یادداشت/«سوران سرد»؛ رازهای پنهان طبیعت کردستان/علی الله سلیمی
06 شهریور 1391
11:39 |
0 نظر

|
امتیاز:
با 0 رای
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، رمان «سوران سرد» نوشته جواد افهمی یکی از آثار داستانی قابل توجه در سالهای اخیر است که توانسته با استفاده از مضمون بکر و بهرهگیری از انواع ترفندهای داستانی جایگاه شایستهای در میان رمانهای دفاع مقدس به خود اختصاص دهد. این اثر محصول کارگاه قصه و رمان مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است که موضوع جنگ در ارتفاعات کردستان را دستمایه کار قرار داده و در طول روایت قصه، به روابط آدم ها در موقعیتهای مختلف پرداخته است.
وقایع رمان سوران سرد مربوط به حوادث کردستان در نیمه اول دهه 60 است. محل وقوع حوادث داستان، پایگاه سوران در بخشی از ارتفاعات کردستان است و سربازهایی که برای دفاع از این منطقه و جلوگیری از سقوط پایگاه به این ناحیه اعزام شدهاند، از اقوام گوناگون و با روحیات و جهان بینیهای مختلف هستند. وجه اشتراک آنها حراست از موقعیتی است که در آنجا مستقر شدهاند. آنها هدف مشترکی دارند و این موضوع برای اعتماد آنها به همدیگر قانع کننده است، اما در طول رمان وقایع ناگواری اتفاق میافتد که باعث میشود شک و تردید در میان سربازها ریشه بدواند؛ بر اثر اخباری که از درون پایگاه به بیرون و نیروهای دشمن درز میکند، تعدادی از سربازها به شکل مرموزی کشته میشوند. توصیف موقعیت پایگاه از زبان یکی از کهنه سربازان به سربازان تازه وارد، مخاطب را با شرایط حاکم بر پایگاه بیشتر آشنا میکند:
«ضد انقلاب الان تمام نیروهاش را بسیج کرده واسه حمله به این پایگاه. اینجا براش شده خرمگس معرکه و سقوطش برای اونا حیاتیه. یه ساله که دارند تدارک این حمله رو می بینن. از استخدام جاسوساس محلی و غیر محلی گرفته تا تخلیه خروار خروار مهمات و اسلحه تو درههای همین دور و بر. دلم نمی خواد ته دلتون را خالی کنم. اما قضیه جدیه. متاسفانه یه نخاله هم پیدا شده که داره یه ریز اطلاعات بهشون میرسونه. یه نخاله رذل که مث آب خوردن آدم میکشه...» (ص233)
جست و جو برای یافتن فرد یا افرادی که به بقیه همسنگران خود خیانت میکنند، محور اصلی رمان است. وقایع اصلی در محدوده زمانی حدود 2 سال (بین سالهای نیمه اول دهه 60) اتفاق میافتد، اما دامنه اتفاقها با یک وقفه نسبتاً طولانی (20 سال) پیگیری میشود که در آن، یکی از سربازهای پایگاه سوران در نیمه اول دهه 60 (سهراب نصرتی)، بعد از 20 سال به محل پایگاه برگشته تا به معمایی که در آن زمان بی جواب مانده (راز درز اخبار پایگاه به بیرون و دشمن و کشته شدن تعدادی از سربازان پایگاه)، پاسخی بیابد. سهراب بعد از 20 سال پایگاه و روستای سوران را در حال و هوای دیگری میبیند؛ آنجا سر سبز و آباد شده و یکی از سربازان آن زمان پایگاه (مصیب) زمینهای منطقه را خریده و حالا از زمینداران آن منطقه محسوب میشود. سهراب با توجه به شواهد بر جا مانده، کلید معمای 20 ساله (خیانت مصیب به بقیه سربازان) را مییابد و به این شکل گره اصلی ماجراهای رمان گشوده میشود. البته این همه وقایع رمان نیست، چرا که خرده روایتهای بسیاری در دل رمان تنیده شده که کلیت داستان را در پایان تشکیل میدهند. هنگامی که موضوع شک و تردید، در بین سربازها نسبت به همدیگر مطرح میشود، واکنش آنها نسبت به رفتارهای همدیگر متفاوت است و این از جاذبههای رمان سوران سرد است که مخاطب را همواره برای یافتن پرسشهای ذهنی به دنبال خود میکشد. البته تعداد شخصیتهایی که در وقایع رمان حضور دارند، تا حدودی زیاد است و این گردش جست و جوی مخاطب را با کندی مواجه میکند. یک شخصیت محوری که از ابتدا تا انتهای رمان در مرکز ثقل حوادث قرار گیرد وجود ندارد و تعدادی از شخصیتها به شکل موازی وقایع رمان را هر یک در مقطعی پیش میبرند.
