شهرستان ادب: یادداشتی که می خوانید چهارمین یادداشت از سری یادداشت های علی ششتمدی با موضوع «تأملی ساختارگرایانه بر قصص قرآن کریم» است.
داستان زندگی آدم و حوا یکی از مهمترین قصص در تاریخ عمر ادیان است. این روایت در قرآن کریم هم به شکلهای مختلفی ذکرشده است. گاهی به شکل اشاره و به صورت تمثیل و کنایه مانند سوره کهف آیه 50 که از سجده نکردن ابلیس بر انسان یاد میشود. یا در سوره آل عمران که در آیهای قابل تأمل (آیه 59) به آسمان رفتن حضرت عیسی متناظر و مشابه با مثل خلقت آدم از خاک معرفی میشود.
در نتیجه روایتهای زندگی حضرت آدم که در قرآن ذکرشده مثل داستانهای پیامبر دو نوع است. در چند قسمت به صورت طولانی نقل و در دیگر جاها فقط به آن اشاره شده است. با این تفاوت که داستان زندگی پیامبر به صورت کامل نقل نشده زیرا همانطور که در بخش قبل ذکر شد، نیت از نقل روایت پیغمبر خود روایت نیست، اما درباره روایات حضرت آدم، نقل تمام ماجرا یکی از اهداف است. البته این نکته لازم به ذکر است که قرآن به صراحت از حضرت آدم به عنوان پیامبر نام نبرده است.
روایت مفصل حضرت آدم در 6 سوره قرآن با دیدگاههای مختلف بیان شده است:
1. سوره اعراف آیه 11 به بعد: ابتدا روایت سجده نکردن شیطان بیان شده و سپس شیطان به خاطر عملش به خدا پاسخ میدهد. فرمان به آدم می رسد که از وسوسه ابلیس پیروی نکند. اما در اثر وسوسه آدم میوه ممنوع را از آن درخت میخورد و برهنگیاش آشکار میگردد. سپس توبه میکند و قرآن در تمثیلی زیبا انسان را به لباس تقوا توصیه میکند. در حالی که در آیات قبل حاصل گناه آدم از میان رفتن پوشش او و برهنگی عنوان شده بود.
در آیه 189 همین سوره صحبت از نفس واحد و زوج او میشود و بارداری همسر. سپس خدا به آنها فرزندی عطا میکند و در نهایت از همان فرزندان نقل میشود که در آینده برای خداوند شریک میآورند.
2. سوره مائده آیه 27 به بعد: در این سوره روایت قربانیهای دو پسر آدم، تصمیم قابیل برای کشتن هابیل و یادگیری روش دفن از زاغ نقل میشود.
3. سوره بقره آیه 31 تا 40: ابتدا آموختن اسامی خدا به آدم به صورت مفصل میآید. سپس سجده کردن فرشتگان جز ابلیس و فرمان زندگی در بهشت به حضرت آدم و ممنوعیت درخت صادر میگردد. سپس ماجرای تأثیر وسوسه ابلیس و تبعید آدم به زمین به صورت خلاصهتر نقل شده و توبه به او آموزش داده میشود. سپس حضرت آدم توبه میکند.
4. سوره اسراء آیه 61 به بعد: در این سوره نیز ابتدا از سجده کردن همه فرشتگان و سجده نکردن ابلیس سخن به میان میآید و سپس ابلیس جهت نابود کردن بشر از خدا مهلت میخواهد. خدا به او اجازه میدهد و به انسان کمک مینماید.
5. سوره طه آیه 115: ابتدا از پیمان بستن حضرت آدم و سستی او به صورت کلی صحبت میشود. بعد باز ماجرای سجده نقل شده و به آدم درباره ابلیس هشدار داده میشود. وسوسه جاودانگی از طرف ابلیس ارائه شده و آدم گول خورده و عریان میشود. ادامه آیات مربوط به ماجرای توبه و فرود آمدن است.
اولین نکته مهم در ساختار این روایتها، تشابه در نحوه آغاز آنهاست. آغاز همه روایتها، عصیان شیطان، یعنی شروع بحران روایی است. البته پیش از آن مقدمه نیز وجود دارد که با آغاز روایت متفاوت است. سجده کردن فرشتگان و عدم تمکین شیطان مسیر روایت را عوض نموده و در ادامه دیگر مراحل اتفاق میافتد. میتوان پیرفت روایت را در داستان حضرت آدم به این صورت خلاصه نمود:
عصیان ابلیس ـ گول خوردن آدم ـ عریانی و تبعید ـ توبه
نقطه پایانی روایتها نیز به صورت مشترکی روایت ثبات و پایداری شرایط با هبوط آدم است. روایت فرزندان آدم که در سوره اعراف و مائده ذکرشده، روایتهای تکمیلی هستند. این روایتهای کوتاه مانند زنجیرهای کوچک، سلسله روایات پیامبران را به هم وصل مینمایند.
نکته مهم دیگر در این روایات، آیات بعد از اتمام روایت هستند. این آیات مخاطب خود را با عنوان «فرزندان آدم» میخوانند و او را در تقابل با «اسلاف شیطان» به خویشتنداری از وسوسه فرا میخوانند. روایت فریب خوردن حضرت آدم و عصیان شیطان به همه زمانها تعمیم داده میشود. همچنین اهداف دیگر وجود دارد مانند درس گرفتن از ابتدای تاریخ و جد انسانها. در این آیات تأکید میشود که «برخی از شما دشمن یکدیگر هستید.» این مطلب به عنوان یکی از دلیل فریب خوردن آدم از شیطان نیز ذکر میگردد.
به این ترتیب روایت حضرت آدم که متناظر و موازی روایت عصیان ابلیس در قرآن آمده، ساختاری مبنایی از عصیان ، فریب و توبه را به نمایش میگذارد. این پیرفت در ساختار دیگر داستانهای این مضامین تکرار شده و این تکرار ساختار نشاندهنده جاوادنگی روایت یاد شده است.