موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
گفتگوی شهرستان ادب با حمید باباوند

رسانه و نقش آن در ادبیات داستانی

12 بهمن 1391 19:27 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 1 رای
رسانه و نقش آن در ادبیات داستانی

رسانه چه تأثیری در پیشبرد و تبلیغ ادبیات داستانی و کتاب دارد؟
وقتی شما می‌گویید ادبیات داستانی، یعنی قرار است چیزی در مایه‌های فرهنگ از جنس غیر‌مادی تبلیغ و ترویج شود، اما در مورد کتاب، چون جسمیت دارد و مادی است، مسئله کمی تفاوت می‌کند. در ادبیات ‌داستانی، گردشِ مالی وجود ندارد، اما در کتاب گردش مالی مطرح است. این موضوع باعث می‌شود سهم رسانه در این دو مبحث کاملاً با یکدیگر تفاوت داشته باشد؛ یعنی کارکردی که ممکن است رسانه در تبلیغ ادبیات داستانی داشته باشد ــ چه رسانه‌های مکتوب و چه رسانه‌های دیداری و شنیداری ــ با کارکردی که همین وسایل ارتباط جمعی در مورد کتاب دارند، تفاوت می‌کند.
من نخستین برنامۀ زندۀ رادیویی دربارۀ کتاب را در ابتدای دهۀ 1380، یعنی حدود سال 1381، در رادیو فرهنگ اجرا کردم. در آن زمان، نخستین برنامۀ چهارساعتۀ زنده دربارۀ کتاب با آقای لطفی تولید و پخش شد. پس رادیو از همان سال‌ها در زمینۀ کتاب فعال بوده است. در سال‌های اخیر هم تلویزیون تلاش کرده است برنامۀ مستقلی دربارۀ کتاب و به‌ویژه ادبیات داستانی اختصاص دهد.
یکی از مسائل مهم این است که بخش کتاب، به دلیل تعداد زیاد فعالیتش و البته خورده درآمدهایش، یکی از بخش‌هایی است که چه در عرصۀ اقتصاد و چه در عرصۀ سیاست‌گذاری‌های فرهنگ، جدی گرفته نمی‌شود. صدا و سیما شورای سلامت دارد و در آن شورا سیاست‌گذاری می‌شود که مثلاً کدام پزشک دربارۀ چه موضوع‌هایی باید حرف بزند.
 من در مقام یکی از اعضای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، بارها در جلسات گوناگون از دست‌اندرکاران خواستم کتاب را جدی بگیرند، اما کتاب شورایی در صدا و سیما ندارد و بنابراین جدی هم گرفته نمی‌شود. برای جدی گرفتن کتاب در صدا و سیما، پیشنهاد شد شورای کتاب، به عنوان یک نهاد، در آن راه‌اندازی شود.
پس از سال‌ها ــ شاید یکی دو سالی است که ــ شورای کتاب راه‌اندازی شده است، اما بازدهی چندانی ندارد. بااین‌حال همین شورای کتاب، باعث شده است در بخش‌های خبری صدا و سیما، بخشی ویژۀ کتاب داشته باشیم. در شبکه‌های گوناگون برنامه‌هایی پخش می‌شود که با نویسندگان کتاب گفتگو می‌کند. برای نمونه در برنامه‌ای که هر شب پخش می‌شود با نام برنامۀ «دوباره زندگی» ــ اگر اسمش را اشتباه نکرده باشم ــ بخشی ویژه برای کتاب دارد و در آن کتاب‌هایی معرفی می‌شوند.
در بخش‌های گوناگون رسانه، کتاب حضور دارد و به عنوان موضوع اصلی معرفی می‌شود. حتی بعضی برنامه‌ها مستقلاً دربارۀ کتاب‌اند؛ مثل برنامۀ «کتاب 4». برنامه در این زمینه وجود دارد، اما دلیل اینکه چرا این برنامه‌ها درست تبلیغ و دیده نمی‌شوند و چرا به اندازۀ کافی نمایش ندارند، مثل برنامۀ «90» یا «هفت»، به این موضوع بازمی‌گردد که مطرح کردن برخی حرف‌های صریح و شفاف در این عرصه به نظر خیلی‌ها تند خواهد آمد؛ بنابراین معمولاً درباره‌اش احتیاط می‌شود. مثلاً درگیری‌های سینما با مسئله‌ای مانند ضوابط قانونی و مسائلی که باعث می‌شود نگاهِ کارشناسانه از سوی دولت یا نهادهای حکومتی روی آن باشد، باعث می‌شود انتخاب، ساخت و تولید آن کنترل شود و برای هر مرحله مجوزهایی صادر شود و می‌بینید که افراد فعال در عرصۀ سینما یا فوتبال، به چهارچوب‌ها و ملاک‌هایی که از سوی نظام به عنوان قانون و ضابطه در نظر گرفته شده‌اند و به نظر می‌رسد که باید رعایت شود، نزدیک‌تر هستند، اما در عرصۀ کتاب، به‌ویژه ادبیات داستانی، به دلیل اینکه گردش مالی در خودِ چرخۀ بازار، کامل نیست، نویسنده خودش را خیلی مقید نمی‌کند که حتماً این چهارچوب‌ها را رعایت کند و اگر خیلی به نویسنده فشار بیاید، با توجه به اینکه مجموع دست‌مزدی که بابت یک کتاب دریافت می‌کند کمتر از چیزی است که بتواند زندگی‌اش را بگذراند، حتی حاضر می‌شود به صورت رایگان کتابش را در فضای اینترنت منتشر کند. اتفاقی که ‌می‌افتد باعث می‌شود که اشخاصی که در این عرصه وجود دارند، آدم‌های نامطمئن و بی‌ضابطه‌تری باشند. درکل وقتی بررسی می‌کنیم، رسانه در حوزۀ کتاب، بی‌توجهی بیشتری می‌کند. به تعبیری شاید افراد معتمدی که بتوانند در این حوزه کار کنند و حضور داشته باشند کمتر است.
 
