موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از محسن خیابانی

نقش و نقّاش | سفری به نگارگری شرقی با اورهان پاموک

17 خرداد 1401 08:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
نقش و نقّاش | سفری به نگارگری شرقی با اورهان پاموک

شهرستان ادب: در میان نویسندگان اهل ترکیه، اورهان پاموک جایگاهی ویژه دارد و موفّق به دریافت جایزۀ نوبل ادبیات نیز شده است. به مناسبت زادروز این نویسندۀ اثرگذار، ستون داستان سایت شهرستان ادب را با یادداشتی از محسن خیابانی که به یکی از مهم‌ترین آثار پاموک یعنی «نام من سرخ» اختصصاص دارد، به‌روز می‌کنیم.

 

تقابل شرق و غرب، یا به بیانی دیگر سنّت و مدرنیته، مسئله‌ای است جدّی، در متن زندگی ما ایرانیان. تضادهایی که با رواج شبکه‌های اجتماعی در دهۀ اخیر، بین فرهنگ ایرانی-اسلامی و فرهنگ وارداتی غربی صورت گرفته است، روزبه‌روز ابعاد گسترده‌تری می‌یابد. در ادبیات داستانی کشورمان، افرادی با تفکّرات متفاوت، دست به خلق آثاری در این زمینه زده‌اند. البتّه با نگاهی به دیگر کشورهای خاورمیانه پی می‌بریم که این موضوع، تنها مختص به ایران نبوده و بویژه در ترکیه، آثار ادبی جدّی و بحث‌برانگیز زیادی، دربارۀ تقابل این دو فرهنگ خلق شده است. برخی هم‌چون «الیف شافاک» با آثاری مثل «ملّت عشق» با دیدگاهی توریستی و نه چندان عمیق، سراغ مسئله رفته‌اند و برخی هم‌چون «اورهان پاموک» با نگاهی موشکافانه‌تر و آثاری قابل‌دفاع‌تر، طرح موضوع کرده‌اند.

پاموک در «جودت بیک و پسران» (1982) که اوّلین رمانش محسوب می‌شود، به ماجراهای سه نسل از یک خانوادۀ متموّل ترکیه‌ای، در هفت دهۀ آغازین قرن بیستم می‌پردازد. تقابل نسل‌ها و در عین حال، تقابل فرهنگ شرقی و غربی، در چند کتاب بعدی او نیز به اشکال گوناگون مطرح می‌شود. با چاپ «نام من سرخ» در 1998، شهرت پاموک، از مرزهای ترکیه فراتر می‌رود و به عنوان نویسنده‌ای جدّی بین منتقدان ادبی جهان مطرح می‌شود. او در سال‌های بعد، رمان‌های دیگری منتشر می‌کند و نوبل ادبیات 2006 را می‌برد ولی هم‌چنان از «نام من سرخ» به عنوان یکی از بهترین آثار پاموک یاد می‌شود.

«نام من سرخ» با فصل اوّلش که از زبان یک مرده روایت می‌شود، شروعی کوبنده دارد. پس از آن، چندین راوی دیگر برای یک یا چند فصل، ماجراها را روایت می‌کنند تا داستان از زبان شخصیت‌های گوناگون و از زوایای دید متفاوت شکل بگیرد. رمان 59 فصل دارد و هیچ گاه راویِ دو فصل پشت سر هم، یکی نیستند. هم‌چنین راویان لزوماً انسان‌ها نبوده و گاهی نقش‌های نگارگری (از سگ و اسب و درخت گرفته تا شیطان و نقش مرگ) داستان را پیش می‌برند. نکتۀ مهمّ دیگر، غیرقابل‌اعتماد بودن راویان است که دست خواننده را برای برداشت‌های گوناگون باز می‌گذارد.

بخش اعظم وقایع «نام من سرخ» در زمانۀ «سلطان مراد سوم» رخ می‌دهد. مراد سوم در قرن 16 میلادی و به مدّت 21 سال بر عثمانی حکومت کرد. او بیشترین گسترۀ امپراتوری عثمانی در خاورمیانه را تحت سیطرۀ خود داشت امّا چنان که در این رمان می‌خوانیم، اوّلین نشانه‌های جدّی تمایل عثمانی به غرب در زمان حکومت او رخ نمود.

