موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

مشروح نشست خبری افتتاحيه ششمين دورۀ مدرسه رمان

08 تیر 1400 18:19 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای
مشروح نشست خبری افتتاحيه ششمين دورۀ مدرسه رمان

شهرستان ادب: آئین افتتاحیه ششمین دوره مدرسه رمان و رونمایی از رمان «کورمار» نوشته سیدعلیرضا میرمالک، «متولد زمستان» نوشته محمد‌هادی عبدالوهاب و «صور سکوت» نوشته محمد قائم خانی با حضور علی‌محمد مودب مدیرعامل موسسه شهرستان ادب، مجید قیصری نویسنده، علی اصغر عزتی‌پاک و جمعی از نویسندگان در سالن کنفرانس موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار شد.

 

«علی‌محمد مودب»: برای ساختن امروز و فردای خودمان نیاز به رویاپردازی در فرهنگ و هنر و ادبیات داریم

در آغاز این مراسم علی‌محمد مودب مدیرعامل موسسه شهرستان ادب با اشاره به اینکه «امروزِ ما در ملاقات خاطره دیروز و رویای فردا ساخته می‌شود»، اظهار داشت: ما بدون آینده وجود نداریم، چنانکه بدون گذشته هم وجود نخواهیم داشت. رویا آن چیزی است که یک تمدن و آینده ایران ما را می‌سازد. انسان بدون رویا نمی‌تواند امروز و فردای خودش را بسازد. همه ما این روایات را شنیده‌ایم که در اوج فشارها و  تنگناهایی که در محاصره مدینه بر مسلمانان وارد می‌آمد، پیامبر اکرم (ص) در آن کلنگ‌زدن‌ها جرقه‌ها و درخشش‌هایی را می‌دید که با دیدن آنها خبر از آینده و پیروزی مسلمانان و خبر از فتح‌ها و گشایش‌های فردا می‌داد. البته که هیچ چیزی قابل مقایسه با مقام بلندمرتبه و شگفت پیامبر (ص) و وجود ایشان نیست ولی به هرحال ما هم بدون رویا نمی‌توانیم اولا آن چیزی که داریم را حفظ کنیم و در درجه دوم فردای خودمان را بسازیم. بر چنین مبنایی است که من معتقدم حفظ میراث ما جز با رویا داشتن امکان‌پذیر نیست. 

مودب با بیان اینکه «هروقت و هرجایی که جامعه ما رویاهای خودش را از دست بدهد، به بن‌بست و انسداد می‌رسد»، ادامه داد: از این جهت باید به صورت مداوم برای آینده رویا داشت. همان طور که باید گذشته را روایت کرد، خاطره را زنده نگه داشت و روی حافظه تاریخی‌مان کار کرد تا هویت‌مان حفظ شود، به همین صورت باید این هویت را با رویاپردازی برای فردا زنده نگه داشت. 

مدیر موسسه فرهنگی و هنری شهرستان ادب در ادامه با انتقاد از خیال‌های وارداتی در حوزه هنرهای تصویری، اظهار داشت: ما در حال حاضر در رسانه‌های جدیدمان با متونی منبعث از «خیال ترجمه‌ای و وارداتی» روبرو هستیم. واردات خیال در رسانه‌های تصویری و در متون مکتوب آن به شدت افزایش یافته و ما با انبوهی از «خیال وارداتی» روبروییم. خیال‌هایی که ما، جهان ما، علایق ما و سبک زندگی ما را می‌سازند. من در این مجال نمی‌خواهم درباره این نکته بحث کنم که خیالی که در فلان جای دنیا برای آن انسان غربی ساخته شده چه کارکرد و تبعاتی برای ما دارد، اما حرفم این است که ما باید جهان خیالی خودمان را داشته باشیم و خودمان را در عالم ذهنیت مدام ابداع کنیم و بازسازی کنیم. همانطور که عرض کردم ما باید «خود» را در ملاقات دیروز و فردا پیدا کنیم و بسازیم. امروزی بدون دیروز و امروزی بدون فردا برای ما معنی ندارد. 

