موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از «محسن خیابانی»

بی‌تفاوتی نسل‌ها | یادداشتی بر کتاب «پدران و پسران» تورگنیف

18 آبان 1400 08:51 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
بی‌تفاوتی نسل‌ها | یادداشتی بر کتاب «پدران و پسران» تورگنیف

مناسبات بین پدر و پسر که ردّ پای آن را تا اساطیر می‌توان پیگیری کرد، از دیرباز جزء موضوعات جذّاب ادبیات بوده است. در سده‌های اخیر، به واسطۀ پیشرفت روزافزون تکنولوژی، تغییرات فراوان و سریع سبک زندگی و ارائۀ برخی نظریه‌های روان‌شناسی، این جدال قدیمی جدا از معانی اسطوره‌شناسی، رنگی دیگر به خود گرفته و استفاده از آن در ادبیات، بیش از پیش به الگویی برای صحبت از تفاوت نسل‌ها تبدیل شده است.

«پدران و پسران» از آثار مشهور «ایوان تورگنیف» و رمانی برجسته‌ از قرن نوزدهم روسیه است و چنان که از نامش برمی‌آید، اثری است دربارۀ اختلاف نسل‌ها. ماجراهای داستان، در روسیۀ نیمۀ دوم قرن نوزدهم رخ می‌دهد. آن زمان روسیه نسبت به اروپای غربی، کشوری نه چندان پیشرفته محسوب می‌شد و جوانان روسی در پی تفکّرات و اعمالی بودند که به رهایی از این وضعیت، بینجامد. مشابه این موقعیت را می‌توان در صد سال اخیر کشور خودمان مشاهده کرد، با این تفاوت که علاوه بر اروپای غربی، حالا آمریکا، ژاپن و کرۀ جنوبی نیز به قبلۀ آمال بخش مهمّی از جوانان تجدّدگرای کشور ما پیوسته‌اند! «پدران و پسران» هم می‌تواند به عنوان اثری در دل جامعه و زمانۀ خودش تفسیر شود و هم قابلیت انطباق با جوامع و اعصار دیگر را دارد.

داستان با «نیکلای پترویچ کیرسانف» شروع می‌شود که منتظر فرزند خود (آرکادی) است و دربارۀ زندگی پسرش در کنار خانواده، خیال‌پروری می‌کند. نویسنده در فصل اوّل کلّیاتی از گذشته و شخصیت نیکلای برای خواننده توصیف می‌کند و در فصل‌های بعدی، ریزه‌کاری‌هایی را بر آن اضافه می‌کند؛ روندی که برای شخصیت‌های اصلی (و گاه فرعی) دیگر ادامه می‌یابد. در اوّلین مواجهۀ نیکلای با آرکادی و بازارف (دوست آرکادی) مشخّص می‌شود دو نسل، چه‌قدر متفاوت از یکدیگر فکر می‌کنند امّا در این میان، پسران هستند که چندان حوصلۀ پدرانشان را ندارند. از این پس، نویسنده در هر فرصتی برای بیان دیدگاه‌های دو نسل (البتّه متناسب با ظرفیت یک رمان نه چندان قطور) استفاده می‌کند.

نیکلای و برادر بزرگترش پاول پترویچ خیلی زود مورد طعن و مخالفت آرکادی و بازارف قرار می‌گیرند. در این میان، نیکلای و آرکادی موضعی منعطف‌تر دارند ولی پاول پترویچ به مقابله با بازارف برمی‌خیزد و تمسخرهای او را با تحقیر پاسخ می‌دهد. به این ترتیب، نویسنده فردیت شخصیت‌هایش را حفظ می‌کند و آن‌ها را صرفاً به عنوان نمادی از نسل خودشان تعریف نمی‌کند.

