شهرستان ادب: امروز نوزدهم اردیبهشتماه، زادروز جمال میرصادقی، نویسنده، منتقد و داستانپژوه معاصر است. به این بهانه، مروری داریم بر معروفترین آثار پژوهشی جمال میرصادقی در حوزۀ داستان.
از معدود نویسندگانی است که هم در عالم نویسندگی به توفیق دست یافته است و هم در جهان نقد و پژوهش چهرهای اثرگذار است. «جمال میرصادقی» با بیش از نیم قرن تجربۀ نویسندگی، یکی از اساتید شاخص داستاننویسی است که هر نویسندۀ جوانی، دستکم یکی از آثار او را مطالعه کرده و چراغ راه خود قرار داده است. بسیاری از نویسندگان شناختهشدۀ این روزها، راه خود را از کلاسهای داستاننویسی که در منزل او برگزار میشود، پیدا کردهاند و گاه، اولین تجربههای نویسندگیشان در «داستانهای یکشنبه» که مجموعهای گردآوریشده از کارگاههای خانگی اوست، به چاپ رسیدهاند.
جمال میرصادقی که امروز، 83 سال از عمر پربار او میگذرد، فارغالتحصیل ادبیات از داشگاه تهران است و اولین قدمهای نویسندگیاش را هم در همین دانشگاه برداشته است. اولین اثری که از او به چاپ رسید، داستان کوتاه «گلها، کلاغها و آدمها» بود که در مجلۀ «سخن» به چاپ رسید تا زمینهساز آشنایی او با سردبیر وقت این نشریه، دکتر پرویز ناتل خانلری، باشد و بعدها به پیشنهاد او، در دانشگاه تهران به تدریس داستاننویسی بپردازد. نخستین کتاب تئوریک او در داستاننویسی نیز در همین ایام متولد شد؛ «قصه، داستان کوتاه، رمان»، جزوهای از حرفهای او در کلاسهایش بود که بعدها، مجدداً تدوین و ویرایش شد تا با نام «ادبیات داستانی» به بازار نشر، عرضه شود.
رمانهای درازنای شب، شب چراغ، بادها خبر از تغییر فصل میدهند، آتش از آتش،اضطراب ابراهیم، زندگی را به آواز بخوان،گفتوگوها، دختری با ریسمان نقرهای، آسمان رنگ رنگ، دندان گرگ، کلاغها و آدمها و مجموعهداستانهای مسافرهای شب، چشمهای من خسته، شبهای تماشا و گل زرد، این شکستهها، هراس، پشهها، روشنان، نام تو آبی است (بیست داستان)، آوازها، این سوی تلهای شن و دوالپا، از جمله آثار داستانی او هستند. اما در این نوشتار، بر آنیم تا به مهمترین آثار پژوهشی او در زمینۀ مبانی داستاننویسی نظری بیفکنیم و کتابهای تئوریک پرطرفدار او را معرفی کنیم.
ادبیات داستانی
چنان که ذکر آن رفت، اولین اثر او در باب مبانی داستان است و در خلال سالهای تدریسش در دانشگاه تهران متولد شده است. این اثر که یکی از بهترین منابع برای نویسندگان تازهنفس است، کتابی است شامل سه بخش قصه، رمان و داستان کوتاه. میرصادقی در این کتاب، برای اولین بار به شکلی کاملاً نظامیافته، این انواع ادبی را از یکدیگر تمییز داده، جداگانه و مبسوط، به معرفی هر یک میپردازد و تفاوتها و شباهتهای آنها را با یکدیگر برمیشمرد. بیشک نمیتوان از تأثیر این اثر در زمان چاپ خود و سالهای پس از آن چشم پوشید، چرا که به جرئت میتوان گفت پیش از چاپ آن، کتابی که چنین تخصصی و دقیق، این انواع ادبی را از یکدیگر متمایز کرده باشد، وجود نداشت. این کتاب، پشتوانۀ نویسندگی بسیاری از نویسندگان آن زمان بود و تا همین امروز هم مطالعۀ آن به کسانی که میخواهند داستاننویسی را به شکلی اصولی فرابگیرند، توصیه میشود. به لطف این اثر بود که نویسندگان نوپا، به شناخت نسبتاً جامعی از داستان کوتاه رسیدند و توانستند در این قالب، موفق شوند. البته، پرداخت بیش از حد میرصادقی به داستان کوتاه در این کتاب قابل توجه است؛ اما از آنجا که وی، بر اثر سالها تجربۀ تدریس، اعتقاد دارد موفقترین ژانر ادبی در ایران، داستان کوتاه است و هم از آنجا که غالباً نویسندگان تازهنفس در اولین تجربهها به سراغ داستان کوتاه میروند، میتوان این عدم تقارن در پرداختن به انواع ادبی را نقطۀ قوت کتاب او برشمرد.