مودب در ادامه با اشاره به ماهیت انقلاب اسلامی و خلق رویا برای انسان ایرانی در انقلاب، افزود: انقلاب ما شعارها، رویاها و روایت‌های خودش را از تاریخ و انسان و ابعاد مختلف زندگی داشت و همه اینها برای اینکه بتواند ادامه پیدا کند باید تبدیل به روایت و داستان و قصه شود تا زنده بمانند و گسترش پیدا کنند و عمیق شوند. کتاب‌های علمی، حرف‌های علمی و بحث‌های دانشگاهی نمی‌تواند جامعه را بسازد و پیش ببرد. همه این حرف‌ها باید در هنر و ادبیات به هم برسند. هنر میدانی شگفت است که خیابان‌های علم و عمل آنجا با هم تلاقی پیدا می‌کنند. هنر جایی است که هنرمندان گاه بسیار پیشتر از عالمان افق‌ها را می‌بینند و می‌شکافند و پیش می‌روند و به خاطر ظرفیت بیان هنری که در اختیار دارند می‌توانند بسیاری از مرزها را بشکنند. شاید اگر یک عالِم به یافته‌ای برسد ناچار شود مدتی آن را پنهان کند، ولی هنرمند بر زمان مسلط است و به خاطر ظرفیتی که بیان هنری به هنرمند می‌دهد می‌تواند هرچیزی را بگوید. هنر به هنرمند آزادی گفتن می‌دهد. شاید این اتفاق ناشی از این است که در هنر هیچ محدودیتی وجود ندارد. می‌شود گاهی درباره محدودیت‌ها و دیگر بحث‌های حاشیه‌ای درباره هنر حرف زد ولی هنرمند اصلی هیچوقت محدود زمان و مکان نیست و می‌تواند حرف خودش را علی‌رغم همه محدودیت‌ها بزند. برای همین است که در حوزه الهامات و اشارات و دریافت‌ها هنرمند پیش از همه به معناها می‌رسد و بسیار زودتر و بیشتر از دیگران این آزادی را دارد که به سمت نگفتنی‌ها حرکت کند و بتواند در اثر خودش به دشوارترین موضوعات نزدیک شود، آنها را کشف کند، پیدا کند و طرح کند و حتی گاهی آنها را مخفی کند تا دیگران آن را دریابند و پیدا کنند. بر همین اساس است که در متون ادبی گاهی اوقات می‌بینیم سال‌ها قبل حرف‌هایی زده شده که دهه‌ها و سده‌ها بعد کشف می‌شود و فهم می‌شود. حرف‌هایی که اگر در زمان خودش درک می‌شد چه بسا برای مولف مایه زحمت و دردسر می‌شد اما در آن روزگار فهم نشده و امروز می‌توان آنها را کشف کرد و طرح کرد. 

مودب رویای «ما می‌توانیم» را دستاورد انقلاب اسلامی برای امروز ایران شمرد و ادامه داد: انقلاب به ما گفت ما می‌توانیم موجودیت و هویت خودمان را حفظ کنیم و آینده‌مان را هم خودمان بسازیم. بنابراین امروز به شدت نیازمند رویاپردازی و نیازمند به ساختن روایت‌هایی با نگاه به دیروز برای فردا هستیم. روایت‌هایی که ما و هویت ما را زنده نگاه دارند. چرا من می‌گویم نیاز ما امروز شدیدتر است؟ چون داریم می‌بینیم که سینما، تلویزیون و رسانه‌های تصویری نیازمند قصه و داستان‌اند و خلأ جدی آن‌ها در حوزه داستان است. شما با هر کارگردان و فیلم‌ساز بزرگ و شاخص که گفتگو کنید، او در همان دقایق اول نیاز خودش به قصه را مطرح می‌کند. مدیران فرهنگی که در حوزه‌های پرمخاطب رسانه‌های تصویری فعالیت می‌کنند به دنبال قصه هستند. این در حالی است که متأسفانه ما عادت کرده‌ایم داشته‌های خودمان را تحقیر کنیم و از آنها استفاده نمی‌کنیم. داستان‌نویسان، جوانان و چهره‌های برجسته‌ای که در ادبیات کشور داریم را جدی نمی‌گیریم و به آنها توجه نمی‌کنیم و مبهوت دیگران هستیم. 

