موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

نگاهی به اولین حضور «شهرستان ادب» در نمایشگاه کتاب/میرشمس الدین فلاح هاشمی

18 شهریور 1391 11:19 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب امسال مثل هر سال شلوغ است و پر جنب و جوش...اما نه! الان که خوب نگاه می کنم از سالهای قبل گویا شلوغ تر است. شلوغ و بی نظم. غرفه ها لاغرتر شده اند. هر کدام حداقل دو متر. اگر از پیش آدرس مقصدت معلوم نباشد کلاهت پس معرکه است.

در این ازدحام جمعیت و در این راهروهای باریک مردم در هم می لولند و هوا را از هم می قاپند به زور نفسی تازه می کنم و راهم را کج می کنم به سمت راهروی سوم.

کمی پیشتر می روم و می رسم به غرفه 15؛ آنجا که لاغرترین غرفه نمایشگاه به جوان ترین مؤسسه گفتمان انقلاب اسلامی اختصاص یافته است. روبروی غرفه شلوغ است. چهارده جلد کتاب تازه منتشر شده روی میزی به سادگی چیده شده اند. پوسترهایی مظلوم روی پرده های کنفی نصب است. چندجایی نام مؤسسه به چشم می خورد...«مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب»

موسسه شهرستان ادب که دوسه سالی از عمرش می گذرد بی شک یکی از پایگاه های مطمئن در راستای گفتمان انقلاب اسلامی ایران است. آنچه بارز است و قابل تأمل حضور چشمگیر جوانان شاعر و نویسنده متعهد و مؤمنی است که آنجا را خانه خویش یافته اند. روزی شاعر گرانقدرمان علیرضا قزوه می‌گفت این مؤسسه حوزه هنری کوچکی است که دارد هر روز بالنده تر می شود.

بعد از جلسات پی در پی و هفتگی شعر و داستان که در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه در مؤسسه تشکیل می شود و فراخوان هایی که داده شد برای اولین بار چهارده جلد کتاب از سوی مؤسسه متولد شد. علیرغم اطلاع رسانی روابط عمومی مؤسسه بچه های شاعر و نویسنده به طور خودجوش به دوستان خبر رونمایی کتاب را اطلاع داده اند.

ساعت 16 روز پنج شنبه چهاردهم اردیبهشت سال نود و یک است. سالن یاس انتهای شبستان. آنجا که تازه های نشر در معرض عموم قرار گرفته اند. جمعیت قابل قبولی روی صندلی ها نشسته‌اند. خوب که نگاه می کنی همه بچه های داستان نویس و شاعر را می بینی... حامد محقق، علی‌محمد مودب،علی داودی، محمدحسین نعمتی، حامد محقق، رضا شیبانی، میلاد عرفانپور، محمد مهدی سیار، مبین اردستانی، محمد رضا وحیدزاده و ...

چهارده جلد کتاب دور گل‌های روی میزی که مبین اردستانی(شاعر و مجری برنامه) پشتش نشسته است می درخشد. اینها بچه های تازه تولد یافته شهرستان ادب است. و این سرآغاز دوران فروغ و شکوهیست که منتظرش بودیم.

«صبح بنارس» و «چمدان های قدیمی» مجموعه هایی است که علیرضا قزوه سروده است. «آواز بلند» رمانی است از علی اصغر عزتی پاک. میلاد عرفانپور هم که یکی از شاعران و رباعی سرایان پرتوان و مشهور کشور است با اثر روی میز دیده می شود؛ «بی خبری ها» مجموعه شعر و «چاره ها» گزیده رباعی هایی است که جمع آوری کرده است. علی محمد مؤدب (شاعر و مدیر عامل مؤسسه شهرستان ادب) نیز با «کهکشان چهره ها» که حاوی 67 قطعه شعر نیمایی است حضور سنگین و پر رنگی دارد.

بقیه آثار عبارتند از: رمان "وقتی دلی..." نوشته محمدحسن شهسواری، رمان "آواز ابابیل" نوشته مجید پورولی کلشتری، رمان نوجوان "زندانی کوچک" نوشته سید حسن حسینی ارسنجانی، مجموعه داستان "می‌خواهد چشمانش باز باشند" داستان‌های برگزیده فراخوان داستان کوتاه انقلاب اسلامی، مجموعه داستانک "چشم‌هایش گریان، دست‌هایش خونی" نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه، "شهید خودم" مجموعه داستانی است از سید مهرداد موسویان. "سکوت کاهگلی" از رضا شیبانی شامل 45 قطعه شعر، «گلفروش مسلمان».

مجموعه ای تازه از شعرهای سپید مجید سعدآبادی و "نامت را بگذار وسط این شعر" از محمدرضا شرفی خبوشان. جلسه با شعر خوانی مبین اردستانی شروع می شود و بعد نوبت قزوه است که برود پشت میز و از لابه لای صبح بنارس و چمدان های قدیمی اشعاری را برای جمع بخواند. شعرهایی که بعضا حال و هوای هند را دارند. علی محمد مؤدب و علی داوودی هم چند کلامی درباره مجموعه های عرضه شده صحبت می کنند.

نوبت داستان که می شود مجید استیری جوان که هم شاعر است و هم داستان نویس و البته به قول خودش شعر را سه طلاقه کرده است مجری می شود. از اتفاقات داستانی مؤسسه می گوید. از جنب و جوشی که در بخش داستان شهرستان ادب ایجاد شده است. عزتی پاک می رود پشت میز و از کتاب خود و دیگران می گوید. حتی جواد افهمی (داستان نویس) چند کلامی درباره دو سه داستان روی میز صحبت می کند. اکبری دیزگاه چند داستانک از مجموعه خودش می خواند. موسویان هم داستان کوتاه بلندی می خواند!

این چهارده جلد کتابی که رونمایی شد را شاید سال بعد در همین ایام نمایشگاه بتوان گفت «مشتی بوده است نشان خروار». خرواری از تولیدات مکتوبی که با هدف گفتمان انقلاب اسلامی که حرف های زیادی حتما برای گفتن خواهد داشت.

دوباره جلوی غرفه مؤسسه جمع شده‌ایم. با جواد افهمی دست می دهم و احوال پرسی می کنم. می گوید «سال گرگ ها» را به مؤسسه داده است برای چاپ. خبرش را موثق از چند خبرگزاری شنیده بودم. رمانی است درباره منافقین. رمان قبلی اش "خورشید بر شانه راستشان می تابد" خیلی سر و صدا کرده بود. حتم دارم این یکی هم دو سه تا جایزه خواهد گرفت. او را می شناسم. قلم خوبی دارد. اکبری دیزگاه هم با خانواده اش آمده است. مهدی رضایی (نویسنده) صاحب اثر " چه کسی از دیوانه نمی ترسد؟" هم هست. کنار دستم و می داند که قرار است شهرستان ادب بن کتاب بدهد!

نویسندگان و شعرای جوان زیادی الان دیگر شهرستان ادب را می شناسند. در جلساتش شرکت می کنند. در اردوهای " آفتاب گردانها" حضور دارند. اردوی شاعران. شاعرانی که عطش سرودن برای ارزش های انقلاب را دارند.

باز به این جمله علیرضا قزوه می اندیشم: اینجا(شهرستان ادب) یک حوزه هنری دیگر است. و این را هم می دانم که سنگ های زیادی بر سر راه مؤسسه است. شاید بعضی ها بالندگی اش را تاب نیاورند.

پیوندهای مرتبط:

خبرگزاری فارس

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.