نگاهی به کتاب «زندانی کوچک»/تلاش دانشآموزان برای نجات مدیر مدرسه/ علی رضا نعمت الهی
18 شهریور 1391
11:58 |
0 نظر
|
امتیاز:
2 با 1 رای
قنات، باغ، دیوارهای گلی، معلمی محبوب و شاگردان باهوش و جسورش، به همراه کدخدای بی سوادی که در مقابل استوار شکم گنده بداخلاق و بی نزاکت ژاندارمری کرنش میکند، ولی برای اهالی روستا بخصوص زنان و کودکان با خشونت رفتار میکند، در کنار روحانی روستا و ساداتی که حتی مورد احترام کدخدا هم میباشند، همگی دست به دست هم میدهند تا خیلی راحت با داستان «زندانی کوچک» که برگ کوچکی از مبازات ضد شاهنشاهی را به تصویرکشیده است ارتباط بر قرار کنیم، چراکه عمده جمعیت ایران قبل از انقلاب چنین جغرافیایی را لمس کردهاند.
جدای از تحلیل مسایل فنی داستان که در وهله اول خود را در این محدوده نمیدانم و در مرحله دوم به احترام حظی که از خواندن بی وقفه داستان بردم ،حیف میدانم که «زندانی کوچک» در بوته بیرحم نقد کالبدشکافی شود، اما مهمترین نکتهای که برآنم داشت تا در خلال تشکر از سیدحسن حسینی ارسنجانی (که دستان توانمندش همزمان به زیور چندین هنر آراسته است) مواردی را از باب انجام وطیفه یادآور شوم، این است که اگر چه المان های جغرافیایی واجتماعی روستای ارجینون برای هیچیک از ما غریب و دور از ذهن نیست و از این دست داستانها هم از دفتر تحریر بسیار خواندهایم و هم از شیشه تصویر بسیار دیدهایم، اما بنظر میرسد که نویسنده داستان، دستی نزدیکتر از ما بر آتش انقلاب داشتهاند چراکه به زعم نگارنده این سطور، زندانی کوچک فصلهای انتخابی از خاطرات چند ساله فعالیت های مبارزاتی نویسنده و همرزمانش بخصوص در زمینه فرهنگی می باشد.
کلیدهایی که نویسنده در خلال داستان به ما میدهد شاهد بر ادعای فوق می باشد، چنانچه در جایی اشاره می کند که:
«از این ارسنجونیای خائن به شاه وشهبانوهر چی بگی بر می آد...» یا «آخوندی دارن به اسم ثقه الاسلام...» و یا در جایی دیگر نویسنده از ساخت دستگاه فرستنده رادیویی دستی (که ظاهرا برای ارسال خبرهای انقلاب و احیانا پخش سخنرانیهای امام) توسط سید کاظم صحبت میکند، همچنین نویسنده بهترین محل برای فرارشبانه "زینل ورسول" را خانه سید هاشم میداند.
اینها و همه موارد مشابه دیگر است که خواننده را تا حدودی با گذشته نویسنده آشنا میکند. اما داستان «زندانی کوچک» با نجات آقای مدیر که دغدغه اصلی "زینل ورسول "است پایان نمی یابد بلکه نویسنده با اصرار زیاد در نظر تا" زینل "،"رسول" و خواننده را در جریان اهداف بزرگتر مبارزه، که پیروزی انقلاب است قرار دهد، به همین منظور "زینل"( که حالا "زین العابدین" شده) و نهایتا خواننده را با "احسان، حمید و محمدحسین معتضدیان " بدون اسامی مستعار آشنا میکند، تا یادآور مبارزات فرهنگی آنها یعنی آگاه سازی مردم و پخش اعلامیههای امام، زیر نظر شهید "تقی جوکار" باشد، و در پایان داستان است که با کار زیبا و ارزنده نویسنده از تقدیم این اثر به شهید جوکار، ارتباط بیشتری برقرار می شود.
در پایان به جاست که از بعضی تکنیکهای ظریف غافلگیری، از جمله تکرار نوشتن شعار، توسط زینل، برای نجات آقای مدیر یا درخواست طناب از رسول در برگه امتحانی و همچنین استفاده بجا و موثر از عنصر قنات، بعنوان مسیر شفاف و زلال همبستگی انقلاب، که میبینیم حتی سربازان و درجه داران ژاندارمری را نیز شامل میشود اشاره شود، تا چراغ راهی برای نویسندگان جوان باشد.
«زندانی کوچک» که توسط موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب منتشر شده است در چهارمین جشنواره داستان انقلاب مقام اول بخش نوجوان را به خود اختصاص داد، یک داستان انتزاعی و مربوط به قبل از انقلاب است. داستان آن در روستایی اتفاق میافتد و ماجرا از این قرار است که در این روستا روی دیوار، شعارهایی ضد شاه نوشته میشود و اولین نگاه ها به سمت مدیر و معلم مدرسه روستا منعطف می شود، او را بازداشت و به پاسگاه میبرند. دانشآموزان این مدیرـ معلم برای آزادی او وارد عمل میشوند و در این راه با حوادث مختلفی روبرو می شوند.
انتهای پیام/و
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.