این شاعر با خواندن مصرعی از شعر میلاد عرفان‌پور «نیامده است به جز ما کسی به یاری ما» لزوم خوداتکایی در صنعت و اقتصاد و فرهنگ و هنر را یادآور شد و بیان کرد: در حوزه علوم و فن‌آوری‌های صنعتی و نظامی و همین حوزه فن‌آوری‌های بهداشت و سلامت دیدیم تا زمانی که ما نتوانستیم روی پای خودمان بایستیم و واکسن کرونا را بسازیم، تحریم‌ها را از روی ما برنداشتند. در حوزه «روایت» هم ما باید روی پای خودمان بایستیم. روایت دیگران نمی‌تواند قصه و داستان ما را بگوید. به همین دلیل تلاش مدرسه رمان به عنوان اولین نهاد رسمی که در قالب یک موسسه و فعالیت متشکل و برنامه‌ریزی‌شده به تربیت رمان‌نویس پرداخته است، بسیار مبارک است و من امیدوارم جامعه ما در سال‌های آینده از این جریان، از این کنش، از این چهره‌ها و همچنین از جریان‌هایی که به موازات مدرسه رمان ایجاد شده استفاده کند. انشاالله باشیم و پس از این هم رمان‌هایی که دیروز و امروز و فردای ما را روایت می‌کنند و می‌سازند ببینیم و بخوانیم. انشاالله نوجوانان، جوانان و مردم ما با خواندن کتاب‌هایی که در مدرسه رمان و دیگر مدرسه‌هایی که با تأسی از مدرسه رمان در گوشه‌گوشه کشور ایجاد شده و می‌شود، برای امروز و فردای کشور رویاپردازی کنند و انسان زمانه خودشان باشند. 

در پایان علی‌محمد مودب در پاسخ به سوالی درباره توجه و نوع نگاه شهرستان ادب به حوزه ترجمه و برنامه شهرستان ادب در این زمینه، بیان داشت: تقریبا می‌توان گفت ما تا به امروز ترجمه کار نکرده‌ایم. به غیر از یکی دو کتاب که احساس کردیم شاید در جریان معمول ترجمه به آنها توجه نشود، اولویت برای ما تألیف بوده است. البته بخشی از آثار خوبی که در حوزه شعر و داستان از سمت چهره‌های ادبی کشور برای ما ارسال می‌شود را منتشر می‌کنیم ولی اولویت اصلی ما تألیف است. قابل ذکر است که حوزه ترجمه حوزه پر وسوسه و جذابی هم هست و کسانی که کار ترجمه منتشر می‌کنند نسبت به ناشرانی که توجه‌شان به آثار بومی و تألیف‌محور است مشکلات کمتری دارند و راه هموارتری پیش رو دارند، ولی تلاش ما این بوده که خودمان نویسندگان خودمان را تربیت و حمایت کنیم. همانطور که در دفاتر شعر و داستان تأکید ما بر حوزه آموزش است، در دفتر نشر هم به همین مسأله توجه داشته‌ایم. اگر آثار شهرستان ادب را ببینید متوجه می‌شوید که ترجمه سهم ناچیزی در آثار ما دارد و آن موارد منتشرشده هم کتاب‌های خاصی بوده‌اند که نیازمند حمایت ما بوده‌اند. 
 

«علی‌اصغر عزتی‌پاک»: مدرسه رمان استادمحور است / نگاه ما به نویسنده نگاه به یک عنصر مولد، ثبات‌بخش و آینده‌ساز است

در ادامه این نشست علی‌اصغر عزتی‌پاک مدیر دفتر داستان موسسه شهرستان ادب با بیان اینکه دلیل تأخیر در برگزاری دوره ششم مدرسه رمان شیوع ویروس کرونا بود، ادامه داد: ما راغب نبودیم و نیستیم که این دوره‌ها به شکل مجازی برگزار شود. به نظر ما حضور دوستان نویسنده در مجموعه و همنفس شدن با اساتید و برگزاری کلاس‌ها و آشنایی و ارتباط چهره به چهره در روند دوره بسیار موثر است و در کاری که ما داریم اهمیت دارد. به همین دلیل برای ما مهم بود که ارتباط‌ها حضوری باشد و در نتیجه برگزاری دوره ششم مدرسه رمان تا امروز به تعویق افتاد. 

