موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از علی ششتمدی

پیامبر اسلام: روایت مبارزه برای خدا

07 مرداد 1392 01:01 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.91 با 11 رای
پیامبر اسلام: روایت مبارزه برای خدا
شهرستان ادب: یادداشتی که می خوانید دومین یادداشت از سری یادداشت های علی ششتمدی با موضوع «تأملی ساختارگرایانه بر قصص قرآن کریم» است. بخش نخست و مقدمه ی این یادداشت های پیش از این منتشر شده بود.


همانطور که در تقسیم‌بندی عنوان شد، بخش اول روایت های قرآنی مربوط به روایت‌های تاریخی است. روایت های تاریخی خود به چهار بخشِ تاریخ زندگی پیامبران، بزرگان، شرح اقوام و امت‌ها و داستان‌ها و روایات پندآموز از مردمی بی‌نام تقسیم شدند. داستان زندگی پیامبران نیز خود به دو بخش شامل زندگی پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و دیگر پیامبران تقسیم شد. در این بخش روایت های قرآن از تاریخ پیامبر اعظم یعنی بخش اول مورد بررسی قرار می‌گیرند.
به این دلیل که قرآن کریم آیات متعددی درباره پیغمبر و خطاب به ایشان دارد، بهتر است ابتدا این آیات را به دو دسته تقسیم نمایید. دسته اول آیاتی هستند که در آن‌ها نام پیغمبر به دلیل دعوت مردم به پیروی از ایشان آورده شده و معمولاً به صورت «خدا و پیامبر او» ترجمه شده‌اند. این دسته آیات دارای روایت نیستند و با دیدگاه روایی تحلیل نخواهند شد.

دسته دوم آیاتی هستند که روایتی را در مورد پیامبر نقل می‌نمایند که می‌توان آن‌ها را از دیدگاه مستقیم یا غیرِمستقیم بودنِ روایت به دو بخش تقسیم نمود. به این ترتیب که بخشی از این آیات، روایتی را به صورت مستقیم و با پی‌رفت‌های منظم روایی نقل می‌کنند و بخشی دیگر، به صورت ضمنی و کاملاً به حالت اشاره و کنایه روایتی از زندگی پیغمبر را یادآوری. اینگونه آیات به صورت مستقل روایتی خاص را در بر ندارند، بلکه با توجه به یادآوریِ یک حادثه یا ماجرا، برخی مفاهیم عنوان می‌گردند. مانند:

مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلًا ﴿۴۶﴾ برخى از آنان كه يهودى‏اند كلمات را از جاهاى خود برمى‏گردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبرى به عربى] مى‏گويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردى و [نيز از روى استهزا مى‏گويند] راعنا [كه در عربى يعنى به ما التفات كن ولى در عبرى يعنى خبيث ما] و اگر آنان مى‏گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست‏تر بود ولى خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمى‏آورند. (سوره نساء)

این کنایه‌ها به دو دلیل بیان می‌گردد: گاهی به دلیل تمثیل به کار گرفته می‌شوند. مبحث تمثیل، یکی از ویژگی‌های مهم روایات کوتاه در قرآن کریم است که در جایگاه خود به صورت مفصل به آن پرداخته خواهد شد. این تمثیل‌ها نیز از همان ساختار کلی تمثیل در کتاب الهی برخوردار هستند. اما دلیل دوم موضوعی است که در علم معانی به شکل «لازم فایده خبر» عنوان می‌شود. به این مفهوم که مخاطب از محتوای خبر آگاهی دارد و ذکر خبر اغراض دیگری جهت تأکید، از بین بردن تردید، اعلام آگاهی گوینده، تفسیر و ... دارد. در این روایت‌های کوتاه، قرآن کریم با یادآوری یک روایت، که مخاطب ـ پیغمبر ـ از آن آگاهی دارد، غرضی خاص یا عام دارد که در ادامه آیه و یا آیاتِ بعد ذکر می‌گردد:

یا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۴۱﴾

اى پیامبر كسانى كه در كفر شتاب مى‏ورزند تو را غمگين نسازند [چه] از آنانكه با زبان خود گفتند ايمان آورديم و حال آنكه دلهايشان ايمان نياورده بود و [چه] از يهوديان كه [به سخنان تو] گوش مى‏سپارند [تا بهانه‏اى] براى تكذيب [تو بيابند] و براى گروهى ديگر كه [خود] نزد تو نيامده‏اند خبرچينى [=جاسوسى] مى‏كنند كلمات را از جاهاى خود دگرگون مى‏كنند [و] مى‏گويند اگر اين [حكم] به شما داده شد آن را بپذيريد و اگر آن به شما داده نشد پس دورى كنيد و هر كه را خدا بخواهد به فتنه درافكند هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چيزى بر نمى‏آيد اينانند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك گرداند در دنيا براى آنان رسوايى و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود. (سوره ۵: المائده)

همانگونه که از مضمون آیه برمی‌آید، اشاره به روایت به دلیل یادآوری کردن و توضیح یک امر الهی صورت گرفته است. به تعبیری دیگر در این آیات مقصود اصلی، تحلیلِ «روایت» است نه صرفاً نقل آن.

این دسته روایت‌ها گاهی با قصصی از پیامبران گذشته مورد مقایسه قرار می‌گیرند. شباهت‌های ساختاری میان این دو روایت بسیار مهم و جالب توجه است. طوری که می‌توان به این نتیجه رسید که هرچند از نظر ظاهری و زمانی، روایاتِ متفاوتی هستند، اما از دیدگاه ساختاری، مشابه یکدیگر بوده‌اند. قیاس منطقی بین دو ماجرای ذکر شده ذهن را متقاعد می‌نماید. به این ترتیب بخشی از نیت نقل، مبنی بر عبرت گرفتن از روایت گذشته محقق خواهد شد. از دیدگاه بدیع نیز این روایت‌ها، در بطنِ آیات، شبیه به «تلمیح» هستند. زیرا به صورت ضمنی و اشاره‌وار به آن‌ها پرداخته شده و سپس دوباره مضمون اصلی پی گرفته می‌شود.
اما دسته دیگر قصص قرآنی مربوط به پیغمبر اسلام، روایت کاملی از یک مقطع زمانی را ارائه می‌دهند و ساختارِ قابل تأملی دارند. این روایات به تفکیک سوره مورد تحلیل قرار می‌گیرند:

1. سوره احزاب: این روایت به منظور یادآوری و تحلیل ماجرای نبرد مسلمین با دشمنان است. (9 الی 27) ابتدا روایت با اوج آغاز می‌گردد و وارد بحرانِ ایجاد شده در اثر جنگ می‌گردد. سپس ناپایداری و تردید در میان گروه‌های مختلف نقل می‌شود. ضرب‌آهنگ روایت، کند شده و احوال منافقان به صورت مفصل‌تری توصیف می‌شود. دسته‌های مختلف مسلمین و واکنش‌های آن‌ها از جهت سخن‌چینی، ترس، سستی در ایمان و ... سپس در جهت مقابل احوال مؤمنین و مردان خدا به اختصار اما محکم ارائه شده و سپس پیروزی لشکریان خدا و موهبت‌های خالقشان بیان می‌شود. در پایان نیز اشاره‌ای مختصر به همدستی اهل کتاب با مشرکان و عاقبتشان روایت را به پایان می‌برد. نکته مهم در این روایت، صحبت بسیار قطعی از آینده است. در پایان به این بحث پرداخته خواهد شد.
2. سوره فتح و سوره انفال (به خصوص آیات 41 به بعد): این دو سوره مجموعه‌ای از خرده‌روایت‌هایی مربوط به فتح‌های مسلمین هستند. این روایت‌ها ساختار به خصوصی ندارند. بیشتر شبیه «شاهد مثال» هستند به این ترتیب که کلام الهی در هر بخش با طرح یک موضوع، یک روایت را یادآوری می‌نماید که شاهد بر مطلب مطرح شده است. مشابه این روایت‌ها در سوره توبه نیز اما از دیدگاهی متفاوت وجود دارند. در سوره توبه تمرکز بر احوال دشمنان خدا و دسته‌ها مختلف آن‌ها و وعده پیروزی برای مؤمنین و روایت این پیروزی‌هاست.

