ماهیت رمان جنگ در دهه چهارم انقلاب اسلامی یکی از مناقشهانگیزترین مباحث در حوزه نقد ادبیات پایداری در سالهای اخیر بوده است؛ بحثهایی با این مضمون که این رمان باید چه بگوید و از آن مهمتر اینکه چه چیزی را حق ندارد بگوید و البته اینکه آیا میتوان از رمان خواست که بر اساس قانونی مشخص حرف بزند یا نه!
بسیاری از نویسندگان جوان و نویسندگان تازه پیوسته به صف ادبیات داستانی در سالهای اخیر که مضمون هشت سال جنگ تحمیلی را برای رمان و یا داستان کوتاه انتخاب کردهاند، به طور معمول در نشستهای نقد ادبی با این سئوال روبرو بودهاند و به ناچار میبایست به نوعی نسبت به آن پاسخی ارائه میکردهاند. اتفاقا همین پاسخ و عکسالعمل آنها به این موضوع است که در ادامه، میتواند به نوعی مسیر فعالیت آنها را تعیین کند.
علیاصغرعزتی پاک به اعتبار رمان «آواز بلند»ش که به تازگی از سوی موسسه فرهنگی شهرستان ادب منتشر شده است از آن دست نویسندگانی است که در مواجهه با این پرسش، روایت داستانی رئال با بنمایههای دراماتیک از جنگ را مسیر پیش روی رمان جنگ در سالهای آینده دانسته و برای اثبات آن نیز داستان بلند خود را شاهد مدعی آورده است؛ رمانی که سعی دارد روایتی رئال و صریح از جنگ داشته باشد و پیش از هر چیز نگاهی انسانی و به دور از تنفر درباره جنگ داشته و از جریان روایتهای تک رنگ از جنگ نیز تأثیر گرفته است.
«آواز بلند» داستانی است سرراست و بدون حاشیه؛ داستانی که بیشترین حرفهای خود را در شخصیتپردازی و فضاسازی به مخاطبش میزند و چیزی برای در لفافه بیان کردن پیش خود نگاه نمیدارد. این داستان که در فاصله زمانی تقریبی سههفتهای و در شهر همدان رخ میدهد، روایتی است از زبان یک نوجوان که از سرنوشت یکی از اعضای خانوادهاش در جبهه خبری نیست و او در میان همه تکاپوی خانواده خود برای یافتن اثری از او، تنها سر به کار خود دارد و البته کمی هم سر به کار دلش و عشقی که به آن خود را مبتلا میبیند.
شاید برخی از منتقدان این رمان، چهره ترسیم شده از پشت جبهه و مردمی که جنگ نه در خاکریزها بلکه در منازل و کوچه و خیابان به سراغشان آمده را سیاه و تلخ و به دور از فضای عمومی ترسیم شده در داستان و تریبونهای تبلیغاتی برای جنگ تحمیلی استنباط کنند، اما واقعیت این است که عزتیپاک تنها برشی داستانی برگرفته از تاثیر و تاثر حقیقی جنگ بر خانوادههای ایرانی را به نمایش کشیده است؛ تصویری که نمیشود وجودش را انکار کرد؛ کما اینکه وجود تصاویری بسیار متفاوت با آن و شورانگیزتر از آن را نیز نمیتوان منکر شد.
نگاه عزتیپاک به جنگ در آواز بلند نگاهی خنثی نیست. او جنگ را از منظری انسانی، عامل نیستی و تباهی میپندارد، عاملی انسانی که پیش ازهر چیز خود انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد. جنگ در داستان عزتی پاک از حقیقتی انسانی نشات گرفته که با تعبیر مرگ و نیستی و گمشدگی در داستان وارد میشود. جنگی که از همان فصل شروع داستان، ورود خود را بدون مقدمه و اراده انسانی معرفی و اظهار میکند که وقتی بیاید (چه بیاراده و چه بااراده) طعم ترکشهایش را باید همه بچشند.
این موضوع در فصل درخشان پایانی این کتاب نیز ورود خود را به زندگی آن هم به تلخترین وغیرارادیترین شکل ممکن بار دیگر به رخ میکشد و این اوج روایت رئال از جنگ در روایتهای داستانی منتسب به آن است. نمایشی عریان و بیپیرایه از جنگی که این روزها از پس گذر سالیان میتوان نگاهی غیراحساسی هم به آن داشت.
شخصیت اصلی این رمان؛ «حبیب» نمونه قابل توجهی از انسان در مواجهه با جنگ است؛ انسانی که با معنای حقیقی جنگ نزاع دارد، نزاعی از نوع بیتفاوتی و در نهایت هم مغلوب آن میشود. حبیب نوجوانی است در معرض جنگ که با وجود تمام زخمهایی که جنگ بر پیکر او وارد کرده است و با وجود همه ورودهای ناخوانده آن به زندگیاش، سعی دارد در سادهترین شکل ممکن و اقتضاء سنش، زندگی کند. او نمیخواهد خود را در جنگ حل شده بیابد، او به دنبال زندگی است؛ زندگیای که به اعتراف رمان بتواند در آن سرخوشانه به درختی تکیه دهد و بر برفهای نشسته بر زمین شهرش لگد بزند و در انتظاری عاشقانه روزگارش را سر کند؛ اما وقتی به ناچار جنگ به او هجوم میآورد، این اوست که در جدالی نابرابر با آن، سعی دارد کماکان زندگی کند، هرچند که در نهایت این جنگ است که چهارچوبهای زندگی را برای او ترسیم میکند و حبیب را متمایل به دم گرفتن با نوای «هجرانک هجرانک» میکند.
عزتی پاک برای این مقصود، عبارات و توصیفات قابل توجهی را در کمال سادگی و به گونهای در بطن متن داستانی خود مینشاند که مخاطب هیچگونه تحمیل در این زمینه حس نمیکند، اما خود را در چنبره کلمات و ترکیباتی مثل «تکیه داد به دو بلبل قد کبوتر پشتی»، «چند تقه زد به شیشه آبی میان در»، «کف پاهایم چسبید به یخی موزاییکها»، «دمپاییهای پلاستیکی از سرما خشک شده»، مییابد.
«آواز بلند» در نگاهی خلاصه، اثری در گونه ادبیات جنگ به شمار میرود که ادعای متفاوت بودن دارد و این تفاوت در زبان و فضاسازی، از قضا قابل پذیرش از کار درآمده است و این کتاب را در زمره آثاری از ادبیات جنگ قرار داده که جدای از بدیع بودن، این اثر را به اثری قابل پیشنهاد شدن نیز مبدل کرده است.
-----------------
حمید نورشمسی