشند و همۀ آنها صرفاً از یک فضای کلی تبعیت نکنند. برای مثال سه داستان ابتدایی کتاب کاملا واقعگرایانه نوشته شدهاند. چند فصل جلوتر داستان تخیلی «رهگذر» آورده شده که به سال 2053 میرود و دنیای ماشینی آینده را ترسیم میکند، در حالی که چند فصل بعد در «ماشین پرنده» داستان همچنان تخیلی است؛ اما اینبار در عقبگردی تاریخی نویسنده به سال 400 میلادی بازمیگردد. شاید همین پریشانی و متفاوت بودن است که برادبری را به یک نویسندۀ جهانی تبدیل و نظر مخاطبهای گوناگونی را به او جلب کرده است.
پرویز دوایی در سال 1387 ترجمۀ مجموعه داستان «ماشین کلیمانجارو» را به انتشارات «کتاب پنجره» سپرده تا 1650 نسخه از آن در بازار کتاب منتشر شود. کتاب در قطع رقعی چاپ شده و 248 صفحه دارد و قیمت حک شده در پشت آن4800 تومان است.
«آن شب در حالی که ماه به میوههای کاج نوک میزد، پیرزن از زیر جامۀ عریض آبیاش سوزنی بیرون کشید. شور و هیجان پنهان خویش را جمع کرده سوزن را محکم در دست فشرد و خفاش مرده را نشانه رفت. از مدتها پیش دریافته بود که جادو و جنبلش، به رغم تمام تلاش و عرقریزی و نمکها و گوگردها بیخاصیت است، ولی این رویا را همیشه در دل داشت که روزی عاقبت معجزهای صورت بگیرد...» (ص83)
معرفی محمد غفاری
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.