شهرستان ادب: سعید تاجمحمدی از شاعران دورۀ دوم آفتابگردانها و فعالان فرهنگی اهل کاشمر است. پیش از این، اشعاری از ایشان در سایت منتشر شده بود. در این مطلب، یادداشتی میخوانیم از ایشان، درخصوص کارکردهای فرهنگی و اجتماعی شعر و ادبیات، در جامعۀ امروز.
چرا شعر؟
مسئلۀ فرهنگ و کار فرهنگی از دیرباز از جملۀ پرکاربردترین مفاهیم مورد استفاده در گفتههای برنامهریزان و مسئولان و حتی عامۀ مردم بوده و تاکنون نیز هست. استفاده از تعابیر کلی در این زمینه، از جمله دلایلی است که باعث شده تا چشمانداز واقعی ضرورتها و اهمیتهای کار فرهنگی در جامعه مغفول واقع شود.
مشخصاً در بحث شعر، این روزها و با رونق محافل و برنامههای ادبی در سطح کلان، برای برخی متولیان، برنامهریزان و مسئولانی که با رویکردهای درست فرهنگی غریبهتر هستند، این سؤال بسیار پیش آمده است که «چرا شعر؟» یا «شعر اصلاً به چه درد می خورد؟» و این سؤال گاهی در بین مخاطبان برنامههای فرهنگی نیز مطرح میشود.
در پاسخ به این سؤال ابتدا باید به برخی پیشفرضهای حوزۀ فرهنگ و ادبیات واقف باشیم و با فرض پذیرش آنها به دنبال پاسخ به این سؤال باشیم.
ابتدا باید بپذیریم که اصولاً حوزۀ فرهنگ، حوزهای دیربازده و نرم است و نمیتوان در قالب چارچوبهای اداری و برنامههای ضربتی آن را تعریف کرد. صبر و تأمل در حوزۀ فرهنگ، از لوازم ثمربخش است و جوامعی که توانستهاند به دستاوردهای بزرگی در زمینۀ فرهنگ برسند، سالها کار برنامهریزی شده و بلندمدت کردهاند و پس از طی این مدت، شیرینی این تأمل و صبر را با توسعهیافتگی در عرصۀ فرهنگی و بهتبع آن در سایر عرصهها چشیدهاند.
دومین پیشفرض، عدم امکان مستندسازی و ثبت عینی اکثر دستاوردهای فرهنگی است. متأسفانه بروکراسی و رویکردهای خشک اداری در سایر حوزهها، به حوزۀ فرهنگ هم تسری پیدا کرده و مسئولان در قبال اختصاص بودجه و حمایت از یک جریان یا کار فرهنگی، از اهالی فرهنگ توقع دارند پس از پایان برنامه، گزارشها و مستندات ثمربخشی را به مسئولان تحویل دهند، تا آنها نیز همین گزارشها و مستندات را به مافوق خود تحویل داده و امتیازی و اعتباری به دست آورند. این یک رویۀ کاملاً نادرست است و بسیاری از تأثیرات فرهنگی، اساساً قابلیت عینی شدن و مستندسازی اداری را ندارند و تأثیر خود را بر شخصیت و روح و روان افراد میگذارند. هر چند که اگر چشم بصیر و درک بالای فرهنگی باشد، همین تأثیرات هم قابل مشاهده است.
سومین پیشفرض، توجه به این نکته است که دردها و مشکلات جامعه لزوماً گرههای تعریفشدهای نیستند که باید با روشهای تعریفشده باز شوند و برای باز کردن آن بشود پروسهای از صفر تا صد را تعریف کرد. گاهی برخی ناهنجاریها و مشکلات اجتماعی در حال بروز و گسترشاند که باید شما نیز همعرض با رشد و گسترش آن، اقدامی پیشگیرانه و غالب بر آن را تعریف و اجرایی کنید. در شرایطی که سیل مخرب ضدفرهنگها به سوی جامعۀ جوان و حتی غیرجوان ایرانی روان است و روز به روز هم مخربتر میشود، برخی متولیان امر، منتظرند تا اتفاق مدنظر مهاجمان فرهنگی بیفتد و سپس آن را خنثی و درمان کنند. یعنی همان شیوۀ منسوخ درمان مقدم بر پیشگیری. در زمینۀ مقابله با ضد فرهنگها، کشف نوع و محدودۀ این تهاجمات، صرفاً از عهدۀ اهالی متخصص فرهنگ برمیآید و به تجربه ثابت شده است که فعالیّت ثمربخش در این زمینه، از عهده و توان دستگاههای دولتی و ساختارهای رسمی و اداری برنمیآید.
