موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
تأملی در نسبت شعر اعتراض و نهاد قدرت در اجتماع

شعر اعتراض و شاعر حکومتی

02 بهمن 1391 15:26 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 2.8 با 5 رای
شعر اعتراض و شاعر حکومتی

برخی از منتقدان سابقة شعر اعتراض را به دوره‌های اول شعر فارسی در قرون پنجم و ششم هجری می‌رسانند و اولین تجارب این گونة شعری را در آثار شاعرانی چون ناصرخسرو قبادیانی و سنایی غزنوی می‌جویند. بر همین اساس می‌توان ادامة این خط را در دوره‌های بعدی و در شعر سبک عراقی و هندی نیز جستجو کرد و به شعر مشروطه و دورة معاصر رسید. اما بی‌گمان شناخته‌شده‌ترین چهرة شعر اعتراض را باید پس از انقلاب و با پایان‌ یافتن جنگ هشت‌ساله و تحولات اجتماعی و فرهنگی پس از آن سراغ گرفت. بررسی زمینه‌های شکل‌گیری و گسترش این نوع از شعر خود نیازمند پژوهشی عمیق و موشکفانه است که در این مجال اندک فرصت پرداختن به آن نیست. اما آنچه قصد داریم در این فرصت کوتاه به آن نظر افکنیم، نسبت شاعران شعر اعتراض با نهاد قدرت در جامعه است. سؤال اصلی‌ای که سائق نگارش این یادداشت گردیده آن است که آیا می‌توان معترض بود و در عین حال مورد حمایت حاکمیت نیز قرار گرفت؟ از نظر بسیاری حمایت و استقبال حکومت از شاعرانی که زبان معترض و انتقادی دارند تناقضی انکارناشدنی است و به معنای زیر سؤال رفتن اصل وجودی این دست از اشعار است. این دسته از منتقدان بنا به تصوری که از شعر اعتراض دارند و آن نیز ناظر بر سابقة شعر اعتراض در دوره‌های پیشین و همچنین در میان دیگر کشورهای جهان است، بر این باورند که ذات شعر اعتراض در تقابل با نهاد قدرت و در نتیجه رد و طرد شدن از سوی حکومت معنا، می‌یابد. از این روی شعر موسوم به اعتراض را در سال‌های اخیر از اساس بی‌وجه و مهمل می‌پندارند. 
اکنون بعد از طرح این مسئله، باید به ذکر مقدمه‌ای پرداخت و سپس به این پرسش از دو زاویه نگریست. مسئلة اصلی به تفاوت‌های انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن با دیگر نمونه‌های حکومت در جهان و در دوره‌های تاریخی گذشته بازمی‌گردد. ماهیت انقلاب اسلامی حرکتی عقیدتی و فرهنگی است که بر پایة ایمان و باورهای مردمی استوار شده است. خاستگاه اصلی این انقلاب ارادة جمعی توده‌های متعهد و آرمان‌خواه بوده است و تثبیت و بقای آن نیز در گرو همین ارتباط است. لذا قیاس این نظام و مناسبات آن با دیگر نمونه‌های حکومت در جهان و دوره‌های پیشین می‌تواند نتیجه‌ای مخدوش در پی داشته باشد و از قیاست خنده آید خلق را. بی‌شک ارتباطات درون این نظام و تعاملاتی که می‌تواند با نهاد‌های مدنی و اقشار مختلف اجتماع برقرار نماید نیز باید در همین چارچوب بررسی گردد، و نه در بستر پیش‌فرض‌های به‌ظاهر علمی و در باطن منفک از واقعیت.
حال بعد از ذکر مقدمة مذکور، باید از این زاویه به مسئلة نسبت شاعران جریان «شعر اعتراض» با حکومت نگریست. با توجه به آنکه این جریان از اساس رویکردی انتقادی و اعتراضی دارد و از سوی دیگر در مبانی و ریشه‌های فکری خود دارای اشتراکات متعدد با اصول پذیرفته‌شده از سوی حاکمان جامعه است، چه نسبتی با صاحبان قدرت خواهد یافت؟ بهتر آن است که پیش از نظریه‌پردازی و تئوری‌سازی، با مراجعة مستقیم به اصل آثار تولیدی و اشعار شاخص منتشرشدة این جریان، رویکرد و مواضع آن‌ها را دوباره از پیش رو بگذرانیم. آنچه در نگاه اول از مطالعة این دست از اشعار به چشم می‌آید، آن است که رویکرد انتقادی این آثار در بازگشت به آرمان‌ها و اصول اولیة انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و تثبیت و ترویج آن‌هاست. در واقع بستر اعتراض در اینجا فراتر از تقابل معمول حاکم و محکوم است. دلیل اعتراضِ شاعر عدالتخواه نه شورش بر حاکمیت و انکار آن (آنگونه که در جوامع و دوره‌های دیگر سراغ داریم)، بلکه حمایت از انقلاب و آرمان‌های آن است. در واقع شاعر به متولیان انقلاب اعتراض می‌کند که چرا آن‌اندازه که باید انقلابی نبوده‌اند! به بیان روشن‌تر آنکه، منظر شاعر اعتراض و عدالتخواه، واکنش به حاکمان در جهت نفی و انکار نظام نیست؛ بکله انتقاد از صاحبان قدرت در جهت حفظ اصول نظام است. از این روی باید برای این جریانِ شعری حیاتی دیگر متصور بود و در تحلیل آن اسیر معادلات مرسوم و نامتناسب نشد. 
زاویة دیگری که می‌توان برای نگریستن به نسبت مذکور برگزید، موقعیت شاعر اعتراض در جامعة خود و در سطحی دیگر جامعة جهانی است. اگر پیش‌فرضی را که در ابتدای بحث مطرح شد (به رغم اشکال منطقی آن) عجالتاً بپذیریم و تقابل با نهاد قدرت را اصل فرض کنیم، باز هم نباید شتابزده لباس سیاه بر تن کرد تا در مجلس ختم شعر اعتراض، اندوهگین حاضر شد. چراکه از منظری دیگر حرکت انقلاب اسلامی نیز در مواجهه با قدرت مسلط حاکم بر جهان یعنی استکبار جهانی معنا می‌یابد و باید از اصلی‌ترین اصول این انقلاب به همین معارضة حق‌مدارانه با استبداد و امپریالیسم غربی اشاره کرد. اکنون می‌توان گفت شاعری که در این افق گام می‌نهد و متأثر از اصول و آرمان‌های این انقلاب شعر می‌سراید، همچنان در تقابل با نهاد قدرت است؛ قدرتی که مواجهه با آن نیازمند آرمان‌خواهی و تهور بیشتری است و تعارض با آن می‌تواند هزینه‌های سنگین‌تری را در پی داشته باشد. بر این اساس باید گفت رویکرد شاعرِ اعتراض دفاع از اصول و ارزش‌هایی است که برپایی‌ آن‌ها به معنای فروریزی پایه‌های حکومت زورمندان و گردن‌کشان جهانی است. 

بدیهی است که در اینجا نیز انکار نهاد قدرت، ذاتی شعر اعتراض نخواهد بود و آنچه باید اصل تلقی گردد همین حرکت‌ عدالتخواهانه و حق‌جویانه است. در نتیجه اگر زمانی آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، رخ بنماید و شب هجران را سحر کند، نباید و نشایست و نمی‌توان انتظار داشت که شاعر اعتراض همچنان دهان به گلایه بگشاید و یکسره در نفی و حذف نهاد قدرت داد سخن بستاند!  

محمدرضا وحیدزاده    


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شعر اعتراض و شاعر حکومتی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.