مجموعه داستانهای اجتماعی، جنگی آزاده فخری در قالب کتابی با عنوان «درد» منتشر شد.
مجموعه داستان درد، شامل 20 داستان کوتاه از آزاده فخری است که در قالب موضوعات اجتماعی و دفاع مقدس نوشته شده است.
برخی از داستانهای کوتاه فخری در این کتاب برگزیده جشنوارههای ادبی همچون اولین مسابقه سراسری داستان کوتاه دفاع مقدس، جشنواره ادبیات داستانی بسیج، مسابقه داستان دانشجویان سراسر کشور و ... شده است.
مادر: درد، همسر: درد، فرزند: در، چونه، علم، زیرپل، تربچه، چای گرم، پسر، خ، وهم، بازگشت، محمدرضا، گِل، شما چطور، پرنسس، چی؟، چاقو، جنین و زخم عناوین داستانهای این مجموعه را شامل میشوند.
در یکی از داستانهای این مجموعه با عنوان «مادر: درد» میخوانیم:
قبر کنده و آماده بود، بله
میشد توی آجریها دفنش کرد، قدش بلند بود، باعث بینظمی میشد، بله.
ولی شهید شده بود، کسی نه نگفت، همه گفتند بله.
فامیلها آمده بودند. هیچ یک از دخترهای فامیل به سرو صورت خودشان چنگ نزد، خوشگل بود، بله، ولی ندار بود و کسی دلش نمیخواست وقتی از سربازی برگشت، برای زن گرفتن به در خانه آنها برود.
مادر گریه نکرده بود، بسکه همه تبریک گفتند، بسکه احترام گذاشتند، شد «حاجی خانم» و «شما» و «مادر معظم شهید» و «الگوی مادرها». یک نفر چیزی گفت که یعنی حیف شد بچه.
برای قاب آلمینیومی بالای سرش عکس خواستند، فقط عکس کچل سربازی داشت. نشد بدنش را ببیند، گفت: من کهنهاش را عوض کردهام، نمیشود یعنی چه؟
جواب دادند: صورتش را باز میکنند تا ببوسدش.
گلهای گلایل و مریم رسید، پرید توی قبر. گلها را چید، اگر داماد شده بود این کار را نمیکرد، پولش کجا بود برای بسترش گلایول و مریم بخرد، این ها را هم سپاه آورده بود.
قرآن میخواندند ، صلوات میفرستادند.
گلاب دادند، گفت: نه! جایش خیس میشود بچهام.
مردم که شروع به هیاهو و هل دادن یکدیگر کردند، فهمید پسرش را آوردهاند. کفن سفیدش از جنس ملافههایی که تا به حال در خانه مردم شسته بود بهتر بود، تترون 4000 بود.
چند نفر با لباس فرم، مردم را پس زدند و پسر را کنار قبر گذاشتند، صورتش را که باز کردند، آن مصیبت پیش آمد....
مجموعه داستان درد را انتشارات مشق هنر در شمارگان 1000 نسخه و قیمت 3900 تومان منتشر کرده است.