موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
آخرین جلسۀ شعر سال

گزارش «بفرمایید فروردین» سال ۱۴۰۳

25 اسفند 1403 10:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
شهرستان ادب: آنچه در ادامه می‌خوانید گزارش جلسۀ «بفرمایید فروردین» سال 1403 است.

چهارشنبه 22 اسفند ماه 1403 ویژه‌برنامۀ «بفرمایید فروردین» به مناسبت آخرین جلسۀ سال 1403 به دبیری علی داودی برگزار شد. در ابتدای جلسه، علی داودی به صحبت دربارۀ بهار و نقش بهار در اشعار امروز و دیروز پرداخت.
«بهار آمد بهار آمد بهار خوش‌عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله‌زار آمد...»
آغازگر شعرخوانی‌ها حسین رضاییان بود که غزلی با مطلع زیر خواند:
«در حوالی تو هر لحظه بهار است بهار
لب تو شور و شگفتی انار است انار...»
نفر دوم، علیرضا سالارکیا بود:
«اشک‌هایم کو؟ که آهم را کسی دزدیده است
چشم‌هایم کو؟ نگاهم را کسی دزدیده است...»
نفر سوم، منصوره محمدی مزینان بود که غزلی با این مطلع تقدیم کرد:
«تنها تو می‌دانی در این ایام حالم را
از دور می‌خوانم برایت باز فالم را»
سپس نعمت‌الله ناجی غزلی با این مطلع خواند:
«من شرط بستم که هستی تا آخرش در کنارم
دار و ندارم تو بودی، بازندۀ این قمارم»
در ادامه، نگین مدیری غزلی با مطلع زیر را خواند:
«گذشتم از خودم تا قلب من قلب حرا باشد
بریدن از جهان می‌شد دلیل وصل ما باشد»
حال نوبت ریحانه کرامتی بود که غزلی با این مطلع بخواند:
«تو وقتی آمدی با تو بهار آمد به این خانه
رها شد خانه از چنگ زمستان‌های بیگانه»
در ادامه محمدحسین نجفی غزلی تقدیم کرد:
«ای خدای سروها، ای خدای سارها
ای خدای رودها، موج‌ها، کنارها...»
سپس محمدرضا صبوریان، الهه سادات طباطبایی، خانم فراهانی، امیر وزین و سپیده ترابی‌فر به شعرخوانی پرداختند. در ادامه سعید فارس غزلی با این مطلع خواند:
«عشق یک آن در این خانه فقط در زد و رفت
میهمان سرزده آمد به دلم سرزد و رفت»
حال نوبت ابوالفضل کرمی بود تا غزلی تقدیم کند:
«رسیده فصل بهار فرارسیدن تو
چه روزها که ندیدم برای دیدن تو
در آستین رقیبان من کمین کرده
چه دست‌های پلیدی برای چیدن تو
چه کس سروده تو را ای چکامۀ هستی
که ایستاده جهان در صف شنیدن تو
به چهره‌ام بنگر ای کبوتر امید
پریده‌تر شده رنگم پس از پریدن تو
تو قلب من شده بودی نمی‌زدی اما
چه خون دل که نخوردم سر تپیدن تو»
سپس سیدحسین ابراهیمی غزلی با این مطلع خواند:
«عطر داغ هزار گندم‌زار جا شده لای سفرۀ نانت
سفره‌آرایی‌ات چه زیبا شد نان و ریحان و روی خندانت»
در ادامه امیرحسین رضاخواه غزلی با مطلع زیر تقدیم کرد:
«به خود بیا که سرانجام می‌رسد روزی
در این سیاهی شب آتشی برافروزی»
سپس فاطمه قنواتی غزلی خواند:
«با لحن تلخ شعرهایم اشک می‌ریزم
مصرع به مصرع از هجوم واژه لبریزم...»
در ادامه حامد طونی به خواندن چند رباعی پرداخت:
«با فطرت خود چه سبز خلوت کردی
آوند آوند، مشق حیرت کردی
تحریر کدام نام زیبای خداست؟
ای برگ چه بر خودت کتابت کردی؟»
سپس سید علی لواسانی یک غزل و یک رباعی تقدیم کرد:
ای چشمت قصۀ بهار ای چشمت
ای چشمت صبح بی‌غبار ای چشمت
پایان بده رنج های اجباری را
