شهرستان ادب: عصر شعر «فانوس خیال» بزرگداشت رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره)، عصر دوشنبه 12خرداد 1393 با همکاری موسسهی شهرستان ادب و شهرداری تهران، در مجتمع فرهنگی نور واقع در بلوار آیتالله کاشانی، بعد از پل شهید ستاری با حضور شاعران برجستهی کشور و علاقمندان به امام خمینی برگزار شد.
این برنامهی شعرخوانی که علیرغم نامساعد بودن وضعیت جوی و طوفان شدید با استقبال خوبی مواجه شدهبود با سخنان شاعر نامآشنای کشور، محمود حبیبی کسبی که وظیفهی اجرای این برنامهرا نیز به عهده داشت آغاز شد. شاعر مجموعهی «منشور» ضمن سلام و خوشآمدگویی به حضار و شاعران، از مرتبهی ادبی امام راحل در کنار مرتبهی علمی ایشان سخن گفت و ابیاتی در وصف این یار سفرکرده خواند.
اما آغاز شعرخوانیهای شاعران، چند رباعی و غزل از میلاد عرفانپور بود که با استقبال حضار همراه شد. عرفانپور که این روزها کتاب پرفروش ناخوانده را به بازار نشر سپردهاست و مدیریت دفتر شعر موسسهی شهرستان ادب را به عهده دارد، پس از خوانش شعرهایش به دلیل شرکت در جلسهی شعر هفتگی خود در فرهنگسرای ابنسینا سالن را ترک کرد.
حبیبی کسبی، ضمن تشکر از عرفانپور، از علی داودی به عنوان شاعر بعدی برای شعرخوانی دعوت کرد. علی داودی، مدیر دفتر شعر حوزهی هنری نیز غزلی با وزنی کمتر شنیدهشده و با این مطلع در وصف امام خمینی خواند:
از تبسم غرور تو شد آبشارها رها
باغبان که در نگاه سبز تو بهارها رها
شاعر بعدی که مجری برای شعرخوانی از او دعوت کرد، علیمحمد مودب بود. مودب مدیرعامل موسسهی شهرستان ادب نیز در ابتدا یک نیمایی کوتاه از مجموعهی آخر خود «کهکشان چهرهها» خواند:
از نخستین نگاه نخستین سحرگاه عالم
در نگاه هراسیدهی هر چه حوا و آدم
از میان همه دیدنیها و نادیدنیها
آنچه گفتند و دیدند
از شادی و غم
چشم تو
خوشترین رویداد جهان است
لحظهی چشمهمچشمی عاشقان است!
مودب سپس با اشاره به طوفانی که ساعتی پیش در تهران رخ دادهبود ابراز خوشحالی کرد که شعر علیرغم طوفانهای حوادث همچنان هواداران جدی خود را دارد. این شاعر و پژوهشگر، با غزلی در حال و هوای امام خمینی به شعرخوانی خود ادامه داد:
بیپنجره، بیچهره، ما دیوارها بودیم
بودیم و در تاریکیِ بودن رها بودیم
اما پایانبخش شعرخوانیهای علیمحمد مودب، ترانهای بود با مطلع زیر:
آدما همیشه بین شادی و غم میمونن
غم و شادی تنها جفتیان که باهم میمونن
پس از مودب، سودیه زیاوری، بانوی شاعری بود که به خوانش شعری سپید پرداخت.
محمود حبیبی کسبی، مجری برنامه و شاعر، از علی چاوشی به عنوان شاعر بعدی برای شعرخوانی دعوت کرد. چاوشی با بیان اینکه متاسفانه شعری برای امام نسرودهاست، غزلی با آغاز زیر خواند:
اگرچه برفم و در روز عید میمیرم
هزار شکر ولی، روسفید میمیرم
اما نکتهی جالب مراسم، حضور بانوی شاعری بود که به گفتهی خودش معلم بازنشستهی آموزشوپرورش بود و تصمیم داشت پس از سالها کتاب خود را به چاپ برساند. سرکارخانم واسع، پس از قرارگرفتن پشت تریبون، با تشکر از علی داوودی که باعث آشنایی او با این مراسم شدهبود، غزلی با مطلع زیر خواند:
ایکاش چشمت سوی من مایل نمیشد
جایی برای پرسههای دل نمیشد
پس از شعرخوانی خانم واسع، مجری برنامه از محمدحسین نعمتی برای شعرخوانی دعوت کرد. نعمتی که به خاطر طوفان با تاخیر به برنامه رسیدهبود، غزلی در هوای فراق امام خواند:
رفتی و میگذرد بعد تو سال از پی سال
رفتن نام تو از یاد، محال است محال
دو شعرخوانی پایانی این برنامه نیز به بانوان شاعر حاضر در جلسه اختصاص یافت. انسیه موسویان و فاطمه طارمی که از میهمانان دورهی آموزشی شعر بانوان شهرستان ادب بودند که چندی پیش در تهران برگزار شد، با دعوت مجری به روی سن آمدند. موسویان یک چارپاره و یک غزل با این آغاز خواند:
در فصل سرخ حادثهها، ای صدای سبز!
ما را ببر به وسعت آن ماجرای سبز
فاطمه طارمی نیز پس از یک نیمایی کوتاه، غزلی با این مطلع خواند:
به آسمان بنویسید: ما پریشانیم
که دلشکسته و در انتظار بارانیم
پایانبخش این عصر شعر، غزلی از رهبر سفرکردهی انقلاب اسلامی بود که حبیبی کسبی برای خوانش انتخاب کردهبود و با آن پایان مراسم را اعلام کرد:
خم ابروی کجت قبلهی محراب من است
تاب گیسوی تو خود راز تب و تاب من است...