موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در گرامی‌داشت شاعر

بومی‌سرای دل‌بستۀ آذربایجان l مروری بر کارنامۀ ادبی مفتون امینی

20 آذر 1401 10:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 1 با 1 رای
بومی‌سرای دل‌بستۀ آذربایجان l مروری بر کارنامۀ ادبی مفتون امینی
شهرستان ادب، به نقل از جام‌جم: 10 آذر ماه بود که خبر درگذشت یدالله مفتون امینی، یکی از شاعران نامدار سدۀ گذشته منتشر شد. محمّدامین اکبری در یادداشتی خود برای روزنامۀ جام‌جم، به بررسی مختصر کارنامۀ این شاعر پرداخته است که در ادامه این یادداشت در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

یدالله مفتون امینی از آخرین بازماندگان نسل اوّل شاعران نوگرا پس از نیما، در سنّ 96 سالگی درگذشت. مفتون از شاعرانی بود که با شعر کلاسیک و بیشتر غزل‌سرایی فعّالیت ادبی خود را شروع کرد و در سال 1336، اوّلین مجموعه‌شعر خود را با عنوان «دریاچه» منتشر کرد. فریدون مشیری در تدوین و انتشار این اثر نقش داشت. بیشتر اشعار این مجموعه، در قالب غزل سروده شده است و شاعری که این روزها به شاعری نوگرا شناخته می‌شود، با قوالب قدمایی و نوقدمایی، خود را به شعردوستان و اهالی ادبیات شناساند. شعر «دریاچه» که نام کتاب هم از آن گرفته شده است، از معروف‌ترین اشعار در آن روزگار است. مفتون این چهارپاره را در سال 133۱ با محوریت دریاچۀ ارومیه سروده است. شعری که چنین آغاز می‌شود:
«دریاچه هر زمان که تو را بینم
بر عمر و آرزوی خود اندیشم
گاهی برای آنچه که خواهد شد
گاهی به یاد آنچه شد اندیشم»
دومین مجموعه‌شعر مفتون امینی، 8 سال بعد، یعنی در سال 1344، با عنوان «کولاک» منتشر شد و او را به عنوان یکی از پیروان نیما مطرح کرد. مفتون در سال‌های ابتدایی شاعری خود و پس از کوچ کردن از تبریز به تهران، در اوایل دهۀ سی، در محافل ادبی شاعران نوگرا رفت‌وآمد فراوانی داشت و با بسیاری از آن‌ها، از جمله نیما یوشیج، مؤانست پیدا کرده بود که شرح بسیاری از این خاطرات خواندنی در کتابی با عنوان «گفتگو با مفتون امینی» به کوشش مهدی مظفّری ساوجی که سال گذشته توسّط نشر مروارید منتشر شد، آمده است. «کولاک» در بین کتاب‌های مفتون، کتاب مهمّی است، چرا که این مجموعۀ پر و پیمان و حجیم، حکایت از آن دارد که شاعر کلاسیک‌سرا از سنّت شعر فارسی به مدرنیته و سرایش در گونه‌های آزاد، گذر کرده است. هرچند بخش عمده‌ای از شعرها به مانند دفتر پیشین در قوالب کلاسیک سروده شده است ولی شاعر برای اوّلین بار در این دفتر، نیمایی‌ها و حتّی شعرهای منثور خود را منتشر کرد و همان‌طور که پیش از این ذکر شد، به قافلۀ شعر نو فارسی پیوست. یکی از شعرهای معروف «کولاک» منظومۀ بلند «ارک» است که شعری دوزبانه است. شعر که خطاب به ارک معروف تبریز سروده شده است، با بندهایی به زبان فارسی شروع می‌شود و چندین بند از میانۀ شعر، به زبان ترکی آذری که زبان مادری شاعر است، سروده شده است. اوّلین بند این شعر:
«افراخته قامت رسایش را
با کبر و جلال افتخار‌آمیز
هم‌بازی آفتاب و اخترها
همسایۀ ابرهای طوفان‌خیز
پاینده‌ترین قراول تاریخ
برجسته‌ترین نشانۀ تبریز
ترکیب عظیم قهرمانی‌ها»
در «کولاک» شعرهای نیمایی زیبا با زبانی سخته و سنجیده هم به چشم می‌خورد و این امر برای شاعری که زبان مادری‌اش فارسی نیست، امتیاز بزرگی محسوب می‌شود؛ ویژگی‌ای که مفتون تا پایان عمر در شعرهایش رعایت می‌کرد که شاید یکی از دلایلش طبع‌آزمایی‌های او در قوالب کلاسیک و هم‌چنین مطالعۀ دقیق و پیگیر آثار قدما باشد.