ای چشمت اختیاردار ای چشمت»
میثم یوسفی نیز چند رباعی خواند:
«زیر سر توست آسمان می خندد
گل می خندد، رود روان می‌خندد
زیر سر توست سبز سبز است زمین
پیداست تو شادی که جهان می‌خندد»
در ادامه رضا یزدانی دو غزل تقدیم کرد که به خواندن یکی از آن ها می‌پردازیم:
«مبارک است آسمان آبی، مبارک است آفتاب و باران
خوشا جوانه، خوشا شکفتن، خوشان‌خوشانی است در بهاران
بریز از منقل زمستان، هر آنچه ته‌مانده‌است از اسفند
بریز تا گل کند دوباره، بلوغِ پُرجوش شاخساران
سلام کردم به نرگسی مست، جواب از بلبلی شنیدم
به جز محبّت به جز ملاحت، ندیدم از این بزرگواران
چه‌قدر شادند غم‌فروشان، پر از هیاهو همه خموشان
به باده‌ریزی و نوش‌نوشان، حواس‌جمع‌اند میگُساران
به سبزوار درخت رفتم، سلام کردم به جان به کف‌ها
کفن به تن آمدند گل‌ها، کفن به تن ‌مثل سربداران
فقط نه این دید و بازدید است، فقط نه تبریک‌های عید است
بهار یعنی به خود رسیدن، به رغم گم‌گشتِ روزگاران
بهار یعنی همین گسستن ز خویش و در خویش تازه گشتن
بهار این است ای زمستان! بهار این است ای بهاران!
بهارها آمدند و رفتند ولی تو می‌مانی ای همیشه!
من آمدم تا تو را ببینم، خودِ خودت را به من بباران»
سپس معصومه جراح‌زاده غزلی با مطلع زیر خواند:
«دردی کشیده‌ام که مداوا نمی‌شود
رازی‌ست در دلم که هویدا نمی‌شود»
در ادامه علیرضا میرزایی ترانه‌ای خواند:
«دلگیره از دستم برای اینکه دستم
لرزیده و فنجون زمین خورده دوباره
دلگیره چون ناقص شده سرویس چینی‌ش
فرش جهیزیه‌ش یه لکه قهوه داره...»
حال نوبت علیرضا نورعلیپور بود تا غزلی تقدیم کند:
«زمستان می‌رود ای گل، بهار آغاز خواهد شد
چمن ما عاشقان را باز زیرانداز خواهد شد...»
سپس جواد شیخ‌الاسلامی چند رباعی خواند:
«این پنجره از بهار رویا دارد
آن پنجره زخم از خزان‌ها دارد
در شهر دو پنجره شبیه هم نیست
هر پنجره داستان خود را دارد»
حمیدرضا مداح نیز چند رباعی خواند:
«لبخند به شاخسار بر‌می‌گردد
آواز به جویبار برمی‌گردد
می‌بینیم اهتزار یخبندان را
برمی‌گردد بهار برمی‌گردد»
درادامه هادی ملک‌پور یک غزل و یک رباعی تقدیم کرد:
«لطفش همه‌جا گره‌گشایت باشد
نامش همه شب بین دعایت باشد
من آمده‌ام به پای او جان بدهم
ای دل تو که باید از خدایت باشد»
سپس نوبت به محمدرضا طهماسبی رسید:
«بر خاک کشیده‌ست چنان بینی کفار
تا آنکه به تحلیل شد این قافله وادار...»
در ادامه ناصر فیض چند رباعی و غزل طنز خواند:
«در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش
دیدم که مغازه بود نصفش خاموش
شاگردش برّ و بر نگاهم می‌کرد
گفتم که کجاست پس خود کوزه‌فروش؟»
سپس محسن مقیسه یک غزل و یک دوبیتی تقدیم کرد:
«بخوان قناری عاشق که یار می‌آید
بخند غنچۀ زیبا بهار می‌آید...»
حسن ختام جلسه نیز با علی‌محمد مودب بود:
بچین پرنشاط و خوش ز گل باز دسته‌ای
مبارک زمان زِ توست تو عیدی خجسته‌ای...

پس از جلسه نیز مراسم افطار برگزار شد و مؤمنان شاعر روزۀ خود را گشودند.

عکاس: هادی مؤدب

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
  • گزارش «بفرمایید فروردین»  سال ۱۴۰۳
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.