موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در نشست نقد تطبیقی سه رمان نوجوان انقلاب بررسی شدند

سه رمان با جهان‌بینی انقلابی

04 بهمن 1391 12:56 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3 با 1 رای
سه رمان با جهان‌بینی انقلابی


سه رمان «گذر از كوه كبود»، نوشته محمدعلی علومی، «فصل پنجم: سكوت» نوشته محمدرضا بایرامی و «شاهین‌ها و بشكه باروت» نوشته محمدرضا اصلانی دوشنبه دوم بهمن با حضور نویسندگانشان و منتقدان ادبیات كودك و نوجوان در قالب نشست نقد تطبیقی سه رمان نوجوان با موضوع انقلاب در خبرگزاری مهر، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

علی الله سلیمی با اعلام این خبر كه «گذر از كوه كبود»  هم در آینده نزدیك توزیع می شود. گفت: « فصل پنجم:سكوت»  جدید ترین كار  آقای بایرامی است. و آقای اصلانی هم برای مخاطبان كودك و نوجوان چهره ای شناخته شده هستند كه داستان های كوتاه ایشان را دراین حوزه خوانده ایم و این اولین رمان ایشان در این حوزه است.

گام رو به جلو در اثار نویسندگان انقلابی دیده می شود

محمد حسن حسینی در پاسخ به سوال مطرح شده از سوی سلیمی، درمورد اینكه آیا این سه اثر محصول تكامل یافته ای ازادبیات انقلابی در حوزه كودك و نوجوان هست یا نه؟ گفت: نویسندگان این سه اثر در بعضی از نگاه ها یك فراروی صورت داده اند ولی در بعضی موارد این گام رو به جلو دیده نمی شود. البته حركت رو به جلو در نگاه این سه نویسنده و دراستفاده نكردن از كلیشه های مرسوم صورت گرفته است. 

حق مطلب در ادبیات انقلاب در حوزه ادبیات كودك و نوجوان ادا نشده است  
محمد رضا شمس به عنوان منتقدر نیز نسبت به این سوال آقای سلیمی در مورد اینكه تا چه انداز گامی فراتر از كار های مشابه خود داشته اند گفت: دو مسئله مطرح است یكی اینكه آیا ما به آنچه می خواستیم رسیده ایم؟ و دیگر اینكه این كتاب ها چقدر با كتاب های قبلی فرق دارند و آیا گامی به جلو هستند یا نه؟ به نظرمن این سه اثر گامی رو به جلو هستند، با توجه به اینكه ما در زمینه ادبیات كودك و نوجوان رمان خیلی كم داشتیم و من فكر می كنم كاری كه آقای شاه آبادی و دوستانشان  انجام داده اند كار بزرگی بود. اما آینكه آیا حق مطلب در مورد رمان انقلاب در حوزه كودك و نوجوان ادا شده است یا نه؟  من باید بگویم نه ما تا رسیدن به آن قله فاصله ی زیادی داریم. در هر سه رمان جهان بینی  در آثار مشهود است  
شمس با تاكید بر اینكه برخی از نویسندگان هستند كه جهان بینی در كارهایشان مشهود است گفت: جهان بینی در تمام كارهای آقای اصلانی و آقای بایرامی  وآقای علومی كاملا مشهود است. ولی اكثر نویسندگان كودك و نوجوان ما موضوع محور هستند. در حالی در آثار نویسندگان بزرگ، حتی در باز نویسی آثار تاریخی هم جهان بینی را در كارهایشان می بینیم.   
 