با این حال، شخصیت«سینا» در فصلهای اولیه و میانی از شخصیتهای اصلی و به یاد ماندنی رمان است؛ به لحاظ شخصیتپردازی قوی این کاراکتر توسط نویسنده، ماندگاری این شخصیت در ذهن مخاطب به مراتب بیشتر است. سینا که سربازی از خطه ترکمن صحرا است، به محض ورود به اقلیم کردستان، با طبیعت این منطقه ارتباط ملموسی برقرار میکند و این موضوع جنبههای متفاوتی از لایههای شخصیتی او را برای مخاطب آشکار میسازد. در مورد بقیه شخصیتهای داستان این زمینه فراهم نشده است.
از دیگر شخصیتهای سرنوشتساز در رمان، سهراب است که به نوعی پایان داستان را رقم میزند. او بعد از 20 سال موضوع را پیگیری میکند و به آن مهر پایان میزند. این در حالی است که به غیر از معدود شخصیتهای اصلی (مصیب و مژیک و...)، بقیه افراد دیگر نقشی در بخش پایانی ماجرا ندارند.
به باور نویسنده رمان سوران سرد، اغلب جنگهای بزرگ به عنوان وقایع تاثیرگذار، معمولاً بر لایههای مختلف اجتماعی اثر میگذارد و دامنه این تاثیرات را حتی تا دهههای متمادی میتوان در بخشهای گوناگون اجتماع دید. جنگ هشت سال عراق علیه ایران هم از جمله این رویدادهای بزرگ بود که تبعات آن، در سالهای بعد از پایان جنگ هم خود را نشان داده است. در این میان، ادبیات به منزله تاریخ حسی و عاطفی در انتقال روحیات مردم در مواجه با پدیده جنگ و اثرات آن، نقش اساسی داشته و دارد.
رمان سوران سرد به بخشی از وقایع جنگ میپردازد که در نگاه اول چندان جلب توجه نمیکند، اما با گذشت زمان اهمیت پیدا میکند. به نظر میرسد شک و تردیدی که در زمان حضور سربازان در پایگاه سوران در دلهای آنها رخنه کرده است، با پایان ماموریت آنها پایان یابد، چرا که در خارج از آن محدوده زمانی و مکانی خاص، موضوع شک و تردید سربازان نسبت به همدیگر میزان اهمیت خود را از دست میدهد و به یک موضوع تاریخ گذشته تبدیل میشود. اما شکل نهایی قصه رمان سوران سرد با بازگشت یکی از سربازان به محل خدمت خود، آن هم بعد از گذشت حدود 20 سال تکمیل میشود. رفتار ناشایست یکی از سربازان (مصیب)، که در زمان جنگ به همرزمان خود خیانت میکند، روح و روان بقیه سربازان از جمله سهراب نصرتی را تا مدتها ناآرام میکند. به عبارت دیگر، سهراب نصرتی حدود 20 سال از موضوعی که بی مسئولیتی مصیب باعث آن شده، رنج میبرد.
بنابر این، نویسنده روی نکتهای انگشت گذاشته است که به ظاهر اهمیت مقطعی دارد، اما طول روایت ماجراهای رمان میبینیم تبعات آن تا سالهای سال میتواند روح و روان دیگران را آزاد دهد و تبعات به مراتب دامنه داری در پی داشته باشد.
رمان سوران سرد را انتشارات سوره مهر در 468 صفحه منتشر کرده است.
منبع:
خبرگزاری فارس
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.