چه شد که به شعر و شاعری علاقمند شدید؟ آیا مشوقی داشتید؟
لفظ شاعر واژۀ کوچکی نیست. خیلی مشکل است که آدم بتواند خودش را شاعر یا هنرمند خطاب کند؛ ولی چیزهایی را که به صورت منظوم میگفتم شاید از سالهای ابتدای دبستان شروع شد. از آن زمان به شعر علاقه داشتم و مطالعه میکردم و به صورت منظوم یک چیزهایی میگفتم. مشوق خاصی نداشتم.
اولین شعری که گفتید چه زمانی بود؟ برای اولین بار چه کسی آن را شنید؟
فکر میکنم که سال دوم دبستان بودم و دربارۀ «بقال» محل آن را سرودم. بقالی داشتیم به نام «اسکندر» که به آن «اسی» میگفتند و یک شعر طنزگونه دربارۀ او گفتم. بعضی از شعرهای قدیمی هم هست که برای پنجم دبستان است و خوشبختانه بعدها یکی آنها را پیدا کرد و به من داد. شاید از نظر وزن و قافیه اشکال داشته باشد، ولی آن موقع طبعی داشتم که آنها را میگفتم.
فکر میکنم که سال دوم دبستان بودم و دربارۀ «بقال» محل آن را سرودم. بقالی داشتیم به نام «اسکندر» که به آن «اسی» میگفتند و یک شعر طنزگونه دربارۀ او گفتم. بعضی از شعرهای قدیمی هم هست که برای پنجم دبستان است و خوشبختانه بعدها یکی آنها را پیدا کرد و به من داد. شاید از نظر وزن و قافیه اشکال داشته باشد، ولی آن موقع طبعی داشتم که آنها را میگفتم.
اولین کتاب شما با چه موضوعی و کی چاپ شد؟
در سال 1384 که «تصحیح و مقدمهای بر دیوان کمپانی» بود؛ مجموعه اشعار آیتالله «غروی اصفهانی». از خودم در سی سالگیام «جملههای معترضه» در سال 1387 توسط نشر تکا منتشر شد که مجموعه اشعارم اعم از غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی و شعر های سپید و چند قطعه شعر طنز بود. سومین کتابم هم «چای چوپان» بود که انتشارات «سورۀ مهر»، وابسته به حوزۀ هنری در سال 88 چاپ کرد و همزمان با آن هم کتاب بعدیام به نام «پایین پای دریا» که یک مجموعۀ آئینی بود، توسط انتشارات «آرام دل» چاپ شد. کتاب بعدیام یک کار طنز بود، یک مثنوی بلند 360 بیتی است به نام «مثنوی دانشجویی» که البته بیشتر در همان زمان دانشجویی یعنی ده، دوازده سال قبل سروده شده. زبان سادهای دارد که خوشبختانه از آن هم استقبال شد و الان رفته برای چاپ دوم.
چرا تحصیلات خود را در زمینۀ شعر و علاقهتان ادامه ندادید و به رشتۀ دیگری رفتید؟
خودم هم نمیدانم! ولی به هر حال در دبیرستان تجربی خوانده بودم و لذا از تحصیلات آکادمیک ادبیات بازماندم. البته خیلی از شعرا در رشتههایی غیر از ادبیات درس خواندهاند. در ضمن دلم نمیخواهد که معاشم از شعر باشد.
اولین حضورتان به عنوان برگزیده در چه جشنوارهای و کی بود؟
سال 1378 در شب شعر عاشورا در شیراز به عنوان منتخب شرکت داشتم که اولین حضور بنده در همایشهای ادبی بود و خیلی خاطرهانگیز بود. در همان سال در کنگرۀ غزل معاصر هم در رشت شرکت داشتم که مرحوم حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و خیلی از شاعران مطرح کشور در آنجا حضور داشتند.
با شعر چقدر توانستید به آرزوها و خواستههایتان نزدیک شوید؟
خیلی دنبال مطرح شدن با شعر و هنر نبوده و نیستم و بیشتر به عنوان یک نیاز درونی به شعر می نگرم.
آیا شاعری در زندگیتان تأثیر مستقیم داشت؟ اگر ممکن است با مثال پاسخ بدهید؟
حتما اینطور بوده است؛ خصوصا در روحیات و اخلاقیات و نیز مناسبات اجتماعی و دوستانی که یافتهام.
از خاطرۀ شعرخوانی خود در حضور مقام معظم رهبری بگویید؟
اولین بار در سال 1385 توفیق شعرخوانی در محضر معظم له را یافتم. در آن سال در جشنوارۀ شبهای شهریور برگزیده شده بودم و توسط آقای قزوه به آن جلسه دعوت شدم. برای من دیدار ایشان از نزدیک مهمتر از شعرخوانی خودم بود. در سال 91 هم این توفیق را مجدداً یافتم که یکی از بهترین خاطرات زندگی بنده است.
در حال حاضر مشغول چه فعالیتی هستید؟
حدود هشت سالی است که مشغول تدریس در دانشگاه هستم و هماکنون استادیار دانشگاه آزاد اسلامی اراکم. البته جسته و گریخته در محافل ادبی و جشنوارهها شرکت میکنم. با حوزۀ هنری تهران و قم هم در زمینۀ طنز همکاری دارم و کارگاه طنز را در قم راه اندازی کردهایم. به طور منقطع در فضای مجازی و نیز مطبوعات مطلب می نویسم.
اوقات فراغت خود را چگونه سپری می کنید؟
غم نان و گرفتاریهای زندگی مدرن برای آدم اوقات فراغتی نمیگذارد! ولی مطالعه را دوستتر دارم.
برای شاعران جوان چه توصیهای دارید؟
به قول آن سخن کلیشهای، کوچکتر از آنم که توصیهای داشته باشم (با خنده)، ولی میخواهم بگویم که شعر هنر فقراست و بهتر است ما شاعران جوان به این هنر به عنوان منبع درآمد و شغل نگاه نکنیم که این بدترین آفت شعر است. جشنوارهزدگی و شعرسازی هم از دیگر آفات شاعرکُش هستند که باید از آنها احتراز کرد. مطالعه و مطالعه و ما ادراک ما المطالعه! نباید از خواندن آثار قدما و متأخرین غافل شد.
عامل پیشرفت و موفقیت شعر را در چه میدانید؟
در زمینۀ شعر موفقیت اصلی آن است که کارهای شاعر به درد جامعه بخورد و به انسان و مسائل او نظر داشته باشد؛ شعر خوب باید بین تودههای مردم راه پیدا کند. صدالبته که نوشتن برای اهل بیت(ع) راه اصلی سعادت دنیا و عقبای شاعر تواند بود. پشتکار در مطالعه و نوشتن که برای جماعت تنبل شعرا کمی سخت هم است (با خنده)، خیلی مهم است.
گفتگو از سعید کارشناس