موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
معرفی کتاب «شرحه شرحه است صدا در باد» از علی معلم دامغانی

از دیار سختگی و لطافت

19 اسفند 1391 16:21 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
از دیار سختگی و لطافت
ادبیات انقلاب اسلامی عرصه‌ای است که امروزه همگان به ارجمندی و شکوه آن اذعان دارند و فراگیر بودن آن را پذیرفته‌اند. مفهوم ادبیات انقلابی به مثابه روحی که در اعضا و جوارح متعدد رسوخ می‌کند و آنها را زندگی می‌بخشد، در کالبد قالب‌های بی جان نوشتاری می‌دمد و به واسطۀ شاعر، نویسنده، محقق، داستان‌نویس، منتقد و ... ساحتی خلق می‌شود که در ذیل مفهوم گستردۀ ادبیات انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد. 
با وجود این پرباری و تنوع قالب‌ها در ادبیات انقلاب، یکی از عرصه‌هایی که پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی شاید بتوان آن را در مقایسه با سایر قالب‌های دیگر مهجورتر دانست، عرصۀ ترانه و تصنیف است. با اینهمه باید گفت در سال‌های اخیر به این مقوله توجه ویژه‌ای شده است و شاعران و بالاخص جوانانی که در زمینۀ شعر انقلاب قلم می‌زنند، پای به وادی ترانه و شعرمحاوره نیز گذاشته‌اند. در این راه، آنچه بسیار سودمند و راهگشاست، مطالعۀ تجربیات به بار نشسته در این ساحت است. یکی از برجسته‌ترین نام‌ها در این میان، شاعر نام‌آشنای شعر انقلاب، علی معلم دامغانی است. زبان سخته و نظام واژگان استوار و کلام مطنطن معلم در مثنوی‌هایش، هرگز موجب نشد که تجربیات او در زمینۀ ترانه، به طبع آزمایی و تفنن منجر شود. بلکه به شهادت آثار مختلف ایشان در این حوزه، ترانه‌های معلم را می‌توان از بهترین و شاخص‌ترین نمونه‌ها در چند دهۀ انقلاب دانست. 
انتشارات سورۀ مهر در اقدامی قابل تقدیر، مجموعۀ این ترانه‌ها و تصانیف را در کتابی با عنوان «شرحه شرحه است صدا در باد» در 180 صفحه منتشر کرده است. این مجموعه شامل ترانه‌ها و تصانیف منتشر شده و منتشر نشدۀ استاد معلم است که بعضی از آنها بسیار به گوش آشنایند و بعضی هم بسیار بیگانه، تا آنجا که به سبب تنوع محتوا، مخاطب از خود می‌پرسد آیا به راستی سرایندۀ همۀ این آثار یک نفر است؟
از «ببار ای بارون ببار» و «دخترا سیب گلابن» گرفته تا «خلیج فارس به سعی بسیج خواهد ماند» و «مسلمانم، مو سلمانم»، یکی از نکات قابل توجه در این مجموعه این است که در اکثر ترانه‌ها به اقتضای زبان ترانه و لطافت ملزوم آن، با زبانی صمیمی و کلامی روان روبرو هستیم؛ اما در تصانیفی که با موضوع انقلاب‌ها، انتفاضه یا دفاع مقدس سروده شده‌اند، بار دیگر زبان سختۀ معلم را می‌بینیم. این مطلب یکی از بی‌شمار دروسی است که از کنار هم قرار دادن این اشعار درخشان برای مخاطبان حاصل می‌شود.
نکتۀ دیگر که ضروری است از آن یاد شود، مقدمه‌ای است که جناب معلم بر این کتاب نوشته‌اند و در آن به شرح و بسط ساحت تصانیف و نغمات پرداخته‌اند و با زبانی علمی و حکمی که در برخی موارد اخلاقی-تعلیمی نیز می‌نماید، در باب سخنوری شاعرانه حاشیه‌نویسی کرده‌اند. فارغ از اشعار و ترانه‌های این کتاب، مقدمۀ آن نوشتاری بسیار ارجمند است که خواندن آن برای هر شاعر و تصنیف‌سرایی مفید خواهد بود.
در ادامه یکی از اشعار این مجموعه را با هم می‌خوانیم:

یه شهر دشنه خورده بود
نه زنده بود نه مرده بود
یه شهر درد، یه شهر سرد
یه شهر بى‏غریو بود
روزاش كه اصلاً روز نبود
شب، مثل ِ چاه دیو بود
جنگل ِكرم شب‌تاب‏
نه بركه داشت نه مهتاب‏

یه قلعه تو شاهنومه بود
نه رستم و نه گیو داشت‏
هر كى می‌گه دروغ می‌گه
یه قلعه بود، یه دیو داشت‏
دیو سیاه زنگى
حاكم شهر سنگى‏

پنجره‏هاى رو به باغ همیشه بسته بودن‏
از كار مردم نمی‌گم كه خوار و خسته بودن‏
هیشكى دل و دماغ نداشت، دل‌ها شكسته بودن‏
انگار تو دخمه مُرده‏ها با هم نشسته بودن‏
آفتابُ هیچ كس نمی‌دید، كولاك ابر و سایه بود
رمزى با هم حرف مى‏زدن، زبونشون كنایه بود

یه روز خدا رحمش اومد
شب و سیاه و تیره كرد
برقى تو آسمون شكفت‏
چشم زمین و خیره كرد

یكى اومد كه هیبتش
طلسم قلعه رو شكست‏
قفلاى كهنه رو گشود،
بنداى بسته رو گسست‏

یكى اومد مثه بهار
گفت: مُردن و خزون می‌گن‏
از دخمه‏ها بیرون بیاین،
صبحه دارن اذون می‌گن‏

دروغ بَده، دروغ چرا؟
ما هم خدارو ندیدیم‏
امّا تو كوچه‏هاى شهر،

یه شب صداشو شنیدیم‏

پیمان طالبی


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • از دیار سختگی و لطافت
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.