آب بستن ظاهری در كتاب سازی  
 سلیمی در ادامه گفت: قرار است خود بچه ها این سه اثر را بخوانند و بعد از طرف كانون نظر خواهی در مورد آثار صورت بگیرد تا به نوعی بازاتاب كارها دیده شود. او همچنین بن مایه انقلابی، گروه سنی مخاطب كودك و نوجوان و اینكه هر سه اثراز طرف كانون پرورش فكری كودك و نوجوان هستند را به عنوان وجوه مشترك در سه اثر یاد كرد و در ادامه  این سوال را از منتقدین پرسید، كه نقاط ضعف و قوت این آثار را چگونه ارزیابی می كنید؟  
حسینی با اشاره به ضعف هایی كه در طرح جلد و كتاب سازی و همچنین غلط های املایی زیاد در آثار دیده می شود  گفت: طرح جلد در این آثار قدمی رو به جلو نیست. و همچنین صفحات سفید در كتاب ها  انگار اصراری بوده كه دو كتاب هم حجم بشوند. این منتقد با طرح شباهتهایی كه درسه اثر دیده می شود ادامه داد: نگاه تمثیلی در دوكتاب «فصل پنجم: سكوت» و «گذر از كوه كبود» به لشكر اشقیا به جن و شیطان كه وحشت آفرین بوده وجود داشته است. موضعی كه متاسفانه موضوع بسیار كلیشه ای در ادبیات انقلاب است بحث اعلامیه ها و شب نامه هایی است كه قبل از انقلاب بود و در آثار دیده می شود. 
 
رئالیسم اجتماعی تم اصلی ادبیات انقلاب  
 حسینی با اشاره به استحاله شخصیت در این سه اثر ادامه داد: در این سه اثر موضوع استحاله شخصیت ها وجود دارد؛ با تفاوتی هایی در عمق این شخصیت ها كه از نظر من استحاله شخصیت در كار آقای اصلانی از حالت كلیشه ای دور شده و كاملا به طرز داستانی این اتفاق می افتد.  اما « گذر از كوه كبود» علی رغم احاطه نویسنده به موضوع و شخصیت ها، استحاله شخصیت در این رمان خیلی غیر داستانی و رو دیده می شود. همچنین در رمان « فصل پنجم :سكوت» ادبیات داغ و درفش دیده می شود كه در رمان اصلانی كمتر دیده می شود.و از دیگر شباهت های موجود در سه اثر موضوع رئالیسم اجتماعی در سبك نگارشان دارند به علاوه آن چیز هایی كه بر خواسته از شخصیت خود نویسندگانشان است. 
در ادامه نشست سلیمی با اشاره به تم آشنایی كه در سه اثر دیده می شود گفت: مشتركات پی رنگ در سه اثر كه بر اساس این استوا است كه فرزندانی دور از چشم والدین خود به كارهای مبارزاتی روی می آورند و در نهایت همین بازی های كودكانه و موضوع، گره و گره گشائی های می شود كه در نهایت ما می توانیم دید و تصوری از انقلاب را داشته باشیم. او در ادامه صحبت های خود با تاكید بر اینكه در این نشست قصد د اریم یك نگاه تطبیقی به این آثار داشته باشیم این پرسش را از منتقدین آثار مطرح كرد كه به نظر شما كدامیك از آثار توانسته است این تم را به مرحله باورپذیری برساند؟ 
 