عزتی‌پاک درباره چگونگی گزینش هنرجویان برای شرکت در دوره‌های مدرسه رمان بیان کرد: رویکردهای اصلی ما در دوره ششم مدرسه رمان همچون گذشته خواهد بود و مهم‌ترین رویکردمان پذیرش کسانی است که به نحوی نویسنده هستند و درواقع مدرسه رمان اول بسم الله آنها نیست. تا حالا هم اینطور بوده که هشتاد نود درصد از بچه‌های مدرسه رمان کسانی بوده‌اند که قبلا کتاب داشته‌اند، ولی به مدرسه رمان می‌آیند تا به‌صورت حرفه‌ای‌تر با امر نوشتن مواجه بشوند و همچنین به آنها کمک شود تا نگاهشان نسبت به نوشتن، جامعه و انسان فراگیر و واقعی و جامع‌تر شود. به همین خاطر بازهم اینجا تأکید می‌کنم که مخاطب مدرسه رمان نویسنده‌های صفر کیلومتر نیستند؛ کسانی مخاطب ما هستند که پیش از مدرسه رمان تجربه نوشتن رمان دارند، ولی به اینجا می‌آیند تا اولین تجربه جدی خودشان را رقم بزنند. رویکرد ما مثل دوره‌های قبل کماکان استادمحور است. هر سه چهار نفر با یک استاد کار می‌کنند اما در کنار آن مباحث متعدد فرهنگی، فکری و فنی را خواهیم داشت. سعی می‌کنیم مباحث و کلاس‌های مدرسه رمان مثل گذشته جامع و شامل و کامل باشد تا کسی که به اینجا می‌آید و از اینجا بیرون می‌رود، در ضمن آموزش نویسندگی بداند باید به چه مسائلی توجه کند تا بتواند نویسنده روزگار خودش باشد. این مباحث و آموزش‌ها برای ما مهم است، بنابراین مباحث به شدت متعدد و گوناگون خواهد بود. 

عزتی‌پاک با بیان اینکه هدف ما این است که نگاه به نویسندگی سطحی و ساده و باری به هر جهت نباشد، افزود: نویسندگی نباید یک امر ساده و دم دستی تلقی شود، بلکه نویسنده باید بداند این مسیر یک مسیر جدی و حرفه‌ای است. بر همین اساس جدی گرفتن نویسنده به عنوان یک عنصر مولد، ثبات‌بخش و آینده‌ساز برای کشور مورد توجه است. ما برای همه اینها برنامه داریم؛ آدم‌های حسابی در حوزه‌های مختلف می‌آیند و حرف می‌زنند و به هنرجویان در حوزه‌های مختلف توجه و تأمل می‌دهند. 

مدیر دفتر داستان شهرستان ادب درباره اساتید دوره ششم مدرسه رمان، اظهار داشت: ما در ابتدای راه از حضور خانم بلقیس سلیمانی، آقای شاه‌آبادی و  آقای شهسواری بهره‌مند بودیم. بعد که حجم کار بالا رفت و تعداد آثار زیاد شد، از سال سوم تصمیم گرفتیم مدرسه رمان را با دو استاد جلو ببریم. از دوره سوم تا دوره پنجم در خدمت آقای شاه‌آبادی و جناب شهسواری بودیم ولی آقای شهسواری از سال قبل تصمیم گرفتند آموزش رمان را کنار بگذارند و صرفا در جلسات نظری شرکت کنند. بنابراین در دوره ششم از حضور آقای شهسواری به عنوان استاد بی بهره هستیم، اما ایشان به ما قول دادند که در کلاس‌ها و نشست‌هایی که با موضوعات خاص تعریف می‌شود در کنار ما خواهند بود و کماکان با ما همراهی و همفکری خواهند کرد. خود ایشان هم گفتند مدرسه رمان آخرین جایی است که من در حوزه آموزش در آن حضور دارم و آن را ترک می‌کنم، اما انشاالله به لحاظ تئوریک کنار ما خواهند بود و ما را همراهی خواهند کرد. با این توضیحات باید بگویم در دوره ششم کماکان آقای شاه‌آبادی را همراه خودمان خواهیم داشت و لطف آقای شهریار عباسی هم شامل حال‌مان شده است و قرار است بخشی از کار آموزش را بر عهده بگیرند و این دو بزرگوار به عنوان اساتید ثابت در مدرسه رمان حضور خواهند داشت. 

