شهرستان ادب: شنبه، یکم شهریور ماه، آفتابگردانهای شهرکرد میزبان حجتالاسلام و المسلمین مرتضی آقاتهرانی، استاد اخلاق بودند. این استاد اخلاق، پس از حضور در جمع جوانان و سلام به آنها، صحبتهای خود را با تعریفی از ایمان آغاز نمود:
ایمان همان باور است
«به نظر میرسد بهترین معادل برای ایمان همان باور باشد که جایگاه آن در دل است. در قرآن و روایات هم همینطور بیان میکند که اینها میگویند ایمان آوردیم ولی لَمّا یَدخُلِ الایمانُ فی قُلوبِهِم: هنوز ایمان در دل آنها نیامدهاست. آنچه که ما بر زبان میآوریم، ایمان نیست بلکه اسلام است؛ یعنی شهادتین که ما میگوییم، نشانهی مسلمان بودن انسان است. اما اگر دقت کنید، این تسلیم نیست؛ تسلیم هم یک امر قلبی است. بنابراین همهی ما مسلمان هستیم اما مومن نیستیم. زمانی مومن میشویم که وقتی همین را که میگوییم باور داشتهباشیم. گفتن آسان است؛ همین که فردی قدرت نطق داشتهباشد میتواند در مورد آن صحبت کند. اما دل اینگونه نیست که به حرف ما گوش کند و راهکار خودش را دارد.»
رابطهی علم و ایمان با هم فرق میکند
وی در ادامهی سخنان خود با اشاره به اینکه علم و ایمان دو مرتبهی جدا از هم هستند و جایگاه آنها هم متفاوت از یکدیگر است، تصریح کرد: «مثلا شخصی که از مرده میترسد، میداند که مرده کاری به او ندارد، اما همچنان از آن میترسد. بنابراین جایگاه علم و ایمان با هم فرق میکند. دانستن با باور کردن فرق دارد و جالب اینجاست که باورهای آدم است که در شرایط دشوار زندگی خودش را نشان میدهد. بیشتر افرادی که به پول، شهرت و مقامی میرسند و در این امتحانات الهی شکست میخورند، مهمترین دلیلش این است که ایمان ندارند. نگویید ایمان آوردهاید، و لکِن قولوا اَسلَمنا: بگویید اسلام آوردهاید.»
شعر مومنانه با شعر غیرمومنانه متفاوت است
این نمایندهی مجلس، پس از این با طرح این سوال که چه کنیم تا ایمان به دل ما راه پیدا کند، به سخنان خود ادامه داد و افزود: «علم را راحت میشود به دیگران آموزش داد، ولی ایمان به راحتی وارد دل فرد نمیشود. در قرآن آمدهاست وَ اعبُد رَبَّکَ حَتّی یَاتِیَکَ الیَقین: بندگگی خداوند را کن تا به یقین و ایمان برسی. یقین آخرین مرحلهی ایمان است. یک بخش از بندگی هم عمل است. عمل صالح با نیت درست، آرام آرام منجر به ایمان فرد میشود. درواقع برای اینکه ایمان تحقق پیدا کند، باید یک حسن فاعلی باشد و یک حسن فعلی. حسن فعلی یعنی اینکه خود کار درست باشد و حسن فاعلی یعنی نیت درستی داشتهباشیم. کار خوب، با نیت درست و الهی وقتی همراه شود، فرد آهسته آهسته خدا و قیامت را باور میکند. متعلَّق ایمان، دو چیز است: یکی قیامت است و یکی خدا. فردی که باورمند است با کسی که باورمند نیست، اصلا نوع رفتارشان با هم یکی نیست.»
حاصل شدن ایمان، نیازمند تمرین و مقاومت است
مرتضی آقاتهرانی، در ادامهی سخنان خود، با اشاره به اینکه ایمان فرایندی گام به گام و تدریجی است و دفعتا حاضل نمیشود، تاکید کرد: «یکی از راههای اینکه فرد ایمان پیدا کند، باید بندگی کند. هرکاری را که میخواهد انجام دهد، باید ببیند رضایت خداوند در چیست؛ و این هم تمرین و مقاومت میخواهد. در تمرین برای مومن شدن، باید تنوع را رعایت کرد: فَادخُلوا مِن ابوابٍ مُتِفَرِّقَة... نمازتان را که میخوانید همیشه به یک صورت نخوانید. حتی در کار شعر هم همین است. خود شعر به عنوان خود شعر، چه اندازه اهمیت و ارزش دارد؟ یک ابزار است و باید دید در راستای چه چیزی آن را قرار میدهند و برای چه میسرایند. هدف و انگیزهای که موجب میشود شما شروع به شعرگفتن کنید مهم است؛ وقت میگذارید، فکر و تامل میکنید، تلاش میکنید که نتیجهی مورد پسندی داشتهباشد و وقتی که خودتان به ایمان نرسید، نتیجهی جالبی نخواهد داشت و زود هم فراموش میشود.»
اگر چیزی برای آدم ملکه شد و آرام آرام به روح و جانش نشست، دیگر از بین نمیرود
وی با اشاره به اینکه هر مسئلهای میتواند این را در خود داشتهباشد و تا زمانی که برای فرد ملکه نشود، در وی ماندنی نخواهد شد، تصریح کرد: «اگر اعتقادات انسان به شکل ایمان درآمد، از بین نمیرود. اگر ایمان نباشد، فرد حرکت درستی ندارد و اگر برای خاطر مردم باشد، ایدهها و تلاشهای فرد هم تغییر میکند. توصیهی من به شما این است که تواناییای که در شعر دارید، را در جهت ایمانتان به کار ببندید تا ماندگار شود. کسانی مثل عمان ساسان، شعرهایش هنوز زنده است و فقط برای شنیدن و خواندن نبودهاست، بلکه به صورت زنده در مقابل خوانندگان آن قرار میگیرد.»