ادبیت در آثار انقلابی  
 شمس با اشاره به اینكه ارزیابی او از سه اثر پیش رو با نگاهی رئالیستی و بی طرفانه است گفت: ادبیات ادبیات است، اینكه ما می گوئیم ادبیات جنگ ادبیات انقلاب ما فقط داریم تقسیم بندی می كنیم اگر ادبیت در آن ها رعایت شده باشد قابل قبول است اگر ادبیت در آن رعایت نشده باشد قابل قبول نیست. وقتی ما در مورد ادبیات با موضوع انقلاب صحبت می كنیم می توانیم بگوئیم ادبیات عشق و... موضوعات دیگر را هم بیاوریم. این منتقد در ادامه با تاكید بر اینكه هر سه اثر در ژانر رائلیسم اجتماعی قرار دارد گفت: این به آن دلیل است هر سه اثر در حال برسی یك بستر تاریخی هستند.  
شمس در ادامه صحبت های خود به برسی ویژگی های عناصر داستانی در سه اثر پرداخت و ادامه داد:  در هر سه اثر از من راوی به عنوان راوی استفاده شده است كه در دو اثر راوی شخصیت اصلی است و شخصیت درگیر شونده است. شمس در مورد روای در رمان« گذر از كوه كبود» با شاره به حسن و ضعف استفاده از این روای گفت: این راوی سال ها از سنش گذشته و حالا دارد به گذشته نگاهی می اندازد، انتخاب این راوی یك حسن دارد یك عیب، حسن آن اینكه راوی می تواند وارد خیلی از مسائل بشود. و عیب آن اینكه راوی دائما باید به ما ارجاع بدهد كه من یك حافظه خیلی خوبی دارم كه می توانم این خاطرات را با این جزئیات بازگو كنم. برای همین گاهی غفلت های راوی بسیار مشهود می شود.  
 شمس راوی رمان « فصل پنجم: سكوت»  را راوی درگیر شونده خواند و ادامه داد: من راوی یكی از  شخصیتهای اصلی كار است. و این راوی در همان زمان حضور دارد. همچنین در مورد راوی رمان «شاهین ها و بشكه باروت» گفت: با وجود اینكه راوی یكی از شخصیت های اصلی نیست اما یكی از شخصیت هایی است كه برای ما  اتفاقات را توضیح می دهد. 
 
بعضی از كلمات احتیاج به زیر نویس دارند! 
این منقد در ادامه برسی عناصر داستانی سه اثر مورد بحث دراین نشست با اشاره به زبان ، روایت و توصیفات به طور اخص در اثر«گذر از كوه كبود» گفت: در مورد كار آقای علومی زبان روایت و توصیفات گاهی شاعرانه می شود. مثل صفحات 11،63، 15 و ...  گاهی رمانتیك می شود مثل صفحه 63، گاهی ملودرام می شود مثل صفحه 72، گاهی روشنفكرانه می شود و اكثرا بزرگسالانه است. واین نگاه به علت نگاه نوستالژی است كه كار را به سمت اثر بزرگسال می برد. واین نگاه در شخصیت پردازی این اثر ادامه پیدا كرده و شخصیت های این رمان به صورت اغراق شده دیده می شود. به طور مثال شخصیت نادر و سهراب و كاوه در نیامده است؛  همچنین تكرار بعضی از كلمات و توصیف ها در كار آزار دهنده است. به عنوان مثال، اینك ، شرار و...  همچنین در بعضی موارد ضرب المثلها در جای خودش نیامده  است مثل صفحه 46. شمس با بیان اینكه در رمان علوی بعضی از كلمات احتیاج به زیر نویس دارند گفت:  بعضی از كلمات مناسب گروه سنی كودك و نوجوان نیست  ولازمه اش این است كه این اتفاق بیفتد.  
 
اگر چهار چوب‌ها را رعایت نكنیم به آنچه می‌خواهیم نمی‌رسیم 
این منتقد با تاكید بر اینكه چرا ما هنوز به آن قله ای كه مدنظرمان در ادبیات انقلاب وجنگ نرسیده ایم از راوی  دانای كل رمان  « گذر از كوه كبود» كه گاهی به جای راوی اول شخص در این رمان آورده می شود  انتقاد كرد و گفت:  گاهی راوی اول شخص در این رمان دانای كل می شود.به عنوان مثال در صفحه 22 ،62، 111 و... در ادبیات رئالیستی وقتی یك رمان یا داستان كوتاه را بر اساس این ژانر می نویسم اگر این چارچوب ها را رعایت نكنیم مطمئنن به آنچه می خواهیم نمی رسیم. راوی در این ژانر تنها یك مشاهد گر صرف است. كه در این رمان بسیار موارد اتفاق نفیتاده و راوی جانب دار بوده است. این مورد را در كار آقای اصلانی هم می بینیم كه در كار آقای بایرامی كمتر این مورد را می بینیم.   
 