دفتر بعدی مفتون امینی «انارستان» نام داشت که در سال 1347 منتشر شد و موقعیت او را به عنوان یکی از برجسته‌ترین نوگرایان شعر فارسی تثبیت کرد. شعر «سهند» یکی از معروف‌ترین شعرهای او در این دفتر است؛ نیمایی نسبتاً بلندی که خطاب به کوه سهند سروده شده و از منظری اسطوره‌ای و تاریخی به آن نگاه می‌کند. سهندِ مفتون امینی را می‌توان با دماوندِ ملک‌الشّعرا بهار مقایسه کرد. سوای زبان شکوهمند و ساختار بی‌نظیر شعر بهار، تفاوتی آشکار بین این دو شعر وجود دارد و آن هم تأثیر آموزه‌های نیما بر شعر مفتون است. مطلع شعر این است:
«برجسته سپید طهارت
چتر فرود زرتشت
افسانۀ خروج نهنگ از کنار نیل
آتش به جان برف به دوش
آیینه محدّب کولاک قرن‌ها
موی سپید سینۀ تاریخ»
هر سه شعری که در بالا ذکر شد، دلالت بر خاستگاه جغرافیایی شاعر دارد. دریاچه، ارک و سهند، هر سه از نمادهای سرزمین آذربایجان هستند و این بوم‌گرایی، همان‌چیزی است که نیما بر آن تأکید داشت و شاگردانش، هر کدام به فراخور قدرت شاعری خود، توانستند از عهدۀ آن برآیند. همان‌طور که دکتر شفیعی‌کدکنی، سال‌ها پیش در شعر «نشانی» که برای مفتون امینی سروده شده، این‌گونه می‌گوید:
«من از خراسان و تو از تبریز و او از ساحل بوشهر
با شعرهامان شعله‌هایی خرد
بر طاق این شب‌های وحشت برمی‌افروزیم...»
اگر از مجموعه‌شعر «عاشیقلی کَروان» که مجموعه‌شعر ترکی مفتون امینی است و در سال 58 منتشر شده، صرف‌نظر کنیم (چرا که نویسندۀ این سطرها با تأسّف و دریغی تمام، ترکی نمی‌داند و قدر و قیمت این شعرها برایش پوشیده است، هرچند که شنیده است که مفتون در شعر ترکی شاعر بزرگی است و برخی از شعرهایش به شعرهای شهریار پهلو می‌زند) مجموعۀ بعدی مفتون امینی با فاصله‌ای بسیار در سال 1370 با عنوان «فصل پنهان» منتشر شد. او در سال‌های پس از انقلاب، از هنجارهای رایج در شعر کلاسیک و حتّی شعر نیمایی (شعر نو موزون) دور شد و به شعر بی‌وزن یا به عبارت دقیق‌تر، سپید شاملویی، تمایل پیدا کرد و اکثر شعرهایی که در دفاتر پس از انقلاب او آمده، از این نوع شعر است؛ شعری که به ظاهر از وزن عروضی بی‌بهره است ولی از موسیقی کلام و سایر قابلیت‌های موسیقیایی زبان فارسی نظیر قافیه بهره‌های فراوانی دارد. یکی از بهترین دفترهای شعری مفتون امینی در پس از انقلاب «سپیدخوانی روز» که عنوان این یادداشت را هم از آن گرفته‌ام، نام دارد و دربردارندۀ نمونه‌هایی برجسته از شعرهای دورۀ متأخّر این شاعر است که برخی ویژگی‌های آن در بالا ذکر شد و در ادامه، بخش آغازین از شعر «گویه-۱» را با هم می‌خوانیم:
«چگونه غروب‌کنندگان را دوست نداشته باشی
که آن‌ها همان طلوع‌کنندگانند
افق‌های روبه‌رو از هم گرفته‌ها را باز پس می‌دهند
فصل‌های روبه‌رو برخوردی با هم ندارند
چراغ‌های روبه‌رو
آینه‌های روبه‌رو
چشم و دل هم را روشن‌تر می‌کنند
امّا و بسی دریغ
اگر دو انسان روبه‌رو بیش از آن با هم ناساز باشند
که دو قطب هم‌نام مغناطیس...»