با توجه به پیشفرضهای بالا، وقتی به مقولۀ شعر به طور خاص میرسیم، میبینیم که از قرنها پیش تاکنون، این هنر متعالی مورد توجه و اهتمام بزرگترین و دغدغهمندترین افراد بوده است. از شخص رسول اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) گرفته تا اشارۀ مستقیم قرآن کریم به هنر شعر. در تاریخ ایرانزمین هم که بنگریم، شعر را باید به عنوان اصلیترین عنصر فرهنگ و حتی علم به شمار آورد. آنجا که حتی دانشمندان علوم مختلف، از ابنسینا گرفته تا علامه طباطبایی و هزاران دانشمند و عالم بزرگ این آب و خاک، با شعر زندگی کردهاند.
در روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده است، مواردی از توجه خاص این برگزیدگان خداوند به شاعران و هنر شعر دیده میشود.
حال میتوان در مقابل سؤال اول یعنی «چرا شعر؟» دوباره و با کنایهای متفاوت پرسید: «چرا شعر؟» و نیز سؤالاتی آورد از این قبیل که:
«چرا امام رضا (ع) به خاطر سرودن یک شعر، تا این اندازه به دعبل خزاعی مرحمت میکنند که نمونۀ این تشویق و تحسین در هیچجا حتی برای مجاهدان اسلام نقل نشده است؟»
«چرا امام حسن مجتبی (ع) در برابر سرودۀ عمروعاص هدیۀ چشمگیری به او میدهند و میفرمایند که اگر این هدیه را نمیپذیرفت، در آن دنیا باید بسیار بیشتر از این به او مرحمت میکردیم؟»
« چرا از اکثر ائمه روایاتی در زمینۀ شعر نقل شده و برای برخی از این بزرگواران از جمله حضرت فاطمه (س)، امام علی (ع)، حضرت خدیجه (س)، امام حسین (ع) و... مجموعههای اشعار نغز و زیبایی هم بهجای مانده است؟»
در باب کارکرد فرهنگی و اجتماعی شعر به نظر نگارنده میتوان از چهار منظر به بررسی این تأثیر پرداخت:
1 – تأثیر شعر و نویسندگی بر شخص نویسنده و شاعر
2 – تأثیر اجتماعات و انجمنهای شعری در پرکردن اوقات فراغت جوانان جامعه و به دنبال آن، تقویت روحیه و شخصیت فرهیختگی و فرهنگی در این قشر
3 – تأثیر تولیدات و آثار شعری و ادبی بر جامعه و به ویژه جامعۀ جوان
4- تأثیر رشد و اعتلای شعر بر رشد و اعتلای سایر هنرها
مورد اول: امروزه تعداد شاعران و نویسندگان در هر منطقه و شهری بیش از گذشته است و گسترش رسانهها و اطلاعات، سبب شده تا افراد بیشتر دستبهقلم شوند. آنچه که مسلم است، یک جوان شاعر و نویسنده به اقتضای ویژگیهای هنر شعر، باید بخش مهمی از زندگی خود را صرف مطالعه و کسب اطلاعاتی کند که قرار است او را در خلق اثر یاری کند. در اکثر مواقع، یک جوان شاعر در مقایسه با جوانی که فعالیتی در این حوزه ندارد، از قدرت تفکر و درک فرهنگی بالاتری برخودار است. یک شاعر با مطالعۀ آثار شعری گرانقدر فارسی، گنجینهای از حکمت و عرفان و ادب را به دست میآورد که او را در تمامی مراحل زندگی و در قبال موضوعات مختلف کمک میکند و موضع میدهد. شاعر برای تخلیه و بروز هیجانات و نوسانات روحی خود، ابزار دلپذیری همچون شعر دارد که او را در بحرانهای روانی و شخصیتی و در هجوم مشکلات مختلف، از دست یازیدن به سایر گزینهها -که چه بسا برخی گزینهها بسیار هم خطرناک باشد- باز میدارد. اگر به هزینههایی که در زمینۀ حل بحرانهای اجتماعی و روانی، حل اختلالاتی همچون افسردگی، جبران نابههنجاریهای اجتماعی و... در جامعه دقت کنیم، خواهیم دید که با صرف میزان بسیار کمتری از این هزینهها در مقولۀ شعر و فرهنگ، میتوان جلوی این نابسامانیها را گرفت. از طرفی یک شاعر، بنا بر طبع زلال و روحیۀ نیکطلبی که در خود دارد و از مشاهدۀ بسیاری از زشتیها و ناملایمات احساس درد میکند، لاجرم همواره خود را از مرتکب شدن به این ناملایمات و زشتیها منع میکند. بهطورکلی افزایش و تقویت شاعران یک جامعه، به مثابه تقویت و افزایش نیکاندیشان و فرهیختگان جامعه است و این یعنی افزایش سلامت روانی جامعه. البته در همینجا باید ذکر کرد که مراد از شعر و شاعر در این نوشتار، طبیعتاً هر شعر و شاعری نیست و در میان خیل شاعران فرهیخته، تعداد اندکی نیز هستند که با تظاهر به شعر و شاعری، راه بیسرانجامی را میپیمایند و معمولاً پس از مدت کوتاهی از چرخۀ شعر سلیم و شعر نجیب حذف خواهند شد.