عزتی‌پاک در فراز پایانی صحبت‌های خود با اعلام آمار و ارقامی مربوط به دوره‌های مختلف مدرسه رمان و آثار منتشرشده، بیان داشت: مجموع کارهای منتشرشده مدرسه رمان تا امروز 19 اثر بوده که چهار تا از آنها رمان نوجوان است و بقیه آثار بزرگسال. تا امروز نهصدنفر در فراخوان مدرسه رمان بزرگسال شرکت کرده‌اند، سیصد و هفتاد طرح برای مدرسه رمان ارسال شده که ما حدود چهل طرح را پذیرفته‌ایم که یا کار شده‌اند و یا در حال کار شدن هستند. تا به امروز سی و هفت اثر در مدرسه رمان بزرگسال داشته‌ایم. 19 اثر منتشر شده، هفت اثر در دست انتشارات است و هفت هشت نفر هم در حال کار کردن هستند. اگر آثار مدرسه رمان کودک را هم به این تعداد اضافه کنیم ما 51 اثر که حاصل کار مدرسه‌های رمان کودک و بزرگسال است، داشته‌ایم. منتها باید این توضیح را بدهم که کارهای مدرسه رمان کودک هر کدام سه جلد هستند؛ یعنی داستان‌ها تک‌جلدی نیستند و هر نویسنده مکلف بوده داستانش را تا سه جلد ادامه بدهد.

 

«مجید قیصری»: ترجمه فضای ادبیات ما را پر کرده / شهرستان ادب کار بزرگی می‌کند

دیگر مهمان و سخنران این نشست، نویسنده مطرح کشورمان مجید قیصری بود که پس از تبریک به مناسبت افتتاح ششمین دوره مدرسه رمان شهرستان ادب، ادامه داد: من به محض دعوت آقای میرمالک این دعوت را خیلی زود اجابت کردم و آمدم. همین‌طور که دوستان گفتند آثار ترجمه فضای ادبیات ما را پر کرده است. بنابراین اینکه در یک روز و در یک جلسه از سه اثر تألیف‌شده رونمایی می‌شود، اتفاق خوبی است و من خوشحالم. حکایت حضور من حکایت آن پرستویی است که وقتی داشتند حضرت ابراهیم را با منجنیق به داخل آتش پرتاب می‌کردند، سرش را توی آب می‌زد تا برای خاموش کردن آتش آب بردارد. وقتی به او گفتند تو که با این منقار کوچکت نمی‌توانی آتش را خاموش کنی، گفت «من فقط آمدم که بگویم ابراهیمی‌ام!». من هم آمدم که بگویم مخلص شما هستم و از اینکه چنین حرکتی صورت می‌گیرد ذوق می‌کنم و دوست داشتم ذوق و شوق خودم را به شما نشان بدهم. این بزرگترین افتخار ماست که ببینیم یک نفر در خانه نشسته و در خلوت خودش یک متن و طرح یک رمان را نوشته و حالا آن رمان را به کمک این دوره به یک اثر نهایی رسانده است. همه ما می‌دانیم تبدیل کردن یک ایده داستانی به متن و بعد اصلاح و ویرایش و نهایی کردن آن متن چه پروسه سختی است. این پروسه حتی تا لحظه چاپ و طرح جلد و... هم ادامه دارد و نویسنده تا لحظه آخر نگران پیگیر کار خودش است. خود من این پیگیری را در آقای میرمالک می‌دیدم. بنابراین من باز هم تشکر می‌کنم و آمدم بگویم که ذوق می‌کنم از اینکه سه اثر تازه به ادبیات ما اضافه می‌شود و سه نویسنده جدید و جوان در فضای ادبیات ایران مطرح می‌شوند. امیدوارم در سال‌های بعد شاهد آثار بعدی این دوستان باشیم. 

