اسکندر چو از مادر بزاد مرده بود یادداشتی از جواد افهمی

خبرگزاری فارس: اسکندر چو از مادر بزاد مرده بود

جواد افهمی یکی از نویسند‌گان موفق دفاع مقدس و مولف کتاب سوران سرد در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده به بررسی داستان نویسی در این عرصه پرداخته است. این یادداشت که افهمی در آن به سیاست گذاری‌های فرهنگی در عرصه نوشتن و قلم زدن پرداخته و در انتها دوستانی را که داعیه ­دار فضای فرهنگی و هنری این مرز و بوم­ اند، خطاب قرار داده، به شرح زیر است:

حکایت نوشتن داستان و رمان در این دیار حکایت کوه سنگی است و اسب سم­‌شکسته. بماند که همیشة روزگار حکایت همین بوده و انگار که قرار است همین­گونه هم بماند. در طول تاریخ هر آینه که فرآیندهای فرهنگی، هنری و تاریخی را نهادها و سازمان­‌های زیرمجموعة دولت متولی­‌گری کرده و هم آنان بوده که این فرآیندها را بازتعریف نموده­‌اند، مکتوب­‌ها و آثار پدیدآمده از این رهگذر شیری بوده بی­‌یال و دم و اشکم.

 
و در هنگامه­ای که آبشخور این بازتعریف‌­ها اذهان صلب و بی‌اعوجاج عالمان و خبرگان مکتب­خانه‌­های مصلحت و مدارا بوده، آن­چه البته به جایی نرسیده فریاد حقیقتی بوده که قرار بوده در غالب داستان و رمان به رشتة تحریر درآورده شود.

علامه­‌گان مادرزاد حیطة سیاست­گذاری فضای فرهنگی، دائم افاضات می­‌فرمایند و تاریخ را به زعم انگاره­‌های خشک خود می­‌نگارند و هم آنانند که سند شش­دانگ هر فرآیندی را به نام خود و باورهای رسوب­‌گرفته­‌شان می­‌زنند و قرار تألیف هر اثر و مکتوبی را تنها از کانال و کریدور همان باورهای سودآور و منفعت­ طلبانه­‌شان صادر می­‌کنند.

حال این تویی و این ذهن پرسش­گر نسل نواندیشی که در اثنای گذر از صفحات تاریخ برای هرکدام از این فرآیندها یک میلیون پرسش بی­‌جواب می­‌یابد و دریغ از عنایتی و تفضلی به این جماعت چهل، پنجاه، شصت­ درصدی که همیشة تاریخ جزو نامحرمان و ناپختگان بوده و مباد که اسرار نهان و ناگفته‌های محفل یار را با اغیار گفت که این جماعت هنوز به آن پختگی و معرفت نرسیده که سر از راز سر به مهر فی­‌المثل شکست عملیات والفجر ...­ام و کربلای ...ام دربیاورد.

راحت­تان کنم، از دیرباز سر توی برف کردن عادت­ نخبگان و سیاستمداران عرصة فرهنگی ما بوده و پاک کردن صورت مسئله راحت­‌ترین و میان­برترین راه جواب­گویی به هر سؤال و پرسش. چه می­‌شود کرد؟! صلاح مملکت خویش خسروان دانند و خسروان تنها همانانند که تنها و تک و بی­‌همتا از مادر زاده شده‌­اند و انگار که خداوند باری تعالی فوت و فن مملکتداری و صلاح و زیانش را از همان بدو پیدایش که نه، از نه­ ماه قبلش در زهدان زنانی که آبستن چنین تک ­ستاره‌هایی شده‌­اند قرار داده است.

 ما هم فراموش می­‌کنیم که: اسکندر چو از مادر بزاد مرده بود و به­‌ خاطر می‌­آوریم که وامدار همانانی هستیم که ذات هنر را با رقص عاشقانه‌­شان در بزم خونین دشت­‌های جنوب و کوهستان­‌های غرب تقدس و تعالی بخشیدند.

نااهلان و نامحرمانی که از همان سپیده ­دم انقلاب کمر به محو و خاموشی چراغ این خانة همیشه روشن بستند تکلیفشان روشن و حساب­شان با تودهنی‌­های بچه‌­های انقلاب بوده و خواهد بود. روی سخن ما با دوستانی است که داعیه ­دار فضای فرهنگی و هنری این مرز و بوم­ اند و به زعم ما شش­دانگ حواس­شان به این حیطة بس حساس و گستردة پیش روی­شان است.

به آن­ها هم درود می­‌فرستیم و خسته نباشید می­‌گوییم و می‌گوییم این حیطه حیطه­‌ای است که باید سر بی­‌دردتان را دستمال ببندید. باید دغدغة مبارزه‌­ای بسیار گسترده­‌تر و عیان‌تر از هشت سال دفاع مقدس را در سر داشته باشید. باید پیشانی­‌بندهایی با شعارهایی به مراتب هنرمندانه‌­تر و رساتر از گذشته بر پیشانی ببندید. و باور کنید همة کسانی که قصور و راحت­ طلبی و غفلت­‌های شما را برنمی­‌تابند و آن­ها را در قالب نقدهای خیرخواهانه و گاهاً تند به رخ­تان می­‌کشند
پشت سرتان خواهند بود و بی‌­منتی کمر خدمت به شما و اهداف عالیه‌­تان را می­‌بندند.
باشد که این­گونه گردد.

منبع :

خبرگزاری فارس