رضا اسماعیلی دبیر یازدهمین جشنواره قلم زرین هفته گذشته با اعلام 3 کتاب راه یافته به بخش نهایی در بخش نقد و پژوهش ادبی و در حقیقت نامزدهای دریافت این جایزه پرونده کتابهای نامزد دریافت جایزه قلم زرین را در 3 بخش شعر، داستان و نقد و پژوهش ادبی بست و همه چشمها منتظر روز 15 تیرماه است تا ببینند در هر یک از این بخشها چه کتاب و چه نویسندهای در میان 11 کتاب اعلام شده، چه کتابی گوی سبقت را میرباید و یازدهیمن جایزه قلم زرین را به دست نویسندهاش میرساند. تا روز برگزاری این جایزه نگاهی داریم به نامزدهای بخش شعر جایزه قلم زرین.
**شاعری سوار بر قطار در گذر از تونل یادگارهای هفتاد و دو ملت
«صبح بنارس» تقریبا آخرین مجموعه شعری است که از علیرضا قزوه توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. صبح بنارس حاوی شعرهایی است در قالب قصیده و غزل که قزوه در دورانی که در هند به عنوان رییس مرکز تحقیقات فارسی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو حضور داشته، سروده است. این شاعر نام آشنا با سرودن این مجموعه اشعار و گردآوری آنها علاوه بر پاسخ دادن به طبع شاعرانه خود، منظور دیگری هم داشته و منظورش را مشخصا در معرفی که خود بر «صبح بنارس» نوشته، بیان کرده است:
«حال من بد نیست و از شما چه پنهان این پنج سال آخر در شلوغی هند آرامشی عجیب را آموختم. هند به من و غزلهایم آموخت که دنیا بزرگتر از آن چیزهایی است که میدیدم و تا هنوز میبینیم. این سالها با بچههای هند به فارسی مشق غزل کردیم و یاد عبدالقادر بیدل را زنده نگاه داشتیم و روغنی از اشک در چراغ نیمه مرده زبان فارسی ریختم که داشت فراموش میشد مثل بیدل و غزل پارسی و خیلی چیزهای دیگر که شاید حکایتش را روزی در سفرنامه قطار مهاراجه خواندید.»
قزوه هفتاد غزل کتاب را به نوعی یادگاری از هند میداند و خودش را در هند تصور میکند. او با اشعارش سوار بر قطاری از تونل خندهها و گریههای سرزمین هفتاد و دو ملت میگذرد.
**تلاشی برای جان دادن به غزل فارسی در هند
این شاعر در این کتاب به نوعی نگران حال غزل فارسی است که سرزمین صبح بنارس شرایط مساعدی ندارد و در این کتاب سعی کرده مرهمی باشد بر این حال بد و کوششی کرده باشد برای پایان دادن به دلتنگیهای زبان فارسی.
هر چند او شرح نداده که چرا از شام اَوَد و صبح بنارس، سحرهای کشمیر و غروبهایدهلی و نامهای بسیار دیگر، صبح بنارس را شناسنامه این دفتر کرده است اما نام کتاب (بنارس از شهرهای مهم تاریخی، فرهنگی و تجاری هند، و از مراکز قدیمی و مهم شیعیان شبهقارۀ هند بهشمار میآید)، نشان دهنده رد پای عمیق این سرزمین در اشعار کتاب است و واژههای هند، هندو، گجراتی، معبد، رام رامی (ذکر مقدس هندوان) و... به وفور در اشعار دیده میشوند. قزوه نشان داده هر چند او در هند باشد، قلبش جای دیگری است و حافظ فرهنگ و عقاید ملت و کشورش است. از هند میگوید و دلش را در نیشابور جا میگذارد:
همه شب «رامرام» ی گفت و من «اللهالله»
هلال نیمۀ شعبان رسید و داغ من نو شد (ص 20)
از شراب مشرق توحید خواهد مست شد
گر نسیم هند، از خاک خراسان بگذرد (ص 42)
ای نسیمی که در کوچههای هند، شاهد «رامرام» و آرامی
از مدینه که میآمدی این سو، از مقام محمد خبر داری؟...
ای نسیمی که در کوچههای دهلی بوی عود و حنا میدهد جانت!
از نشابور آیا گذر کردی؟ از سناباد و مشهد خبر داری؟...
طوطی هند بودن نمیخواهم؛ من کبوتر، نه، آهوی دلتنگم
تو دلت سوز دارد؛ خبر دارم، من دلم درد دارد؛ خبر داری! (ص 44)
گرچه نام «رام» و «لچمن» نیز نام اوست
در نگاهم هیچ نامی جز «محمد» نیست
در دلم تا «اشهد ان لا اله» اوست.
