یادداشت سینا علی محمدی درباره همیشه باران
دردهای بیدوای حاج سعید
01 خرداد 1392
14:14 |
0 نظر

|
امتیاز:
2 با 1 رای
بسیاری از مردم او را با «من مرغ عشق حیدرم افتادهام کنج قفس / خون ریزد از بال و پرم، بالا نمیآید نفس» و «یاد امام و شهدا دل وُ میبره کرب وُ بلا» میشناسند؛ مداح و ذاکر اهل بیتی که در ایام مختلف سوگواری و جشنهای مولودی ائمه اطهار علیهمالسلام و اعیاد مختلف در هیاتهای تهران، هزاران نفر را با خود همراه و همدل میکند.
صحبت از حاج سعید حدادیان است، اما نه آن حاج سعیدی که در ابتدا به عنوان مداح از او ذکرخیر شد و نوحه های معروفش را مرور کردم.
شعرهای سعید حدادیان به تازگی در قالب یک مجموعه مستقل شامل غزل، قصیده، چهارپاره، رباعی و نیمایی با عنوان «همیشه باران» منتشر شده است و برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب تهران هم عرضه شد و استقبال بسیار خوب مردم را هم در پی داشت.
در این کتاب ما با چهره ی دیگری از حدادیان روبه رو می شویم؛ چهره ای که در کنار صدا این بار مهارتش در زبان و ادبیات فارسی را به رخ مخاطب می کشد و با ارائه برخی کارهای نیمایی نشان می دهد با فضای شعر مدرن امروز هم کاملا آشنایی دارد.
اما یکی از قسمت های جالب کتاب، مقدمه ای است که مرتضی امیری اسفندقه بر آن نوشته و در آن به دو نکته به ظرافت اشاره کرده است؛ نخست آن که خود حاج سعید، چندان مایل به انتشار این کتاب نبوده و محصول اصرار رفقاست و دیگری آن که او هیچ گاه داعیه شاعری نداشته است، اما با این حال شناخت و توانایی اش در برخی قالب ها نه تنها از کسانی که رسما شاعرند چیزی کم ندارد، بلکه گاهی افزون نیز هست.
سینا علی محمدی - دبیر گروه فرهنگ و هنر
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.