قیصری با تأکید بر اینکه «تربیت نویسنده به هیچ‌وجه کار آسان و راحتی نیست»، ادامه داد: تربیت نویسنده و نیروی مولف، یک کار سخت و پرمشکل و طولانی است. هم خود نویسنده باید دارای یک نوع خودسازی باشد و هم اینکه مرکزی باید باشد که او را هدایت و حمایت کند. دقیقا مثل یک مدرسه فوتبال که یک تیم و یک بازیکن را از زمین خاکی رشد می‌دهد و پله پله او را تا بازی در سطح ملی و باشگاهی همراهی می‌کند. ادبیات هم دقیقا نیازمند چنین روندی است که متأسفانه چنین روندی تا به حال وجود نداشته است. بسیاری از ما به صورت غریزی و خودجوش وارد ادبیات شده‌ایم و ادامه داده‌ایم، اما اینکه حالا جایی مثل مدرسه رمان شهرستان ادب وارد کار شود و نویسنده تربیت کند، واقعا کار بزرگی است. من هم اینجا بدون هیچ تعارفی از شهرستان ادب تشکر می‌کنم که همت کرده و پنج شش سال است که این حرکت را انجام می‌دهد. خبر دارم که جاهای دیگری از همین حرکت الگو گرفته‌اند ولی کار مهم‌تر استمرار این حرکت‌هاست. این که از یک کار تقلید کنی و زود تمام شوی خوب نیست، بلکه استمرار این کار خوب مهم است. بازهم خداقوت عرض می‌کنم و امیدوارم این روند را با همه سختی‌ها و مرارت‌هایی که هست ادامه بدهید. 

 

«سیدعلیرضا میرمالک» نویسنده رمان «کورمار»

از شهرستان ادب که واقعا کار بزرگی می‌کند تشکر می‌کنم. شاید برای کسی که از بیرون به این تلاش‌ها نگاه می‌کند ساده به نظر بیاید ولی کمک به کسانی که رویای نوشتن دارند و کسی با آنها همراهی نمی‌کند و آنها را جدی نمی‌گیرد، کار مهم و بزرگی است. شهرستان ادب این رویا را برای نویسندگان جوان محقق می‌کند. شخصا باید بگویم وقتی در فضای مجازی آگهی مدرسه رمان را دیدم خیلی شوکه شدم. رزومه فرستادم و بعد از چندوقت رزومه‌ام تأیید شد و گفتند طرحت را بفرست که خوشبختانه طرح هم تایید شد و پروسه نویسندگی من خیلی شوخی‌شوخی جدی شد! هیچوقت این خاطره را یادم نمی‌رود که چندسال قبل آقای شهسواری را در سینمای قلهک دیدم و آرزو کردم که کاش من یک روز بتوانم شاگرد آقای شهسواری باشم و این اتفاق با شهرستان ادب رقم خورد. جالب اینکه من در مدرسه رمان دقیقا شاگرد آقای شهسواری شدم. در مدرسه رمان این خود اساتید هستند که طرح بچه‌ها را انتخاب می‌کنند و من این توفیق را داشتم که طرحم با آقای شهسواری پیش برود. اینکه می‌گویم شهرستان ادب رویای من را به حقیقت تبدیل کرد به همین دلیل است که من قبلا رویای شاگردی آقای شهسواری را داشتم و این اتفاق در شهرستان ادب عملی شد. با این اتفاق خیلی خوشحال شدم و واقعا برایم عجیب بود.  
اگر بخواهم درباره رمان «کورمار» توضیح بیشتری بدهم باید بگویم زمانی که من این رمان را شروع کردم سی و چهار سالم بود و این رمان هم تجربه زیسته من تا سی و چهار سالگی است. می‌شود گفت همه تیپ‌ها و کاراکترهایی که در رمان هستند، آدم‌هایی بودند که من تا آن سن دیده بودم و خیلی از آنها با تغییر نام و بعضی هم بدون تغییر نام در کتاب حضور دارند. به همین دلیل امیدوارم آن افراد کتاب را نخوانند! معتقدم کسی که کار اولش را انجام می‌دهد باید به تجربه زیسته‌اش توجه کند و از آن بنویسد. این نویسنده بعدا می‌تواند با وسیع کردن دنیای خودش و بیشتر شدن تجربیات نویسندگی وارد دنیاهای دیگری شود و از چیزهای دیگر هم بنویسد. ولی معتقدم نویسنده در آغاز نوشتن به غیر از تجربه زیسته چیز دیگری ندارد؛ یا یک عمر زندگی کرده و تجربه کسب کرده، یا متأثر از یک فیلم و داستان و رمان و خاطره‌ای بوده است و بدین شکل از تجربه زیسته خود در اثرش بهره می‌گیرد. رمان کورمار هم از همین تجربیات شخصی نشأت می‌گیرد. مثلا شاعری که در رمان حضور دارد کاملا واقعی است و دیگر افراد هم در جاهای مختلف زندگی من حضور داشته‌اند. تمام این شخصیت‌ها جمع شده‌اند و با رویابافی من به این اثر منتج شده‌اند. فضای رمان یک مقدار پست‌مدرن است و رمان لحنی از شوخی با خودش دارد ولی در کل می‌توان گفت با همین لحن و فضای شوخ یک موضوع جدی را مطرح می‌کند که سال‌ها درباره‌اش فکر کرده‌ام و برایم جدی بوده است.

