شعرخوانی مرتضی حیدری آل كثیر / عربی
02 شهریور 1391
18:35 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
در آستانه ولادت با سعادت امیرالمؤمنین، علیبنابیطالب علیهالسلام جمعی از شاعران آئینی، سرودههای خود را با مضامین عمدتا مذهبی، اخلاقی و نیز بیداری اسلامی در محضر رهبر انقلاب اسلامی قرائت كردند. آنچه در زیر میآید، شعرخوانی مرتضی حیدری آل كثیر به زبان عربی و در قالب ابوذیه، در این دیدار است. همچنین صوت این شعر را از اینجا بشنوید و فیلم آن را از این لینك تماشا كنید.Flash Animation
زنجیل ابوذیه الی صاحب العصر و الزمان «عج»
ابوذیههای پیوسته برای حضرت ولیعصر«عج»
مثل سكتت الضایع و نسكته / چون گمشدهای كه سكوتش ناله است
ادور اعلیك واصرخ ونسكته؟ / در جستجوی توام و میپرسم از كدام جاده میآید؟
الدمع یعمی اعیونی و نسه اكته / اشكها تماشایم را سد میكنند و یادم میرود كه پاكشان كنم
عمت عین اللی ما تقراك الیه / كورباد ! دیدهای كه نتواند تو را برای من بخواند
الیه یا صبی العین وقراك / ای روشنای دیده من نوری بر من ساطع كن
توج ظلمت صفنتی ابجدم و قراك / كه تاریكی خلوتم را با گامهای با وقار خود برخواهی افروخت
احسّك آیة التطهیر و قراك / تو را چون آیهی «تطهیر» حس میكنم و میخوانم
ونظف روحی من رجس البریه / و روحم را از زشتی دنیا پاك میكنم
و نظف بیت بیتی و القصیده / و با تو بیت بیت قصیدهام را پاك میكنم
و اصید احله صفاتك و القه صیده / زیباترین صفات تو رادر شعرم صید میكنم و خود نیز صید تو میشوم
دربالسعد انته و القصیده / تو راه سعادتی و عابران آن
الانس و الثری و الجن و الثریه / تمام جن و انس و خاك و آسمان است
كلنه انطوف عینك یا عصرنه / همهی ما طواف چشم تو را میكنیم ای امام عصر(عج)
اببطن رحة العالم یوعه صرنه / ما چرخ آسیاب هستی را میچرخانیم
مثل رمّانه خصمك یوعصرنه / چنانچه دشمنان تو ما را چون اناری بفشارند
و شرب دمنه و خفگنه اعله الوطیه / خونمان را بریزند و بر زمینمان بیفكنند
نردلك حبه حبه انصوغ شعبان / دوباره دانهدانه برمیگردیم و مردم تو میشویم
وعله وحشتنه ثغرك دوم شعبان / چرا كه بر وحشت تاریكمان لبخند تو همیشه ساطع است
یعادل كل فرحته نصف شعبان / نیمهی شعبان تمامی شادی ماست
مته ننظر جمالك سطح ضیه؟ / بگو در كدام روز میبینیم كه زیبایی تو نورش را نمایان كرده است؟
در حاشیه:
مرتضی حیدری آلكثیر بود؛ اهل شوش بود و عرب و قرار بود شعر عربی بخواند. وقتی با رهبر سلام و علیك كرد لحن عربیاش مشخص شد. با ادب تمام از حضاری كه نمیفهمیدند شعرش را عذرخواهی كرد و گفت شعر در قالب «ابوذیه» است. (وقتی این متن را مینوشتم اصلا نمیدانستم املای ابوذیه چطور است). حیدری توضیح داد كه عربی ِشعرش محلی است. «زمانی» وقتی شاعر، شروع كرد به خواندن، كاغذی به رهبر داد كه شعر و ترجمهاش در آن آمده بود. اولش پیش خودم فكر كردم كار خوبی نكردهاند كه متن عربی و ترجمهی شعر را روی كاغذ به رهبری دادهاند كه عربی را مثل فارسی حرف میزند؛ ولی زود متوجه شدم كه این عربی خیلی محلی است و فصیح نیست.
رهبر به نوشتههای روی كاغذ نگاه كرد و وقتی سرش را بلند كرد، داشت با حیدری همخوانی میكرد آرام. شعر كه تمام شد رهبر گفت: آفرین آفرین. از این ابوذیههای عربی ما خاطرههای خوبی داریم با این آقایان عربهای خوزستانی در زندان در سال 42. آنها آنجا میخواندند. ابوذیه یك غالب ویژه شعر است با زبان محلی. سه مصرع با یك قافیه كه هركدام به یك معنا هستند هر چند در تكلم به یك شكل است. مانند شعبان در این شعر.Anchor
بعد رهبر بیمقدمه یك ابوذیه خواند (كه بعد از جلسه وقتی از آلكثیر پرسیدیم گفت یك ابوذیه عاشقانه بود) كه باعث بهت همه جلسه شد:
«إلبدر شع ابجبینك والله لیله
إلبرد بشفاك یدعج والله لیله
مضت لیله ابوصالك والله لیله
عثربیها الدهر واحواك لیه»
[ترجمه: ماه كامل در حسن تو تابید و نمایان شد
و دانههای باران بر لبان تو به گوهرهای گرانبها میمانست
در وصل تو شبی بر من گذشت كه با همهی شبها تفاوت داشت
شبی كه روزگار حواسش نبود و تو را نصیب من كرد]
ابوذیهی رهبر كه تمام شد، جمعیت صلواتی همراه با خنده فرستاد. خود آلكثیر هم به خنده افتاد از این همه عربیدانی رهبر.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.