« گذر از كوه كبود»  رمان بومی است 
شمس با بیان اینكه كه در بعضی از قسمت های رمان «گذر از كوه كبود» علومی مرا به یاد بزرگ علوی می اندازد از محاسن این رمان گفت: بومی بودن رمان خیلی خوب بود. استفاده كردن از كلمات بومی به عنوان مثال در صفحات 21، 20 و .. همچنین توصیفات خوب در صفحات 46 و76  و ...  همچنین شعر های خیلی خوبی كه آوردند كه البته بعضی از شعر ها در كار جا نمی افتد. برخی همسانی های كه در كار بود بسیار خوب آورده شده بود. به عنوان مثال همسانی كبوتر و موسی، رستم و سهراب هر چند كه خیلی مستقیم گویی داشت، به نظرم خوب بود. 
 
«كوه كبود» همان تن كبود شده بچه‌ها ست  
 حسینی با اشاره به وجوه اشتراك در این سه رمان ادامه داد: وقتی شما این سه كتاب را با هم می خوانید فضا ها، شخصیت ها، زمان، اشتراكاتی در نگاه ها و دغدغه های آن ها می بیند، با جابه جایی هایی در ذهنتان می توانید به یك رمان تازه برسید كه به نظر من می تواند در دل این سه رمان یك رمان داشته باشیم. 
حسینی در ادامه این نشست با مطرح كردن این امر كه چرا تلاش نویسندگان برای نوشتن رمان نافرجام می ماند و به داستان بلند ختم می شود گفت: مشكل در ایجاد تداعی برای مخاطب است و فرق داستان بلند و رمان در پرداخت ریز نقش شخصیت ها و توصیفات در رمان است كه من به عنوان قافیه و ردیف در داستان به آن تعبیر می كنم. ایشان در ادامه با آودن مثالی توضیحات خود را كامل كرد: به عنوان مثال كوه كبود می توان همان تن كبود شده بچه ها باشد. 
 
نگاهی كه به رمان بایرامی جایزه داد 
حسینی با اشاره عشق غیر مستقیم در رمان « فصل پنجم سكوت»  گفت: غیر مستقیم گویی عشق در این رمان خیلی دلنشین بود. حسینی با تاكید براینكه كار آقای بایرامی از اول تا آخر سراسر تعلیق است ادامه داد: در این كار ما عدم قطعیت در سراسر اثر مواجهیم. و این رمز گشایی هایی كه در پایان رمان صورت می گیرد و این تعلیق و عدم قطعیت در این اثر می تواند كه همه چیز غیر قطعی است و تاكید قافیه وار و ردیف  آقای بایرامی در تكرار این جمله كه من راست می گم من دروغ نمی گم دروغ تو كار مانیست. من فكر می كنم نگاهی كه به آقای بایرامی جایزه داد این نگاه بوده است. 
 
رمان گریزی در رمان«شاهین ها و بشكه باروت» 
حسینی با بیان اینكه به نظر او آقای اصلانی در رمان « شاهین ها و بشكه باروت» بسیار رمان گریز عمل كرده است، ادامه داد: با توجه به اینكه آقای اصلانی ذاتا داستان كوتاه نویس هستند در استحاله ی شخصیت های داستان  بجز در چند مورد، به عنوان مثال استوار، شخصیت های كتاب به اندازه رمان توسعه نیافته است. 
 
انگار نیما شعر می‌گوید 
همچنین این منتقد درادامه صحبت های خود با اشاره به رویكرد روایی در رمان «گذر از كوه كبود» گفت: این رمان یك نگاه تمثیلی به انقلاب با رویكردی عاطفی، شاعرانه و روایی دارد. در برخی موارد نویسنده با توجه به شناختی كه به چارچوب های ادبیات داستانی دارد تعمدا وارد داستان می شود و می گوید كه می خواهم این اتفاق را برای شما روایت كنم. كه این موارد به كار لطمه زده است. حسینی در ادامه نقد خود به رمان «گذر از كوه كبود» با یاد آوری اینكه آقای علوی شاعر هستند، ادامه داد: خصوصیتی كار آقای علومی نسبت به دو كار دیگر دارد این است كه این كار اقلیمی ست. انگار نیما شعر می گوید. در جایی كه آقای بایرامی معروف به اقلیمی نویسی ست، اما اینجا، در این رمان با توجه به ویژگی های زبانی،فضا سازی و روایتی، مثال ها، شخصیت ها، همه چیز و همه چیز كه در اثر آمده است،به آن منطقه تعلق دارد، اصالت دارد.  
 