گوش جانم وامدار زنگ معبد نیست (ص 58)
**همچنان بر بلندای قله شعر اعتراض
از دیگر ویژگیهای این کتاب مانند دیگر اشعار قزوه اعتراض است، قزوه همچنان جزء شاعرانی است که در بلندای قله شعر اعتراض امروز ایستاده است:
گاوان شکم سیر به دنبال چرایند
از سفرۀ شان کم نکنی سیر و عدس را...
خواب است و خیال است و دروغ است و شلوغ است
زنگولۀ تابوت هوس کرده جرس را
این وزوزشان از سر آن است که روزی
در خانۀ سیمرغ نشانند مگس را (صص 47 و 48)
بیتهای بالا تنها نمونههایی از شعرهای بسیار فراوان قزوه است که لحنی اعتراضی دارند با این وجود طبع این شاعر باز هم روان و شیوا است و عبارتهای زیبا و همه فهم در آن موج میزند. از سوی در این کتاب شاید بیشتر از دیگر اشعار قزوه بتوان ردپای بیدل را دید و تاثیر تصحیح و خواندن مداوم این شاعر پارسی گوی دیروز را در شاعر پارسی زبان امروز حس کرد. مثل بیت زیر:
نه پلکی میزند عقلم، نه راهی میرود هوشم
چراغ خستهای در انتهای شهر خاموشم (ص 7)
و ابیاتی از این دست زیاد هستند که تسلط قزوه به ادبیات کهن را نشان میدهند و این تسلط به او کمک میکنند به زبان امروز و برای فارسی زبانان امروز بسراید.
ویژگیهای اشعار قزوه در این کتاب بسیار متنوع است و میتوان درباره مضمونهای متفاوت در صبح بنارس سخن گفت و نوشت. اما بارزترین مشخصه اشعار او در این کتاب این است که او باز هم نشان میدهد و فریاد میزند که شاعر انقلاب است و پس از گذشت سالها باز هم برای انقلاب و از انقلاب میسراید و از این پس نیز خواهد سرود. مصداق بارز این اندیشه در سراسر کتاب تجلی کرده و این اندیشه را به وضوح میتوانیم در شعر انقلاب فروش ببینیم:
سلام بر همه الا به قلب مغلوبان
سلام بر همه الا به انقلابفروش
شما که خون دل خلق را پیاله شدید
شرور شهر شمایید یا شراب فروش؟
**صبح بنارس به چه کسی تقدیم شده است؟
به هر حال این کتاب کتاب شاخصی است و درباره محتوای آن میتوان مطالب گوناگونی نوشت. به همین دلیل صبح بنارس به محض انتشار، در میان کتابهای منتشر شده درخشید و در مهر ماه سال 1391 جایزه بیست و یکمین دوره کتاب فصل در بخش شعر را از آن خود کرد. اما شاعر بلافاصله صبح بنارس را به مرحوم پزشکیان تقدیم کرد و چهارم مهر 1391 در پستی از وبلاگ خود نوشت: «امروز شنیدم کتاب «صبح بنارس» که شعرهای پنج سال آخر من در هند بود و توسط شهرستان ادب منتشر شده بود جایزه بیست و یکمین دوره کتاب فصل را در بخش شعر به خود اختصاص داده است. ارزش مادی و معنوی این جایزه را تقدیم میکنم به زنده یاد محسن پزشکیان.
شاعری که در عین شایستگی هرگز فرصت شناخته شدن نیافت. شاعری از اهل مبارزه و اعتراض که از زندانیان زمان شاه بود و در اوایل انقلاب برای دیدار امام به قم میرفت که در تصادفی با فرزند کوچکش به دیار باقی شتافتند. خدایشان بیامرزاد. »
**قزوه نیاز به معرفی ندارد
علیرضا قزوه در ادب معاصر ما چندان نیاز به معرفی ندارد، حتی آنها که شعر را به صورت جدی دنبال نمیکنند، قزوه را میشناسند. اما اجمالا باید گفت علیرضا قزوه در سال 1342 در گرمسار به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در گرمسار گذراند. از سال 1365-1364 بهسمت ادبیات عرب گروید. رساله فوق لیسانس وی در زمینه ادبیات و شعر معاصر تاجیکستان میباشد. در 1377 بهعنوان رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان انتخاب شد.
از دیگر مسئولیتهای او میتوان به دبیر کنگره سراسری شعر دفاع مقدس در استان کرمانشاه، دبیر نخستین جشنواره بین المللی شعر فجر مسئول دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد و رییس مرکز تحقیقات فارسی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو اشاره کرد. او پس از بازگشت از هند و درگذشت امیرحسین فردی به به عنوان مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری منصوب شد.
مولا ویلا نداشت، از نخلستان تا خیابان، مجموعه شعر (1368)، شبلی و آتش، مجموعه شعر (1373)، پرستو در قاف، دو رکعت عشق (1375)، قطار اندیمشک و ترانههای جنگ (1384)، عشق علیهالسلام (1381)، با کاروان نیزه، من میگویم، شما بگریید، چمدانهای قدیمی (1391) نام تعداد دیگری از کتابهای او هستند.