یادداشت علیمحمد مؤدب دربارۀ استاد فرید
فرید و مغازله با پریهای شهادت
03 اردیبهشت 1392
15:30 |
1 نظر
|
امتیاز:
4.67 با 3 رای
فرید شاعر تغزل است، شاعر مغازله با پری ها ی شهادت، و اگر نبود ضرورت ها، او جز از شهادت سخن نمی گفت. یکی از جدی ترین جلوه های ادبیات انقلاب، درخشش مفهوم شهادت و چهره ی شهید است و فرید یکی از شاعران بلند مرتبه ای است که به خوبی در این مسیر، علم بر کوهساران زده است.
دوش گفتم ساقیا امشب چه داری؟گفت: زهر
گفتمش کج کن قدح را ! دید می نوشم نریخت!
قامت بالابلندی چون شهادت ای دریغ
آبشاری بود و در مرداب آغوشم نریخت
این گونه سخن عاشقانه و تغزل با شهادت جز در عصر انقلاب اسلامی نظیر ندارد و این همه نشانه ای از گرم شدن چاووشی خوانان قافله ی انقلاب از نخستین پرتوهای آفتاب ظهور است. انقلابی که حدود چهارصد هزار شهید را به آستان نایب مهدی (عج) هدیه کرد، و دهها هزار جانبازش در تنور جنگ گداختند و در مکتب امام صادق عشق باختند و بردند و ...
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
و این شهادت و جانبازی در آینه ی شعر فرید جلوه گر شده است و همین است که یکی از مشهورترین شعرهای این عصر مثنوی شهادت اوست. شعری که زبان حال جاماندگان از قافله شهادت است و امید به شهادت را در زبانها و جانهای مردم زنده نگه می دارد. و چنانکه پیشگامان قله های شهادت با نوای کاروان بلبل خمینی به قافله شهیدان کربلا پیوستند، مثنوی شهادت نیز با صدای حاج صادق آهنگران ماندگار می شود. و همچنان در گوش این قافله طنین انداز است:
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز باز است
و شهادت، خود از خوان ولایت روزی می خورد و از برکت ولایت، نام و نشان دارد؛ والا خدمت به خلق و جانبازی را مرد عنکبوتی هم بلد است، و در روزگار خودمان کم ندیده ایم کسانی که به خدمت خلق عمری دویده اند و چون از ولایت خدا غافل شده ند و از ولی خدا، شیطان آنان را به هر سو دوانده است
در میان تنگدستیها، شهادت مرده بود
گر نبود او را دمادم روزی از خوان علی
و اینها همه چنان که گفتیم، مقدمات ظهور است، اینگونه سخن گفتن شاعرانی ولایی که به ولای مردی از قم دلگرمند و چاووش خوان قافله هایی آهنین عزم در نبردهایی که شعارشان "جنگ جنگ تا رفع فتنه" از جهان است:
ای شهادت، یازده تَنگِ شکر بردی، بس است
رو که تنگ آخرین ما راست از خوان علی