هادی حکیمیان: تبلیغ فرهنگ تهرانی در تلویزیون، منجر به ناکامی «ادبیات بومی» شده
19 دی 1394
16:17 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 6 رای
شهرستان ادب به نقل از مهر: چندی پیش، خبرگزاری مهر به گفتگو با آقای هادی حکیمیان، نویسندۀ رمان موفق «برج قحطی» پرداخت. صحبتهای مهم حکیمیان دربازۀ ادبیات بومی و برج قحطی را در ادامه میخوانید:
نویسنده رمان برج قحطی میگوید: مساله اصلی در ناکامی ادبیات بومی در ایران این است که فرهنگ بومی نتوانسته در کشور ما جایگاه خودش را پیدا کند و فرهنگ غالب تهرانی در همه جا خودش را نفوذ داده است.
رمان برج قحطی تازه ترین رمان منتشر شده از هادی حکیمیان است که با موضوع انقلاب اسلامی در شهر یزد تالیف و از سوی موسسه فرهنگی شهرستان ادب روانه بازار شده است.
حکیمیان دراین گفتگو، درباره این رمان به پیشنهاد مرحوم امیر حسین فردی برای تالیف آن اشاره کرد و گفت: در پاییز سال ۸۴ برای یک نشست نقد ادبی به حوزه هنری تهران آمده بودم که آقای فردی را دیدم و ایشان ایده جشنواره داستان انقلاب را برای من شرح داد. در آن دیدار آقای فردی به این مساله اشاره کرد که در تهران افراد زیادی برای نوشتن داستان با موضوع انقلاب وجود ندارد و خوب است که شهرستانها نیز از ظرفیت ادبی خود برای خلق رمان با موضوع انقلاب اسلامی استفاده کنند و در همین زمینه چون مجموعه داستانی از من را هم خوانده بودند و میدانستند که رشته درسی من تاریخ است، پیشنهاد کردند که رمانی با موضوع انقلاب اسلامی در یزد بنویسم.
وی افزود: ایده ایشان در ذهن من بود تا اینکه پس از دوره تحصیلی کارشناسی ارشد و در سال ۸۹ شروع به نوشتن رمان«برج قحطی» با موضوع انقلاب اسلامی در یزد کردم که حوادث و وقایع زیادی را هم دربر میگرفت و همین باعث شد که نوشتنش نزدیک به ۵ سال زمان ببرد و در این مدت ۱۰ نوبت نیز آن را بازنویسی کردم.
مدیر دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری یزد در ادامه گفت: پایاننامه تحصیلی من در دوره کارشناسی ارشد با موضوع تحولات سیاسی و اجتماعی شهر یزد در دوره پهلوی تالیف شد و در کنار آن من یکسال نیز در مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی در بخش «عرایض» به فهرست نویسی از نامههای بر جای مانده از این دوران مشغول بودم. در این مدت به این نتیجه رسیدم که در مورد بسیاری از حوادث تاریخی در کشور ما چیزی جز برخی اظهارنظرهای رسمی امروزه بر جای نمانده است اما بخش مهمی از تاریخ معاصر ما گفتگوهایی است که دهان به دهان چرخیده تا به ما برسد و برخی از آنها نیز در قالب نامه ها و نوشتارهای غیر رسمی بر جای مانده است که میتواند در رمان دستمایه خلق اثر قرار بگیرد.
حکیمیان در ادامه به مساله واژگان بومی شهر یزد برای استفاده در رمان اشاره کرد و گفت: من سعی کردم برخی از اصطلاحات بومی شهر یزد را که در میان نسل امروز کاربرد کمتری دارد را در این رمان بازسازی کنم. به واقع تعمد داشتم که اگر واژه محلی مناسبی در اختیار ما هست از آن در رمان استفاده شود چون بسیاری از این واژه ها نه تنها بومی نیست بلکه ریشه در زبان کهن دری فارسی دارد و باید حفظ شود.
این نویسنده جوان در ادامه به مشکلات نویسندگان جوان غیر تهرانی اشاره کرد و گفت: مساله اصلی در ناکامی ادبیات بومی در ایران این است که فرهنگ بومی نتوانسته در کشور ما جایگاه خودش را پیدا کند و فرهنگ غالب تهرانی در همه جا خودش را نفوذ داده است. این مساله باعث شده که ما در شهرهای کوچک نویسندگان خوبی داشته باشیم اما آنها قادر به استفاده از واژگان مطلوب خودشان نباشند و تحت تاثیر تلویزیون دایره واژگانی خود را تعریف کنند. این مساله باعث شده که خرده فرهنگها و لهجهها له شوند و تحت تاثیر فرهنگ مرکز و پایتخت تغییر پیدا کنند.
وی در همین زمینه گفت: شهر مشهد با همه عظمت و تاریخ خود هنوز رمان خودش را ندارد و یزد هم البته همین طور است. بسیاری از نویسندگان غیر پایتخت نشین تنها سعی دارند با الگو و زبان معیار که از تلویزیون یاد گرفتهاند و برای خوش آمد جشنوارهها اثر تولید کنند که ناامید کننده است. البته در دهه هفتاد حرکتها و حمایتهایی از خلق ادبیات بومی ایران شد اما به فراموشی سپرده شد و الان دوباره مشکل ما عدم حمایت جدی از نویسندگانی است که سعی میکنند در فضای غیر از تهران به خلق اثر بپردازند.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.