مفتون امینی در تمام سال‌های شاعری‌اش از سرایش در قوالب کلاسیک دست نکشید و اشعار زیادی را به صورت پراکنده در قوالب غزل و رباعی و حتّی قصیده منتشر کرد که یکی از برجسته‌ترین اشعار در این میان، قصیدۀ «کلاغ» با مطلع زیر است:
«به جرم آنکه غزل‌خوان و مجلس‌آرا نیست
کلاغ را نتوان گفت مرغ زیبا نیست»
قصیده‌ای از شاعری نوپرداز که از همان ابیات اوّل و با خرق‌عادتی که نسبت به تصویر کلاغ در شعر کلاسیک دارد، نشان می‌دهد که می‌خواهد در قالبی کهن طرحی نو دراندازد. او در یکی از بیت‌ها به تصریح، به این نکته اشاره می‌کند:
«خلاف آنچه که گفتند شاعران قدیم
طبیعتش تهی از پاره‌ای سجایا نیست»
و سخن آخر اینکه مفتون امینی از کم‌حاشیه‌ترین شاعران معاصر بود و همین خصلت که به گوشه‌نشینی و عزلت‌گزینی او منجر شده بود، سبب شد که شعرش آن‌طور که باید، لااقل در میان شاعران جوان پس از انقلاب، شناخته نشود، ضمن اینکه انتشار نامنظّم اشعار او مزید بر علّت شد. متأسّفانه مدّتی است که هیچ کدام از دفترهای شعر او در بازار موجود نیست. حتّی گزیدۀ جامع و خوبی که سال 1393 توسّط انتشارات مروارید از اشعار او منتشر شد نیز در کتاب‌فروشی‌ها به‌ چشم نمی‌خورد که شاید یکی از دلایلش این باشد که از چاپ اوّل آن استقبال خوبی صورت نگرفت. امیدواریم که به زودی مجموعه‌اشعار او یا لااقل همین گزیده منتشر شود و مخاطبان شعر فارسی از خواندن اشعار این ترک پارسی‌گوی که در سرایش همۀ اشکال و قوالب شعر فارسی متبحّر بود، محروم نگردند. در آخر برای خاتمۀ کلام، غزلی معروف از مفتون امینی را که یکی از بهترین اشعار او است، با هم می‌خوانیم؛ غزلی که در بیشتر گزیده‌هایی که از غزل معاصر فراهم آورده‌اند، آمده است:
«تو کیستی که صدایت به آب می‌ماند
تبسّمت به گل آفتاب می‌ماند
تنت به پیرهن صورتی و دامن سرخ
به تُنگ نیمه‌پری از شراب می‌ماند
به پشت چشم تو آن سایه‌های رنگارنگ
به نقش قوس‌قزح در حباب می‌ماند
تو را شبی سر راهی دو لحظه دیدن و بعد
به خانه یاد تو کردن به خواب می‌ماند
از آن تبسّم نوشت به سینه یادی ماند
چو برگ گل که به لای کتاب می‌ماند
کسی که شعر تو را گفت نشئۀ‎ سخنش
به مستی می بی‌رنگ ناب می‌ماند...»

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • بومی‌سرای دل‌بستۀ آذربایجان l مروری بر کارنامۀ ادبی مفتون امینی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.