به مناسبت تولد محمدابراهیم باستانی پاریزی
باستانی پاریزی و کرمان باستان
03 دی 1394
01:19 |
0 نظر

|
امتیاز:
2.31 با 77 رای
شهرستان ادب: امروز روز میلاد مردیست از دیار سفر. کسی که بیشک یکی از تاریخشناسان و نگارندگان ماندگار تاریخ معاصر ایران بوده است و در فروردین سال گذشته به سفر ابدی شتافت.
او زادۀ روستای پاریز است از توابع سیرجان. در تألیفاتش توجه به شهر کرمان بیشتر از هر مکان دیگری مشهود است؛ بهطوریکه در مدت زندگانی خود آثار متعددی از جمله «پیغمبر دزدان»، «گنجعلیخان»، «وادی هفتواد»، «تاریخ کرمان»، «جغرافیای کرمان» و... را تألیف نموده و بارها به زادگاه خود ادای دین کرده است. کتاب «از پاریز تا پاریس» او بیشک یکی از تألیفات به یادماندنی در زمینۀ سفرنامهنویسی است.
به مناسبت زادروز محمد ابراهیم باستانی پاریزی به مرور ویژگیهای برجستۀ این سفرنامه میپردازیم.
دانشنامه یا سفرنامه؟
از «پاریز تا پاریس» سفرنامهایست مملو از اطلاعات تاریخی، ادبی، سیاسی، اقتصادی و حتی هنری. در این کتاب، ما تنها با یک استاد تاریخ، در مقام نویسنده مواجه نیستیم؛ بلکه به جای خود با یک اقتصاددان، سیاستمدار، شاعر و منتقد نیز مواجهیم که قادر است تحلیلهای خود را با استعانت از حکایتهای بومی و ضربالمثلهای محلی به کرسی بنشاند.
شاید جالبترین نکته در روایتهای او نگاه تیزبینی باشد که مو را از ماست بیرون میکشد. نگاهی که همواره جانب اعتدال را نگاه داشته و البته هنگام بازدید از شهرها و مکانهای مختلف توأم با نوعی خوشبینیست. خوشبینی که همراه با خود چاشنی پیشنهاد نیز دارد.
واقعیات تلخ و شیرین تاریخی با نمک طنز و بذلهگویی
با وجود این حجم از اطلاعات در یک سفرنامه، شاید اگر تراوش رگههای طنز از قلم نویسنده و روحیۀ بذلهگوی او در نگارش اثر نبود، خواننده در خوانش قسمتهایی از سفرنامه دچار خستگی و دلزدگی جدی میشد؛ اما نویسنده با گنجاندن حکایتهای شیرین و ضربالمثلهای محلی در ضمن روایت، طراوت و تازگی خاصی به اثر بخشیده است. همچنین وی به حکم روحیۀ شاعرانهای که دارد، هرجا که فرصت را مناسب دانسته از اشعار خود و سایر شاعران، ابیات خاطرهانگیزی آورده است.
نمونه ای از سطرهای طنزگونۀ اثر:
باستانی پاریزی در پاسخ به کسانی که در سالهای تألیف کتاب، تحت تأثیر مطلبی در مجلۀ یغما، به کنایه یا از روی تعریف، او را استاد میخواندند و اعتقاد داشتند از سمت معلمی تاریخ، به استادی ترقی کرده است، میگوید: «خیر قربان! ما ترقی نکردهایم، ترقی زمین کرده است که از متری سه تومان ظرف ده سال، به متری سیصد تومان رسیده.»
باستانی پاریزی و کرمان باستان
احساس تعلق خاطر نویسنده به شهر زادگاهش کرمان، سبب شده در هر قسمت از روایت خود به اقتضاء کلام اشارهای هم به شهر کرمان، و آداب و رسوم و فرهنگ آن داشته باشد.
او در همۀ لحظات سفرش در جستجوی یافتن یک چهره یا خاطرۀ آشنا از کرمان است. حتی وقتی در «کنگرۀ جهانی تاریخ و هنر باستانشناسی ایران» در شهر آکسفورد شرکت مینماید، از سهم زیاد سخنرانیهای استادان و تاریخشناسان کرمان در این کنگره ابراز خوشحالی میکند. در «کنگرۀ بیهقی» در مشهد نیز، هنگام شنیدن موضوعات سخنرانی کنگره، جای عنوان «کرمان در تاریخ بیهقی» را خالی میبیند. نویسنده حتی در ذیل یکی از عکسهای سفر خود که مربوط به گورستان استامبول است، نوشته است: «چقدر دلم میخواست سنگ قبر یک همشهری را اینجا مییافتم؛ از نمونه مولانا مذهب کرمانی...»
سفرنامه در سفرنامه
از ویژگیهای دیگر این اثر، سبک نگارش ویژۀ آن است. بدین ترتیب که نویسنده به دلیل فوران اطلاعات ذهنیاش غالباً در هنگام روایت، گریزی نیز به سفرهای پیشین خود و یا اطلاعاتش دربارۀ شهر یا مکان یا شخصی خاص میزند. این مسأله گاه سبب میشود موضوع و خط روایت کاملاً عوض شود؛ به همین دلیل، وی در ابتدای بازدید از هر مکان یا اثر تاریخی، از سر تیترهایی با عنوانهای خلاقانه استفاده نموده و با این ایده خواننده را از سردرگمی در دنیای حکایت در حکایت اثر خود میرهاند و صفحهبهصفحه به او نشانی منزلهای تازه میدهد.
«هرجا که سِیر کردیم، جایی چو دل ندیدیم...»
در نهایت، نویسنده با کمال تواضع و خشوع، اثر خود را نه یک سفرنامه، بلکه تنها یادبودی تاریخی مینامد و با آوردن پایانی دل- باز، نقطهای بر سطرهای سفر پاریس میگذارد. سرِ خط نوشته شده است:
« هرجا که سِیر کردیم، جایی چو دل ندیدیم
با این همه کدورت، باز این خرابه جایی است...»
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.