موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

گشایش پروندۀ پرترۀ «محمّدرضا شرفی خبوشان» در سایت شهرستان ادب

20 دی 1400 16:16 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 2 با 2 رای
گشایش پروندۀ پرترۀ «محمّدرضا شرفی خبوشان» در سایت شهرستان ادب

شهرستان ادب: «پروندۀ پرتره» یکی از فعّالیت‌های سایت شهرستان ادب است که در آن، هر بار به بررسی آثار و وجوه ادبی یک شخصیت برجستۀ ادبی پرداخته می‌شود. پیش از این نیز پروندۀ پرترۀ نویسندگانی چون نادر ابراهیمی، محمود دولت‌آبادی، گابریل گارسیا مارکز، حمیدرضا شاه‌آبادی، مجید قیصری، هادی حکیمیان، علی‌اصغر عزّتی پاک و شاعرانی چون فردوسی، شهریار، طاهره صفّارزاده، محمّدرضا شفیعی کدکنی و قیصر امین‌پور در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود.

در پروندۀ پرترۀ تازه داستانی سایت شهرستان ادب، به سراغ محمّدرضا شرفی خبوشان می‌رویم که پس از دریافت جایزۀ جلال آل‌احمد به خاطر انتشار «بی‌کتابی» در بین نویسندگان و چهره‌های فعّال ادبیات داستانی امروز ایران و حتّی عموم خوانندگان حرفه‌ای کتاب، چهره‌ای شناخته‌شده است.

قبل از پرداختن به خود نویسنده، خوب است ابتدا به پدیده‌ای در ادبیات داستانی ایران اشاره کنیم که هرچند به اندازۀ زمانِ طرح آن، رایج نیست امّا هنوز هم معضلی بزرگ به شمار می‌رود. هوشنگ گلشیری در پاییز 1356 سخنرانی‌ای با عنوان «جوان‌مرگی در نثر معاصر ایران» ارائه کرده است. امّا منظور وی از جوانمرگی در این سخنرانی چیست؟

«مقصودم از جوانمرگی، مرگ -به هر علّت که باشد- قبل از چهل سالگی است و کمتر، چه شاعر یا نویسنده، زنده باشد یا مرده؛ یعنی ممکن است نویسنده یا شاعر هم‌چنان زنده بمانند امّا دیگر از خلق و ابداع در آن‌ها خبری نباشد، خودشان را تکرار کنند و از حدّ و حدودی که در همان جوانی بدان دست یافته‌اند فراتر نروند.

اغلب در همان مرزهای 20 تا 25 سالگی یا همان شکوفایی و درخشش‌های بین 20 تا 30 مانده‌اند، دقیقاً در حدّ و مرز خوانندگانشان -به‌ترین خوانندگانی که فعلاً داریم، یعنی دانشجویان و گاه محصّلین سال های آخر دبیرستان. برای نمونه هیچ احتیاجی به جستجو نیست، هر جا دست بگذارید و روی هر کس، بیش و کم همین‌طورهاست .چند نفری تنها با چند امّا و اگر، از این قاعده مستثنی می‌شوند.

امّا مگر نویسنده همین است؟ چند کار، یکی عالی و بقیه متوسط؟»

وقتی نویسنده از خلقِ نو به نو باز بماند، به اصطلاح خودش را در کارهای آتی خویش تکرار می‌کند که هوشنگ گلشیری نام آن را جوان‌مرگی نویسنده گذاشته است. آنچه که جلوی این جوان‌مرگی را می‌گیرد، خلّاقیت مدام است. نویسنده باید در هر اثر به گونه‌ای وارد داستان شود که انگار برای بار اوّل است که می‌نویسد. امّا چنین کاری بسیار دشوار و از امکانات بسیاری از نویسنده‌های ما به دور است.

امّا در همین دوره که هنوز چنین میراثی برای اکثر نویسندگان ما به یادگار مانده، به اعتراف بسیاری از اهل ادب، محمّدرضا شرفی خبوشان توانسته است از این دام بگریزد. هر کتاب جدید او، تجربۀ نویی است که جهانی تازه را خلق می‌کند و مخاطب را به شگفتی وا می‌دارد. شرفی خبوشان در هر کار، نه تنها حرف تازه‌ای برای گفتن دارد، که عالمِ جدیدی خلق می‌کند تا به نوعی جهان ادبی ما را گسترش داده باشد. تمرکز او بر خود روایت و تکیه دادنش به گنجینۀ ارزشمند روایت داستانی کهن ایرانی، به او امکان داده تا همواره از خویشتن فراتر برود و خلقی نو را به ادبیات داستانی ایران هدیه کند.