پاول پترویچ با تفکّرات سنّتی‌اش، گرایش به سبک زندگی اشرافی و قدیمی روسی دارد و بازارف با اندیشه‌ای نیهیلیستی، در پی تقلید از  اروپای غربی و مخصوصاً متفکّران آلمانی قرن نوزدهم است. البتّه درستی درک بازارف از آرای این متفکّران، جای چند و چون دارد. او در پی نفی و نقد همه چیز است و هرچند به طبابت می‌پردازد، به آن هم اعتقادی ندارد. برخی تفکّرات او به قدری رادیکال هستند که حتّی آرکادی را هم در برابرشان جبهه می‌گیرد. بازارف برای ما خوانندگان ایرانی، تداعی‌گر بخشی از روشنفکران کشورمان می‌شود؛ روشنفکرانی که بدون هیچ پیشنهاد سازنده‌ای برای پیشرفت جامعه، تمامی دست‌آوردهای مذهب، سنّت و فرهنگ ایرانی-اسلامی را نفی کرده و به تمسخر آن‌ها برخاسته‌اند. در واقع، همان روشنفکری «نمی‌خواهم» به جای «چه می‌خواهم»! کاش بازارف عصر ما را می‌دید و مابه‌ازاهای ایرانی و امروزی‌اش دقّت می‌کردند که چگونه جامعۀ امروز غرب همچنان بازاندیشی در متون دینی را رها نکرده، در حال به‌روز کردن سنّت‌های خویش است و حتّی نیهیلیسم را به شکلی تلطیف شده، وارد جریان تمدّن کرده است.

در «پدران و پسران» ماجرای عاشقانه‌ای برای بازارف پیش می‌آید، اصلی‌ترین چالش اوست. چون او در جدال با خانواده، مذهب و سنّت‌های اشرافی، کم و بیش خود را کامیاب و پیروز می‌داند ولی در تقابل با شاهزاده‌خانم آدینسووا تا حدّی از اطمینانش به تفکّرات هنجارشکنش کاسته می‌شود. جایی از کتاب، تورگنیف از زبان پاول پترویچ خطاب به آرکادی و بازارف می‌گوید: «ببینم چه‌طور شما در خلأ و در فضای بی‌هوا دوام خواهید آورد.»[1] امّا وقتی آرکادی در تقابل با آدنیسوا و کاتیا (خواهر آدنیسوا) رفتاری متفاوت از دوستش پیش می‌گیرد و از خلأ خارج می‌شود، مهم‌ترین نقطۀ افتراق دو دوست، مشخّص می‌شود. فرجام بازارف پس از بازگشت نزد خانواده و شروع طبابتش نیز، بیش از پیش، جانبداری تورگنیف را از نسل گذشته آشکار می‌کند، مخصوصاً وقتی که در طرف دیگر ماجراها، برخی پیش‌فرض‌های ما را درباره‌ی پاول پترویچ به هم می‌ریزد.

در زمان چاپ کتاب، خیلی از جوانان روسی معتقد بودند نویسنده، تصویری اغراق‌آمیز و کاریکاتوری از نسل جوان نشان داده و از این رو بر وی و اثرش تاختند امّا در بازبینی‌های امروزی، بی‌انصافی است اگر تورگنیف را فقط هوادار تفکر سنّتی بدانیم. در واقع، او هیچ‌یک از این دو نسل را کاملاً تأیید یا رد نمی‌کند. چون علاوه بر نشان دادن ضعف‌های آرکادی و بازارف، نسل قدیم و کژاندیشی‌هایش را با تأکید بر تشریفات مضحک، ناکارآمدی نظام ارباب و رعیتی و ظاهرپرستی‌شان نقد می‌کند. او بیش از تفاوت نسل‌ها، از بی‌تفاوتی‌شان نسبت به درک یکدیگر می‌ترسد

 

 . پدران و پسران، ایوان تورگنیف، ترجمه مهری آهی، نشر ناهید، چاپ ششم، ص 48


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • بی‌تفاوتی نسل‌ها | یادداشتی بر کتاب «پدران و پسران» تورگنیف
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.