مورد دوم: در جامعۀ شهری امروز و با شرایط فرهنگی خاص کشور ما، گزینههای فراوانی برای جوانان و شهروندان وجود دارد که اوقات فراغت و فوق برنامۀ آنان را تشکیل میدهد و در این میان، در کنار مساجد و کانونهای فرهنگی، یک انجمن ادبی مناسب و هدفمند، می تواند گزینۀ مناسبی برای شکلدهی به اوقات فراغت و فوق برنامۀ شهروندان و بهویژه جوانان باشد. فوق برنامهای که بهتدریج به یک برنامۀ مهم هفتگی برای این افراد تبدیل میشود. حضور یک جوان که به اقتضای سن، از عواطف، روحیه و ذوق زیباییخواهی و زیباییآفرینی سرشار است، در یک انجمن یا نشست ادبی، او را وارد راهی خواهد کرد که در کنار تحصیل و کار، بخشی از وقت و زندگی خود را صرف مطالعه و افزایش آگاهیهای ادبی و فرهنگی خود کند. چرا که حضور مداوم در یک جمع شعری و فرهنگی و شرکت در بحثهای تخصصی در این فضا، به خودی خود افراد را وادار میکند تا برای حضور مفیدتر و آبرومندانهتر، به اطلاعات فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، علمی و هنری خود بیفزاید. مسلّماً برای هر فرد دغدغهمندی در حوزۀ جوانان، این امر بسیار مطلوب خواهد بود که وقت و فراغت قشر جوان جامعه، به جای رفتن به سمت گزینههای فراوان ضد فرهنگی، به سمت مطالعه و فرهیختگی جهتدهی شود. حضور هنرمندان عرصههای مختلف فرهنگی و هنری و به ویژه شعر در یک انجمن مطلوب، سبب میشود تا قشر هنرمند و شاعر در کنار هم به یک همافزایی مثبت رسیده و روزبهروز در زمینۀ تولد آثار هدفمند و فاخر، پیشرفت کنند. علاوه بر این، تعداد انجمنهای فعال هنری و فرهنگی در یک شهر- که انجمنهای شعر را نیز شامل میشود- نشان از توسعهیافتگی و رونق فرهنگ عمومی آن شهر دارد و ملاک مناسبی است برای بررسی توفیق متولیان فرهنگی و اجتماعی آن دیار.
مورد سوم: شعر و ادبیات هنری است که از دیرباز با اقشار مختلف جامعۀ ایرانی به ویژه قشر جوان، مأنوس بوده است. امروزه از هر جوان ایرانی که بپرسید، اشعاری را حفظ است و شاعری را به دلایل شخصی دوست دارد. شعر، هنری است که ذاتاً با اندیشه همراه است و جنبۀ اندیشه و احساس آن بر جنبۀ سرگرمیاش میچربد و توانایی بسیاری در جریانسازی دارد. شعر، هنری است که غالباً خلوت افراد را میسازد و چه خوب است که خلوت انسان با یک اثر پخته و ارزشمند پر شود.
حرکت در جهت تقویت و تولید شعر فاخر و پخته، حرکتی است که در نهایت میتواند تأثیرات عمیق و پایدار بر روح و روحیۀ جامعه و بهویژه جوانان جامعه بگذارد.
در مقابل، تولید و رواج آثار ضعیف و با محتوای نازل و بیارزش، میتواند تأثیرات منفی بر مخاطبان فراوان شعر و ادبیات بگذارد.
مورد چهارم: شعر و ادبیات پایه و درونمایۀ بسیاری از هنرهای دیگر از جمله موسیقی، تئاتر، سرود، مداحی، سینما و... است. از همین رو هر چه شعر قویتر و پختهتر تولید شود، موسیقی قویتر و ارزشمندتر تولید خواهد شد. تولید آهنگهای فراوان با محتوای نازل و ضعیف، صدای بسیاری از اهالی هنر و فرهنگ را درآورده است و در این بین، حتی خوانندهها و موزیسینهای بزرگ هم بیشتر مایل به ادبیات کلاسیک و کهن فارسی هستند، درحالیکه با کمی ضریب رسانهای دادن بیشتر به شعر معاصر و معرفی همراه با تقویت شعر جوان، میتوان به آثار فاخری رسید که نزدیکی زبان و مضامین شعر جوان و معاصر، موسیقی را نیز مردمیتر خواهد کرد.