با وجود چنین قدرتی در خلاقیت، شرفی ثوابتی نیز در کارهایش دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، توجّه به تاریخ است. اغلب کارهای او در بستر تاریخ نوشته شده‌اند و البتّه هر بار روزنی جدید به تاریخ باز کرده‌اند. امّا صرفِ نام بردن این توجّه به تاریخ، ممکن است اهمّیت و عمق کارهای شرفی خبوشان را به ما نشان ندهد. وقتی پای تاریخ را در کارهای شرفی خبوشان به میان می‌کشیم، نباید گمان ببریم که هم‌چون بسیاری از نویسنده‌های دیگر، پای عاملی وسط آمده تا ضعف‌های داستانی اثر پوشانده شود. برعکس، تاریخ در آثار شرفی خبوشان چنان با روایت در هم آمیخته که جدا کردن آن‌ها بسیار سخت باشد؛ و شاید هم محال.

«تاریخ بیهقی» کتاب تاریخ است یا ادبیات؟ نظرات مختلفی می‌توان درباره این متن ابراز کرد ولی معمولاً فراموش می‌شود که قدرت این متن در همین یگانگی است. اگر بگوییم تاریخ، تاریخ بیهقی در آغاز نشسته؛ و اگر نثر پارسی، بر صدر است. همین درهم‌تافتگی به آن چنین قوّتی داده که بماند و ما را نگاه دارد. یکی از مشکلات اصلی ما در دورۀ جدید، همین جدا افتادن تاریخ و ادبیات از هم است. تاریخ‌نویسان ما چندان ادبیات نمی‌دانند یا متن تاریخی را بری از ادبیت می‌خواهند، و نویسندگان ما در برخورد با تاریخ از نقطۀ تعادل خارج می‌شوند؛ یا چیزی به تاریخ نمی‌افزایند، یا در آن غرق می‌شوند. در هر صورت، نمی‌توانند سنگینیِ متنی تاریخی‌ادبی را بر دوش بکشند. اهمّیت فوق‌العادۀ آثار محمّدرضا شرفی خبوشان در همین است که تار تاریخش با پود ادبیات کاملاً در هم تنیده شده تا اثری مانا خلق شود. اتّفاقی که در مجموعه‌ای از کتب شهرستان ادب (که به تاریخ معاصر می‌پردازد)، پیش از انتشار بی‌کتابی آغاز شده و پس از آن هم ادامه داشته است. آثاری که می‌خواهند ما را از فراموشی مضمنی که گرفتارشان هستیم، نجات بخشند. ما در دوران قاجار بسیاری از مسائل را فراموش کرده‌ایم؛ مثل توجّه به ادبیات کهن. در نتیجه بخش‌هایی از هویت ایرانی خود را فراموش کرده‌ایم. علاوه بر این مرض، ساختن تصاویر معوج و کژفهمی نیز از بیماری‌هایی است که بین اقشار ملّت ما دیده می‌شود. این کژفهمی همان بیماری تعصّب است که از بیماری فراموشی خطرناک‌تر و مخرّب‌تر است. در رمان‌های خبوشان، بیشتر از آنکه وقایع یک دوره اهمّیت داشته باشد، تار و پود رمان‌ها با نوعی تلقّی تاریخی ویژه بافته شده است. همۀ حوادث و جزئیّات کنار هم می‌نشینند تا آورده‌ای به ما بدهند ادبی‌تر و فلسفی‌تر.

سایت شهرستان ادب پس از انتشار رمان نوجوان «کارخانۀ اسلحه‌سازی داوود داله»، جدیدترین پروندۀ پرترۀ خود را به این نویسندۀ مهم اختصاص داده است. در این پرونده، اخبار، یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها و مطالب مربوط به آثار محمّدرضا شرفی خبوشان را می‌خوانید.

برای مطالعۀ این پرونده به صفحۀ اختصاصی‌ این پرونده در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:

پروندۀ پرترۀ محمّدرضا شرفی خبوشان


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • گشایش پروندۀ پرترۀ «محمّدرضا شرفی خبوشان» در سایت شهرستان ادب
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.