موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
غزلی از مرتضی امیری اسفندقه برای حضرت رسول(ص)

یتیم آمده ام، مانده ام، پناهم ده!

22 دی 1391 13:35 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 5 رای
یتیم آمده ام، مانده ام، پناهم ده!
مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد

خدا، که در حرم امن خویش راهت داد

هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی

خدا پناه در آن دورۀ سیاهت داد

خدا! کدام خدا؟ آن خدای بی‌مانند

همان که عصمت پرهیز از گناهت داد

همان که جان نجیب تو را مراقب بود

همان که سینۀ خالی از اشتباهت داد

توان و توشه به پایان رسیده بود ولی

خدا رسید به فریاد و زاد راهت داد

بگو که نعمت پروردگار پنهان نیست

خدا که دست تو را خواند و دستگاهت داد

خدا که چشم تو را با نماز روشن کرد

خدا که فرصت تشخیص راه و چاهت داد

چقدر واقعۀ آسمانی و شفاف -

خدا به یمن دعاهای صبحگاهت داد

خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد

خدا که آینه را نور، با نگاهت داد

قسم به روز، که خورشید، شمع خانۀ توست

قسم به شب که خدا برتری به ماهت داد

خدا که اشک تو را جلوۀ گهر بخشید

خدا که شعلۀ روشن به جای آهت داد

خدا که جان تو را از الهه‌ها پیراست

خدا که غلغلۀ قول لا الهت داد

جدا نمی‌شود از تو خدا، نخواهد شد

خدا رفیق سفر، بخت نیکخواهت داد

یتیم آمده‌ام، مانده‌ام، پناهم ده

مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد؟

شعر از مرتضی امیری اسفندقه


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یتیم آمده ام، مانده ام، پناهم ده!
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.