3. سوره منافقون: در سوره منافقون نمونه خاصی از ساختار در روایت وجود دارد که می‌توان آن را جزء اختصاصات روایی در قرآن کریم دانست. نکته بارز در این روایت، عام کردن روایتی خاص است. نه به شکل تعمیم آن، بلکه به این ترتیب که روایتی کوچک، جزئی از یک روند و پی‌رفتِ جامع دانسته می‌شود. این ساختار در قصص دیگر نیز به وفور دیده شده و تشابه ساختاری موجود قابل تحلیل است. در سوره منافقون احوال منافقان به صورت یک خط سیر روایی از ابتدا شروع شده و به سمت انتهای کارشان پیش می‌رود. البته در همان ابتدا نیز خبرِ پایان کار به زبانی زیبا بیان می‌گردد:

إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿۱﴾ چون منافقان نزد تو آيند گويند گواهى مى‏دهيم كه تو واقعا پيامبر خدايى و خدا [هم] مى‏داند كه تو واقعا پيامبر او هستى و خدا گواهى مى‏دهد كه مردم دوچهره سخت دروغگويند.

این روایت با مسائل تاریخی زمان پیغمبر متناسب است اما به شکلی عام بیان می‌شود که قابل انطباق بر جریان فعالیت‌های منافقین در طول تاریخ است. به عنوان نمونه:

هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۷﴾ آنان كسانى‏اند كه مى‏گويند به كسانى كه نزد پيامبر خدايند انفاق مكنيد تا پراكنده شوند و حال آنكه گنجينه‏هاى آسمانها و زمين از آن خداست ولى منافقان درنمى‏يابند.

خروج از پرداختن به جزئیات و تمثیلی نمودن ساختار روایت، موجب گردیده تا فقط عصاره و اساس خط سیر تاریخی مورد توجه قرار گیرد و سخن الهی از این طریق مورد اثبات و توضیح بیشتر قرار گیرد.

از مجموع آنچه ذکر شد این نتیجه حاصل می‌شود که آیاتی از قرآن که دارای روایتی از پیغمبر هستند، به چند دسته ـ همانطور این بخش‌ها معرفی شد ـ تقسیم می‌گردند. اما نکته ساختاری مشابه در تمام این ساختارها، «زاویه دید روایت» است. در روایت‌شناسی جدید این راوی «دوم شخص مفرد» نامیده می‌شود و در برخی روایت ـ خطاب به مسلمین و کفار ـ حتی روایت «دوم شخص جمع» پدیدار می‌گردد که در ادبیات روایی بسیار نادر است. این روایت خطاب به پیغمبری که خود در بستر تاریخی این حوادث قرار داشته است، به این منظور بیان می‌شود که ایشان را از پشت پرده این خط روایی آگاه سازد. به تعبیری دیگر او را به تفکر و تعمق در لایه‌های پسین روایی دعوت می‌نماید. واقعیت‌های فراتر از ظاهر این ماجراها نقل شده و مفاهیم مهمی سوار بر محمل این روایت‌ها عنوان می‌شوند. اغلب این روایت‌ها مربوط به جنگ‌ها و واکنش دسته‌ها مختلف در این برهه‌های حساسِ زندگی پیامبر هستند. ماجرایی که در اوج بحران اتفاق افتاده به تفکیک گروه‌ها نقل و از آینده تمام آن‌ها و آنچه در ضمیرشان می‌گذرد به صورت قطعی صحبت می‌شود. مجموعه این خرده‌روایت‌ها و روایت‌های طولانی قطعاتی از زندگی پیغمبر اعظم را در قالب ساختاری که ذکر شد، به صورت مؤثری ـ ازدیدگاه روایی ـ و با هدف‌هایی مهم بیان می‌کنند.




کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • پیامبر اسلام: روایت مبارزه برای خدا
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.