این ماجرا در عرصۀ مداحی نیز صادق است و تولید اشعار قوی و متعالی، هنر مداحی را که مخاطبان فراوان و جوان دارد، از پرتگاه انحراف نجات خواهد داد.
سرودهای دانشآموزی، سالهاست که هزاران دانشآموز این سرزمین را ماهها به خود مشغول میکند و غالباً این سرودها با اشعاری ضعیف و دم دستی ساخته شدهاند. تولید اشعار هدفدار و ارزشمند در این عرصه از اهمیت ویژهای برخوردار است که سالهاست مغفول مانده است.
بسیاری از هنرمندان سایر عرصهها، مضامین و ایدههای خود را از شاعرها و از ادبیات میگیرند. شعر، ستون خیمۀ هنر است و ارتقای هنر شعر، باعث ارتقای سایر هنرها خواهد شد.
*
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، شعر همواره به عنوان ستون خیمۀ هنر انقلاب، مورد توجه رهبران انقلاب بوده است. از توجه امام راحل (ره) و دیوان ماندگار ایشان با آن غزلهای زیبای عاشقانه و عارفانه گرفته، تا رویکرد بینظیر رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) به مقولۀ شعر و ادبیات.
بهترین راه برای رسیدن به پاسخ سؤال مهم «شعر به چه درد جامعه می خورد؟» در این سالها، رجوع به بیانات دقیق، کارشناسانه و راهبردی رهبر انقلاب است.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار سالانۀ ایشان با شاعران کشور، حاوی نکاتی دقیق در پاسخ به سؤال مد نظر ماست. در ادامه و به عنوان حُسن ختام این نوشتار، بخشهایی از بیانات مهم رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در دیدارهای سالهای اخیر با شاعران کشور آورده می شود:
«کارکرد عمدۀ شعر، تأثیرى است که شعر شما بر روى مخاطب میگذارد. شما با شعر خودتان خلوت مخاطب را اشغال میکنید».[1]
«شما با شعرتان - اگر چنانچه این شعر، قدرتِ نفوذ پیدا کرد و توانست در خلوت ذهن انسانها و مخاطبین حضور پیدا کند - پاى ثابت اتاق فکر مخاطبتان هستید» .[2]
«یک مسئلۀ دیگر در مورد شعر، کارکرد اجتماعى شعر است؛ شعر، حافظِ هویّت ملّى است، حافظ هویّت ملّى. هویّت ملّتها عبارت است از مشخصّههاى فرهنگى آنها و مزیّتهاى فرهنگى آنها؛ این هویّت فرهنگى یک ملّت را تشکیل میدهد. این هوّیت فرهنگى، اصل است» . [3]
«ادبيات در حقيقت رابط ميراث فرهنگى يك كشور از نسلى به نسل ديگر است.» [4]
«مسئولين فرهنگی بايد عميقترين و بهترين كارآيی و صائبترين تدبير را داشته باشند كه ترويج زبان فارسی يكی از بهترين كارهاست. »[5]
و در پایان بخشی از بیانات ایشان در مورد اهمیت هنر و کار هنری که شعر نیز به عنوان یک هنر در این گستره قرار میگیرد:
«هنر، بهترین وسیله برای انعکاس مفاهیم و مسائل است. اگر انقلاب و جامعۀ اسلامی از هنر فاخر و برجسته برخوردار نباشد، نخواهد توانست مکنونات قلبی خود را به مخاطبان خودش برساند و با آنها ارتباط برقرار کند. هنر چیزهایی را منعکس میکند که بیان ساده و عادی نمیتواند آنها را منعکس کند؛ مخصوصاً به نسلهای آینده و همینطور به نسل کنونی.» [6]
در پایان امیدواریم نگاه متولیان و تمام اقشار جامعۀ ما به هنر و هنرمند، بهویژه به شعر و ادبیات، روزبهروز نوتر و دقیقتر شود تا در یک فضای مناسب، شاهد تعالی و رونق فرهنگی ایران اسلامی باشیم. انشاالله.
[1] بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران 21/4/93
[2] بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران21/4/93
[3] بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران21/4/93
[4] بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاى گروه ادب و هنر صداى ج.ا.ا 05/ 12/ 1370
[5] ديدار رهبر معظم انقلاب با رايزنهای فرهنگی ج.ا.ا در خارج از كشور 17/5/1372
[6] سخنرانی در دیدار گروهی از خانوادههای شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم01/08/1370