شهرستان ادب: روز گذشته، چهارم اردیبهشتماه، اولین نشست از نشستهای ادبی شهرستان ادب با عنوان «ادبیات روستایی» با حضور سركار خانم «بلقیس سلیمانی» و علاقمندان ادبیات داستانی در محل موسسهی «شهرستان ادب» برگزار شد.
بلقیس سلیمانی به عنوان سخنران برنامه، سخنان خود را با اشاره به منابع اندك ادبیات روستایی آغاز كرد و سپس به تهرانزدگی ادبیات ایران اشاره كرد كه مانع دیده شدن محصولات ادبی دیگر نقاط كشور شده است. سلیمانی گفت:
«طبقهی متوسط شهری از آنجا كه خود را مصرفكننده رمان و محصولات فرهنگیای از این دست میداند، طبعا خود را نیز تولیدكنندهی این محصولات میداند.»
سلیمانی ضمن نقش تعیینكنندهی «كشاورزی» و «دام» و «زمین» در ادبیات روستایی، اوج این گونهی ادبی را دهههای ۴۰ و ٥۰ دانست و از «نیما یوشیچ» و «بهآذین» و «بزرگ علوی» به عنوان آغازكنندههای آن یاد كرد كه البته دلیل روی آوردن بهآذین و علوی به روستایینویسی تحت تاثیر ادبیات رئالیستی سوسیالیستی بوده است.
بلقیس سلیمانی با تفكیك قایل شدن بین ادبیات روستایی و ادبیات «بومی»، «اقلیمی» و «ادبیات شفاهی»، به رویكردهای ادبیات روستایی پرداخت و نگاه به روستا به منزلهی «هویت دستنخوردهی ایرانی» را از جمله مضامین مورد توجه نویسندگان در دههی ۴۰ و ٥۰ بیان كرد. «مستندنگاری» و «نگاه توریستی» به روستا از دیگر رویكردهایی بود كه سلیمانی نمایندگان آنها را «امین فقیری» و «آل احمد» معرفی كرد و «محمود دولتآبادی» را نمایندهی نگاه «رئالیستی» به روستا دانست. بلقیس سلیمانی گفت: «ساعدی تعبیر خاصی از روستا ارائه كرد. او بر باورهای خرافی و تحجر روستاها تمركز كرد.»
مسئلهی چگونگی مواجهه روستائیان با تكنولوژی از دیگر مباحثی بود كه این نویسنده مطرح کرد و آن را یكی از محورهای اصلی ادبیات روستایی دانست. سلیمانی در ادامه با تمركز بر آثار دولتآبادی، آثار او را دارای اكثر شاخصهای ادبیات روستایی معرفی كرد و بیان داشت: «بریدن نویسندهها از روستایینویسی، باعث فقیرتر شدن ادبیات ایران شده است؛ چرا كه یك منبع زبانی غنی شهرستانی را از دست داده است.» این نویسنده همچنین گفت: ادبیات ایران با طرد ادبیات روستایی به خودش ضربه میزند!
نویسندهی «بازی آخر بانو» در پایان با یادآوری اینكه ما بعد از انقلاب نویسندهای همانند «شولوخوف» نداشتهایم كه تمام ابعاد شكلگیری انقلاب اسلامی را از جمله زمینههایش را در روستاها وشهرهای كوچك نمایندگی كند، از «امیرحسین فردی» در «سیاه چمن» و «محمدرضا بایرامی» به عنوان موفقترین نویسندگان در این زمینه یاد كرد.