شیرزنی که با تبر دشمن را از خانه بیرون راند یادداشتی از مجید اسطیری
04 شهریور 1391
15:56 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شاعران و داستان نویسان موسسه فرهنگی «شهرستان ادب» که به غرب کشورمان سفر کرده بودند با شیرزن گیلانغرب دیدار کردند به همین مناسبت مجید اسطیری شاعر و داستان نویس جوان و موفق کشورمان یادداشتی درباره این دیدار نوشته است:
سالهای زیادی از هجوم دشمن به این مرزوبوم نمیگذرد. هنوز میتوان عطر حضور جان های عاشق شهدا را در مناطق عملیاتی استشمام کرد و اگر گوش جان بسپاری میتوانی صدای زمزمههای نیمه شب هایشان را گوشه ی این سنگر و کنار آن صخره بشنوی.
اگرچه چند سال است که مردم و به خصوص جوانان در قالب کاروانهای راهیان نور موفق به حضور در مناطق عملیاتی میشوند اما در این زمینه جبهههای غرب کشور مهجور واقع شده بودند و تا به حال گذر کاروانهای راهیان نور کمتر به جبهه های غرب میافتاد .
امسال شاعران و داستان نویسان جوان انقلاب این توفیق را داشتند که به همت موسسه «شهرستان ادب» و با یاری ستاد راهیان نور کشور از جبهههای غرب بازدید نمایند.
در این سفر سه روزه شاعران و نویسندگان جوان انقلاب از برخی مناطق مهم عملیاتی در استانهای کرمانشاه و ایلام همچون قراویز، ارتفاعات بازی دراز، سومار، گیسکه و میمک بازدید کردند.
اما یکی از لحظات جالب توجه و به یاد ماندنی این سفر معنوی ، دیدار شعرا و نویسندگان انقلاب با شیرزن گیلان غرب، فرنگیس حیدرپور بود.
حیدرپور که برای مردم گیلان غرب نامی آشناست ، شیرزنی است که با خلق حماسهای از جنس غیرت مرزنشینان کرد ، نام خود را در تاریخ دفاع مقدس ثبت نموده است .
او در سال های دفاع مقدس و در جریان هجوم دشمن به کشور طعم تلخ از دست دادن برادر و چند تن دیگر از نزدیکان را میچشد . علاوه بر این خانواده وی مجبور میشوند روستای آوزین یعنی محل سکونتشان را ترک کنند و برای حفظ جانشان به درههای اطراف منطقه پناه ببرند.
آن گونه که خانم حیدرپور ، خودش با لهجه کردی برای شاعران جوان تعریف کرد، در شبی که او به همراه پدرش برای برداشتن مقداری آذوقه و لوازم دیگر به خانه شان در روستای آوزین بازگشته بودند با دو سرباز عراقی برخورد میکنند. فرنگیس که در این زمان تنها هجده سال داشته با تبر به آن دو سرباز حمله میکند ، یکی از آن ها را به هلاکت میرساند و دیگری را به اسارت میگیرد که بعدا او را به نیروهای سپاه در منطقه تحویل میدهد.
شنیدن این خاطرات از زبان این شیرزن به خصوص برای داستان نویسان بسیار جذاب بود و آنها که وی را در حلقه خود گرفته بودند از وی جویای جزئیات واقعه بودند.
خانم حیدرپور در سفر اخیر مقام معظم رهبری افتخار دیدار با ایشان را پیدا کردند و رهبر انقلاب از ایشان به عنوان الگوی زنان ایرانی تجلیل کردند.
اما آن چه طعم شیرین این دیدار را به کام شاعران و داستان نویسان تلخ کرد ، گلایه خانم حیدرپور از شرایط سخت زندگیاش بود. او که همسرش را از دست داده از مشکل تامین مخارج خانواده گفت و به بی مهری مسئولین محلی اشاره کرد.
زنی که در میدان «مقاومت» شهر گیلان غرب و در یکی از میادین شهر کرمانشاه مجسمهاش به عنوان الگوی مقاومت در برابر دشمن نصب شده اکنون از شرایط سخت تامین هزینهها و بیکاری پسرش میگوید و از بی توجهی مسئولان شکایت میکند.
راستی که این همه بیمهری به کسی که او را به عنوان سمبل پایداری و غیرت به مردم کشورمان معرفی میکنیم چه معنایی میتواند داشته باشد؟ مجسمه چند میلیونی فرنگیس حیدرپور در میدان شهر خودش ساکت است و خود او از مشکلات دست و پنجه نرم کردن با فقر گلایه میکند.
باشد که با عنایت مسئولین کشور و با دقت مسئولین محلی مشکل این زن نمونه کشور مرتفع گردد و هیچ گاه شاهد بیتوجهی به قهرمانان واقعی نباشیم.
منبع:
جهان نیوز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.