با توجه به اینکه یکی از رسالت‌های اصلی رسانۀ‌ ملی ترویج و بازنمایی فرهنگ در ایران است، چه کار باید کرد تا ادبیات داستانی را به شکل پویاتری در رسانۀ ملی مطرح کنیم؟
حدود یک دهه قبل در فرانسه نظرسنجی‌ای دربارۀ کتاب انجام شد که بخش‌هایی از کتاب من با عنوان «خبرنگارِ کتاب» حاصل این نظرسنجی و دیدار با اتحادیۀ ناشران فرانسه است. نکتۀ مهم این است که تبلیغ کتاب به صورت مستقیم، یعنی پرداخت پول برای تبلیغ کتاب در تلویزیونِ فرانسه، ممنوع است و براساس قانون فرانسه کسی حق انجام دادن این کار را ندارد. قواعد و ضوابط خاصی هم برای اینکه در این عرصه رقابتی شکل نگیرد، وجود دارد.
فرض کنید در بازار اروپا قیمت، رقابتی و آزاد است؛ یعنی ممکن است قیمت یک شیشه آب خریداری‌شده از مغازۀ شمارۀ 1 با قیمت یک شیشه آب خریداری‌شده از مغازۀ 2 متفاوت باشد. در این بازار آزاد، کتاب تنها کالایی است که قیمت رقابتی ندارد و قیمتش ثابت است و باید در همه جا به یک قیمت فروخته شود. در آنجا کتاب بر اساس قاعده‌ای باید در یک روز خاص در همۀ کتاب‌فروشی‌های سراسر کشور عرضه شود تا کسی فرصت نداشته باشد رقابت کند.
نکتۀ مهم اینجاست که با وجود ممنوع بودن تبلیغ کتاب در تلویزیون فرانسه، بیش از 80 درصد خریداران کتاب در نظرسنجی یک دهۀ قبل، پاسخ دادند که به وسیلۀ تلویزیون از انتشار کتاب آگاه شده و به خرید آن اقدام کرده‌اند. این به معنای آن است که کتاب در تلویزیون تبلیغ نمی‌شود، اما معرفی می‌شود. در برنامه‌های گوناگون مانند گفتگو با نویسنده، مسابقه و برنامه‌های دیگر، مرتب دربارۀ کتاب صحبت می‌شود.
برای اینکه صدا و سیما وارد عرصۀ تبلیغ و معرفی کتاب شود، لازم است یک چرخۀ فرهنگی داشته باشیم و آدم‌های فرهنگی‌تری در صدا و سیما حضور داشته باشند؛ آدم‌هایی که بیشتر اهل کتاب هستند و خودشان به ادبیات داستانی علاقه‌مندند.

