موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
غزلی از رضا نیکوکار

تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی

09 مهر 1391 23:09 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی

مانند شیشه ای که خریدار سنگ بود

این دل شکستن تو برایم قشنگ بود

رؤیای باشکوه رسیدن به ساحلت

آغاز خودکشی هزاران نهنگ بود

 ماه شب چهاردهی که تصاحبت

چون حسرتی به سینه ی صدها پلنگ بود

خوشبخت آن دلی که برای تو می تپید

خوشبخت آن دلی که برای تو تنگ بود

تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی

من : کشوری که با همه در حال جنگ بود

با من هر آنچه از تو بجا ماند نام بود

از من هر آنچه بی تو بجا ماند ننگ بود

پایین نشسته ام که توبالا نشین شوی

این ماجرا حکایت الاکلنگ بود...


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.