کتاب «ورمشور» مجموعه غزلیات استاد مرتضی امیری اسفندقه به همت انتشارات شهرستان ادب در نمایشگاه بینالمللی کتاب عرضه شد.
این کتاب سومین جلد از سری کتابهای گزیده غزل معاصر است که بعد از کتاب چمدانهای قدیمی علیرضا قزوه و به خط روشن عشق محمد قهرمان به چاپ رسیده است و از این مجموعه کتاب "چقدر پنجره" سعید بیایانکی و "غزل زندگی کنیم" استاد محمد علی بهمنی و "غزل هزاره ای دیگر" از محمدسعید میرزایی نیز در روزهای آتی در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.
وَرَمشور که در زبان کرمانی به معنای درهم و برهم است مجموعه غزلیات آقای امیری اسفندقه یا به قولی فروتنانه، غزلواره های ایشان است که به تازگی توسط موسسه فرهنگی شهرستان ادب به چاپ رسیده است و شامل 112 غزل ایشان می باشد و خاطرات و خطرات طبع شعری ایشان از نیمۀ دوم دهۀ شصت تا پایان دهۀ هفتاد و آغازینۀ دهۀ هشتاد را در بر میگیرد. نکتۀ جالبی که در این کتاب مشاهده می شود دستهبندیهایی است که برای غزل ها انجام گرفته است و با نگاهی گذرا به فهرست کتاب می توان به روح حساس و سرشار از زندگی شاعر پی برد. به عنوان نمونه غزل نخستین تا غزل سیزدهم غزلواره های اسفند امیری اسفندقه است و به همین صورت غزلواره های روح، غزل واره های دوستانه و ...
ما را کسی در اینجا جز ما نمی شناسد
بسیاری از غزل های ورمشور تقدیمی هستند و صمیمیت و بزرگواری شاعر را از لابلای تک تک آنها می توان جست. به عبارت دیگر امیری اسفندقه شاعری است که جنبۀ انسانی روح او بزرگ تر از جنبۀ شاعری اوست و با خواندن این کتاب که لحظه های شاعرانۀ امیری را در بر می گیرد گویی بیست و چند سال با او زیسته ایم.
بد نیست در انتهای معرفی ورمشور که نیازی به معرفی نیز نداشت یکی از غزلواره های عاشقانۀ ایشان را با هم زمزمه کنیم:
تو پرتپشترم از آبشار خواهی کرد؟
مرا به زندگی امیدوار خواهی کرد؟
تو چشمهای مرا از غبار خواهی شست
مرا زلالترین چشمهسار خواهی کرد؟
تو میبری نفسم را به باغ آزادی
رهایم از قفس انتظار خواهی کرد؟
تو آسمان مرا میکنی پر از خورشید
مرا ستارۀ دنبالهدار خواهی کرد
تو آب میکنی آیا یخ وجودم را؟
مرا بهار دوباره بهار خواهی کرد؟
نمی زنی به زمینش نمی کنی خوارش؟
چهکار با دلم ای کهنهکار خواهی کرد؟
به کار عشق تو این روزها سرم گرم است
رفیق تازه! تو آیا چهکار خواهی کرد؟
□
میان اینهمه طوفان به خود نمیلرزم
تو مثل کوه مرا استوار خواهی کرد