 

«محمدقائم خانی» نویسنده رمان «صور سکوت»

صحبت کردن درباره مدرسه رمان برای من کمی سخت است و شاید طولانی شود. چون مدرسه رمان هم شروع کار نویسندگی من است و هم شروع فعالیت در شهرستان ادب. تا قبل از آن همینطور بین کتاب‌ها می‌چرخیدم ولی اولین‌بار در مدرسه رمان بود که ماجرا برایم جدی شد. هنگامی که برای فراهم آوردن مقدمات مدرسه رمان جلساتی گذاشته شد تا ساختار مدرسه رمان شکل بگیرد، من تازه فهمیدم که سه سال قبل از ورود من به شهرستان ادب یک کار فکری و زمینه‌ای و پشتیبانی جدی و مفصل انجام شده و تقریبا با همه اساتید آموزش رمان کشور صحبت شده است، طرح گفته شده و مقدمات کار انجام شده بود. مدرسه رمان را با این پیش‌زمینه شروع کردیم و کار را با چهره‌های جوانی که به ما معرفی شد کلید زدیم. در حین همین کارها یک اتفاق جالب هم برای من افتاد که گفتنش خالی از لطف نیست. خانم بلقیس سلیمانی به من زنگ زدند و گفتند یک رمانی هست که جای آن خیلی خالی است و می‌شود روی آن کار کرد و خوب است که آن را وارد لیست کنید. گفتم اسم رمان چیست؟ که ایشان گفتند اسم آن «راحیل» است. آنجا به ایشان نگفتم که رمان راحیل رمان خودم است که سه سال در ارشاد مانده است! این مسأله پنهان بود تا روزی که برای نهایی کردن رمان‌ها به شهرستان ادب آمدند و متوجه شدند که رمان راحیل نوشته خود من است. در نتیجه پیشنهاد ایشان بود که راحیل وارد مدرسه رمان بشود. این اتفاق برای خودم خیلی جالب بود. چون من آمده بودم در خدمت نویسندگان باشم و خودم را در این حد و اندازه‌ها نمی‌دیدم که رمان منتشر کنم. بیشتر قصد داشتم به نویسندگان و جریان رمان شهرستان ادب کمک کنم. خلاصه من که پیش از آن هیچ جایی در ادبیات نداشتم ناگهان وسط جمعی از آدم‌های حرفه‌ای و نویسنگان شاخص بُر خوردم و رمان برایم جدی شد. دلسوزی‌های خانم سلیمانی حقیقتا خیلی خیلی زیاد بود و برای من مشوق واقعا خوبی بودند. مقداری اختلاف دیدگاه هم با هم داشتیم که باعث شده بود خانم سلیمانی از دست من خیلی حرص بخورد! مباحث ما ادامه داشت و کمک می‌کرد که نگاه من شکل بگیرد. یک گفتگوی خیلی خوب هم با آقای عزتی‌پاک داشتم که واقعا کمکم کرد. در نتیجه این رمان سه بار نوشته و اصلاح شد. کار سال 96 تمام شد و «صور سکوت» آماده شد. بنابراین می‌توانم بگویم عمر «صور سکوت» برابر با کل عمر نویسندگی من است. باعث افتخار من است که در مدرسه رمان حضور داشتم، گوشه‌ای از کار را به دست داشتم و قدمی در این مسیر برداشتم، همچنین با دوستان زیادی آشنا شدم و با اساتیدی دمخور شدم که احتمال آشنایی با آنها برای من کم بود. این فرصت را شهرستان ادب برای من ایجاد کرد که من همینجا از همه دوستان و اساتید تشکر می‌کنم.