چنان‌که گفتیم، وقایع در رمان «نام من سرخ» به صورت خطّی روایت نمی‌شود ولی در صورتی که بخواهیم خلاصه‌ای خطّی از کتاب ارائه بدهیم، می‌شود گفت: «سلطان مراد سوم، دستور می‌دهد تا گروهی از بهترین و برجسته‌ترین هنرمندان سرزمینش، در تهیّۀ کتابی مشارکت کنند که به مدح پیروزی‌ها و فتوحات او اختصاص دارد. او می‌خواهد سبک تصویرگری‌ها مطابق با نقّاشی ونیزی باشد؛ سبکی که پیروی از آن، نزد بسیاری از مردم ترکیه در آن زمان، گناه محسوب می‌شد. وقتی مذهّب کتاب به قتل می‌رسد، سلسله‌ای از وقایع، مسیر تهیّۀ این سفارش سلطان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و...»

«نام من سرخ» رمانی جنایی است با حال و هوای عاشقانه که در بستری تاریخی و گاه با زبان طنز روایت می‌شود. پاموک بین این جلوه‌های متفاوت، هماهنگی ایجاد کرده، به نحوی که ضمن افزایش جذّابیت اثر، هیچ یک مزاحم دیگری نباشند. مثلاً طنز اثر نه در شوخی بین شخصیت‌ها، بلکه از شوخی بین راویان و خواننده ایجاد می‌شود یا جنبۀ جنایی اثر و انگیزۀ قتل‌ها کاملاً در بستر تاریخی خودش توجیه می‌شود و عشق بین دو شخصیت، نقشی تعیین‌کننده در گشودن رازها و حلّ معمّا ایفا می‌کند.

در این کتاب، ارجاعات متعدّدی به نگارگری و ادبیات ایرانی وجود دارد که از آن‌جمله می‌توان به شاهنامۀ شاه‌طهماسب، خسرو و شیرین نظامی و شاهنامۀ فردوسی اشاره کرد. پاموک نسبت به ادبیات فارسی، علاقۀ ویژه‌ای دارد و یکی از آثار متأخّرش (زنی با موهای قرمز) را با توجّه تام به داستان رستم و سهراب و سنّت پسرکشی در فرهنگ شرقی نوشته است. او در «نام من سرخ» (باز هم درست برخلاف نمونه‌های سطحی مثل الیف شافاک) نشان می‌دهد آثار مورد ارجاعش را به دقّت خوانده، چنان که می‌تواند بارها از تفاوت فرجام خسرو در «خسرو و شیرین نظامی» نسبت به «شاهنامه فردوسی» متناسب با مفهوم مورد نظرش استفاده کند و یا با مثالی از هفت اورنگ جامی، متنش را جذّاب‌تر کند. این استفادۀ متعدّد و خلّاقانه از ارجاعات به ادب فارسی، نقش مهمّی در غنای ادبی رمان ایفا می‌کند؛ نکته‌ای که متأسّفانه در کشور خودمان و نزد بسیاری از نویسندگانمان، مغفول مانده است.

می‌شود با اطمینان از علاقه و احترام پاموک به فرهنگ و ادبیات ایران و ترکیه گفت ولی وقتی از موضع او در برابر تفکّر غربی حرف می‌زنیم، فهمیدن اینکه دقیقاً حرف حسابش چیست، دشوار می‌نماید. استفاده از راویان متعدّد و بعضی مواقع، راویان غیرقابل‌اعتماد، بر این دشواری افزوده است. می‌شود گفت که در نیمۀ اوّل رمان، پاموک بیشتر طرف تفکّر شرقی را می‌گیرد ولی در نیمۀ دوم، بیشتر به تفکّر غربی روی خوش نشان می‌دهد و از ناگزیری فراگیر شدنش در ترکیه و کلّ شرق سخن می‌گوید. وقتی کتاب تمام می‌شود به سختی می‌توان به تصویری شفّاف از طرز فکر پاموک دربارۀ این تقابل رسید، چون کلّیت اثر به گونه‌ای است که گویا یکی به نعل زده و یکی به میخ. چیزی شبیه به موضع‌گیری عموم مردمان ترکیه و البتّه سیاستمدارانشان، مخصوصاً در سال‌های اخیر!


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • نقش و نقّاش | سفری به نگارگری شرقی با اورهان پاموک
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.