با توجه به اینکه شما در عرصۀ رسانه‌های مکتوب فعالیت می‌کنید، تأثیر رسانه‌های مجازی، مثل سایت‌ها، وبلاگ‌ها و مانند اینها را در معرفی و ترویج ادبیات داستانی چطور ارزیابی می‌کنید؟ به نظر شما این مسئله که نظارت کمتری بر این رسانه‌ها وجود دارد عاملی نمی‌شود تا کیفیت کار کمتر شود و به گونه‌ای باعث سقوط ادبیات داستانی شود؟
در فلسفۀ اینترنت این پرسش مطرح می‌شود که آیا آزادی مطلقی که در این فضا وجود دارد به گسترش دموکراسی منجر می‌شود یا دموکراسی را محدود می‌کند؟ یعنی آیا این موضوع که شما آزادانه می‌توانید خودتان را تبلیغ و ترویج کنید و دیگران به همان نسبت می‌توانند آزادانه از کار شما در یک محیط مجازی دیدن کنند، باعث می‌شود صداها بیشتر شنیده شود یا به نوعی دیکتاتوری شدید منجر ‌شود که نمی‌گذارد صداهای مستقل به هیچ وجه شنیده شوند. متأسفانه پاسخ این است که این آزادی مطلق در جهت عکس عمل می‌کند و صداهای کوچک به هیچ روی شنیده نمی‌شوند. فرض کنید مخاطبی که پای دستگاه خود می‌نشیند و می‌خواهد خبرها را پی‌گیری کند فقط به سراغ رسانه‌های مرجعی می‌رود که در ذهنش اسم و شکل دارند و دیگر به دنبال وبلاگ و خبرگزاری‌های کوچک نمی‌رود.
 اگر قبلاً در جامعه‌ای رسانه‌های مخالف و مثلاً اپوزیسیون در هر عرصه‌ای، چه فرهنگی و چه سیاسی، روی کیوسک می‌آمدند و همه یک مقدار جا می‌گرفتند، چون اندازۀ روزنامه یکسان بود، الان وقتی در فضای مجازی و اینترنت با آنها مواجه می‌شوید، آنهایی که اکثریت هستند و بزرگ‌تر، دیده می‌شوند؛ اما اقلیت را کسی نمی‌بیند. به تعبیری اینترنت باعث از بین رفتن دموکراسی و خرده‌فرهنگ‌ها و خرده‌صدا‌ها می‌شود؛ بنابراین نوشته‌های پراکنده در این فضای مجازی نمی‌تواند روی کار ناشران بزرگ و معروف تأثیر گذارد. کسی که کار خوب انجام می‌دهد می‌تواند چند صد مخاطب داشته باشد، اما کسی که کار خوبی عرضه نمی‌کند مخاطب چندانی هم ندارد. تصور نمی‌کنم آزادی و بی‌ضابطه بودن فضای اینترنت تأثیری بگذارد.

در رسانه مخاطب را با کدام پیام می‌توان بیشتر درگیر کرد تا گرایشش به کتاب بیشتر شود؟
جملۀ معروف رسانه، همان پیام است ــ از مارشال مک لوهان ــ اینجا کاربرد دارد. وقتی شما با چیزی به عنوان پیامک طرف هستید، یک کاری باید انجام بدید و وقتی با تلویزیون طرف هستید، کاری دیگر. نمی‌شود نسخه‌ای واحد برای همۀ رسانه‌هایی پیچید که ما برای تبلیغ و ترویج کتاب در اختیار داریم. هر کدام از اینها خود به شما می‌گوید که چه پیامی را در چه قالبی به مخاطب بدهید. مجموع تولیداتی که ما داریم بد نیست، اما شکل عرضۀ ما اشکال دارد؛ مثلاً کتاب باید در محیطی مانند کتاب‌فروشی فروخته شود، اما وقتی کتاب چاپ می‌کنید، در اصل بسیاری از ناشران کلاً برای پانصد نسخه و فروش طی پنج سال برنامه‌ریزی می‌کنند؛ یعنی گردش مالی‌شان را طوری تعریف می‌کنند که این کتاب را چگونه بفروشند و چگونه نفروشند تا ضرر نکنند.

مهم‌ترین معضل ما در اینجاست که کتاب برای اینکه زنده، و درست و پویا شود، باید اقتصادی شود. این عرصه، اگر به عنوان یک عرصۀ فعال اقتصادی، سازوکارهای خودش را پیدا کند، مطالباتش درست می‌شود؛ مثلاً بسیاری از ناشران در بیشتر نمایشگاه‌هایی که در مدارس برپا می‌شد تلاش می‌کردند کتاب‌هایشان را با ضوابطی چاپ کنند که از معیارها و دروازۀ آن نمایشگاه بگذرد و فروخته شود؛ چون حضورشان در ده‌هزار مدرسه مهم بود و بدین ترتیب خودشان را در این عرصه مطرح می‌کردند. ما اگر چرخۀ اقتصادی‌مان کامل شود و نویسنده بتواند از این طریق زندگی روزمرۀ خودش را بچرخاند و ناشر طوری کار کند که کتاب را وارد چرخۀ اقتصادی کند، موفق خواهیم شد.

گفتگو از زویا ابراهیمی



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • رسانه و نقش آن در ادبیات داستانی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.