 

«محمدهادی عبدالوهاب» نویسنده رمان «متولد زمستان»

مدرسه رمان برای من فرصت خیلی خوبی بود تا به صورت جدی بنشینم و بنویسم. متأسفانه یک نوع تنبلی وجود دارد که فکر می‌کنم یقه همه نویسنده‌ها را می‌گیرد و خیلی هم به سن و سال ربط ندارد، ولی برای کسی که می‌خواهد کار اولش را بنویسند بیشتر و سخت‌تر است و آدم احساس می‌کند باید زیر بار ریسک بزرگی برود. همین که قرار است کارش در معرض دید و قضاوت دیگران قرار بگیرد، باعث می‌شود مدام پشت گوش بیندازد و کار را به تعویق بیندازد. این هدیه و موهبتی بود که مدرسه رمان به من داد و باعث شد در کنار استاد بزرگواری مثل آقای شاه‌آبادی و با پیگیری دوستان خوبم بتوانم کار را بنویسم. اگر بخواهم درباره تجربه حضور خودم در مدرسه رمان صحبت کنم، باید درباره پنجشنبه‌روزی صحبت کنم که روز اول حضور من در کلاس‌های مدرسه رمان بود. آدم توقعی که از مدرسه دارد این است که یکسری آدم دور و بر یک معلم و مدرس نشسته‌اند و یک آدم ریش‌سفید هم دارد برای آنها سخنرانی می‌کند. ولی وقتی من در اولین کلاس مدرسه رمان نشستم واقعا نفهمیدم که استاد جلسه چه کسی است؟ یکسری آدم سن‌و‌سال‌دار با تنوع زیاد شکلی و شهری و شغلی و... بودند. برای من عجیب بود که مدرسه رمان چه طیف گسترده و وسیعی را در بر می‌گیرد. شهرستان ادب آدم‌های متنوع و مختلفی که دغدغه نوشتن داشتند را دور هم جمع کرده بود که این برای من واقعا خوشحال کننده بود. از آن طرف وقتی رفتیم ناهار بخوریم و بچه‌ها شروع به صحبت کردند، دیدم یک نفر اصفهانی حرف می‌زند، یک نفر کرمانی حرف می‌زند، یکی دیگر شیرازی حرف می‌زند و این هم برای من جالب بود. آنجه متوجه شدم که مدرسه رمان پهنه وسیعی از ایران را در بر می‌گیرد و این تابو که نویسنده حتما باید اهل مرکز و اهل تهران باشد را شکسته است. همه اینها باعث شد من خودم را به حضور در مدرسه رمان واقعا مفتخر بدانم و با خوشحالی در این جمع حضور پیدا کنم که همین‌جا از آقایان مودب، عزتی‌پاک و موسوی‌نیا ممنون و متشکرم.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • مشروح نشست خبری افتتاحيه ششمين دورۀ مدرسه رمان
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.