«فصل پنجم: سكوت» صدای خاص خودش را داشت 
در ادامه نشست، شمس با بیان اینكه هر رمان باید صدای خاص خودش را داشته باشد به آقای بایرامی از بابت اینكه در این رمان چیدمان جدیدی نسبت به كار های قبلی شان ارائه دادند، تبریك گفت.این منتقد همچنین در ادامه به برسی تفصیلی رمان «فصل پنجم سكوت» پرداختند و به صورت تیتروار سعی كرد از همه ی جوانب به اثر نگاهی بیندازند، این منتقد با اشاره به خود شناسی و رسیدن به شناخت تازه به عنوان مضمون وبن مایه اثر ادامه داد: سبك اثر رائالیسم اجتماعی است، راوی شخصیت، یعنی راوی درگیرشونده است؛ شاعرانگی در زبان با چیدمان خاص در كلمات به عنوان مثال در صفحه 9، 126 و... كه البته گاهی به باور پذیری كار هم لطمه می زند.  شمس در ادامه نقدش را به رمان آقای بایرامی با بیان دو گانگی در زبان اثر پی گرفت و گفت: همسانی چیدمان كلمات در زبان شخصیت ها ضعف كار محسوب می شود. 
 
نوآوری در ادبیات انقلابی  
 این منتقد همچنین با اشاره به محاسنی چون تثبیت زندگی بچه های پایین شهر، عشق در نوجوانی، وانتخاب دو شیوه روایت در این اثر گفت: یكی از مهمترین مواردی كه در این اثر می توان دید، انتخاب دو شیوه روایت در این رمان است، و اینجاست كه فرق این رمان با رمان های دیگر و حتی در رابطه با مقایسه با رمان های دیگر حوزه ادبیات انقلاب را نشان می دهد. بایرامی در پنج  فصل از این رمان، در 4 فصل از آن با یك روایت داستان را روایت می كند اما در فصل پنجم ما با یك روایت طولانی مواجه می شویم كه خود آنها به چند بخش قابل تقسیم هستند. اینجا ست كه در یك رمان انقلابی نو آوری پدید آمده است.   
 
نگاه بزرگسالانه در رمان «شاهین و بشكه های باروت» موج می‌زند     

این منتقد در ادامه نشست به برسی رمان «شاهین و بشكه های باروت» به صورت اخص پرداخت. او تعیین روابط انسانی در بستر یك اجتماعی و چیره گی خیر بر شر را به عنوان مضمون و بن مایه اصلی این رمان خواند و به صورت تیتر وار ادامه داد: سبك اثر رئالیسم اجتماعی است، زاویه دید من راوی است. زبان روایت و توصیفات گاهی احساساتی و گاهی شعاری و اكثرا بزرگسالانه است، شخصیت پردازی های اغراق شده در كار مشهود است، چون نگاه نگاه بزرگسالانه است.  لحن و بیان و گفتگو ها در برخی از شخصیت ها بزرگسالانه است. در بسیار موارد راوی از من راوی به دانای كل تغییر پیدا می كند كه این خود در ادبیات رئالیستی و برای رسیدن به یك رمان مطلوب آسیب می زند. این منتقد در پایان نقد های خود به شتاب زدگی در نحوه ی اطلاعات دادن در این رمان اشاره كرد و گفت: برای اینكه اطلاعاتی به مخاطب داده شود در موقعیت های نامناسب و بسیار شتاب زده این اتفاق می افتد، به عنوان مثال در تظاهرات و در آن شلوغی شخصیت ها در حال اطلاعات دادن به مخاطب هستند كه این نشان از شتاب زدگی در این موضوع است.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • سه رمان با جهان‌بینی انقلابی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.