عناصر داستان
به جرئت میتوان گفت هر نویسنده و منتقد موفقی، دست کم یکبار این کتاب را مطالعه و یا به آن رجوع کرده است. «عناصر داستان» کتابی است جامع و کامل که با نگاهی موشکافانه، به بررسی اجزای تشکیلدهندۀ داستان میپردازد. جمال میرصادقی در این کتاب، با بهرهگیری از مثالهای متنوع ایرانی و خارجی، با بیانی ساده و قابلفهم، اجزای داستان همچون پیرنگ، زاویۀ دید، لحن و ... را یکبهیک برمی شمرد. نقطۀ قوت این اثر در آن است که مخاطبان آن، تنها کسانی که سودای نویسندگی در سر دارند، نیستند؛ بلکه مطالعۀ آن به عموم مردم و علاقهمندان به کتاب کمک میکند دریافت بهتری از داستان داشته باشند و آنها را قادر میسازد هنگام تبادل نظر روی داستانهایی که خواندهاند، با نگاهی علمیتر و حرفهایتر سخن بگویند. به همین سبب است که این اثر درطول سه دههای که از نگارش آن میگذرد، بارها و بارها تجدید چاپ شده است. گرچه در طول این سی سال، کتابهای مبانی نویسندگی گستردگی و تنوع روزافزونی یافتهاند و مکرر، همراه با نمونههایی از تازهترین نویسندگان غربی بهروز شدهاند، باز هم عناصر داستان میرصادقی از نظر شیوایی و سهولت فهم، در صدر آثاری از این دست قرار میگیرد.
واژهنامه هنر داستاننویسی: فرهنگ تفصیلی اصطلاحهای ادبیات داستانی
میرصادقی این کتاب را در سال 1377 و با همکاری میمنت میرصادقی نوشته است. شاید این اثر او را نتوان کتابی مستقل و پژوهشی نو برشمرد؛ چرا که او در حقیقت با مبنا قرار دادن دو اثر پیشین خود، «ادبیات داستانی» و «عناصر داستان» و با رجوع به دیگر فرهنگلغتهای فارسی و انگلیسی، فرهنگی برای کلمات تخصصی داستان تدوین کرده است. با این همه، اهمیت این اثر او، هنگام تدریس مبانی داستان، وقتی که لاجرم نیازمند ارائۀ تعریفی موجز و در عین حال کامل از اصطلاحات داستانی هستیم، مشخص میشود. همچنین، برای کسانی که هنگام مطالعۀ کتابهای تئوری داستان، میخواهند در نگاهی کوتاه، با معانی برخی کلمات آشنا شوند، این کتاب میتواند مفید واقع شود.
جهان داستان غرب
« شانزده داستان کوتاه با ترجمه و شرح و تفسیر همراه با واژهنامۀ اصطلاحات ادبیات داستانی». این توضیح که نویسنده خود در ادامۀ عنوان کتابش آورده است، بهترین معرفی کوتاه آن است. «جهان داستان غرب» هم که سر و شکلی همانند دیگر آثار میرصادقی دارد، گزیدهای است از آثار پیشکسوتان داستانهای کوتاه جهان به همراه تفسیری کوتاه بر آنها. این تفسیرها، گاه از منتقدان ادبیات جهان همچون کلینث بروکس، رابرت شولز، جارویس تورستون و ... جمعآوری شدهاند و میرصادقی آنها را به فارسی برگردانده و گاه، تفسیرهای شخص خود او هستند؛ مانند «شب پاییزی» اثر «ماکسیم گورکی» و «دهانم سبز و چشمهایم قشنگ» سالینجر. این کتاب در حقیقت میتواند به عنوان مدخلی برای شناخت بزرگان داستان کوتاه در جهان همچون چخوف، موپاسان، سالینجر و ... قلمداد شود؛ چرا که میرصادقی در حاشیۀ داستانهایی که از آنها آورده است، شرح و احوال کوتاهی نیز بر زندگی این نویسندگان بزرگ نوشته، به کیفیت و ویژگیهای برجستۀ داستانهای آنها اشاره کرده و مخاطب را با جهان داستانی آنها آشنا کرده است. شاید تنها نقطۀ ضعف این کتاب، بهروز نبودن آن و منحصر شدنش در پیشکسوتان داستان کوتاه جهان باشد؛ چرا که امروز، با حضور افرادی همچون ریموند کارور، هاروکی موراکامی، براتیگان و...، به نظر میرسد علاوه بر بازخوانی آثار نویسندگان سدههای گذشته، داستاننویسان به مطالعۀ آثار تازهتر نیز راغب باشند؛ حتی اگر همۀ داستاننویسان از زیر شنل گوگول بیرون آمده باشند.
عرقریزان روح
یکی از معروفترین و ماندگارترین آثار جمال میرصادقی است که خواندن دوباره و چندبارهاش، حتی برای نویسندگان حرفهای نیز خالی از لطف نیست. «عرقریزان روح»، کتابی است مشتمل بر پنجاهویک فصل که به زعم خود نویسنده، «توصیههایی است برای نویسندگان جوان.» نویسنده در این اثر کوشیده است راه پیش روی نویسندگان تازهکار را هموار کرده، همۀ آن مشکلاتی را که حدس میزند با آنها مواجه شوند، به تفصیل بررسی کند. آنچه این کتاب را به یکی از بهترینهای کارنامۀ ادبی غنی میرصادقی تبدیل میکند، کوتاهی فصلها و زبان ساده و صمیمی آنهاست؛ چنان که مخاطب احساس میکند کتابی در دست دارد از کسی که عمرش را پای کسب این تجربهها گذاشته است و بیآن که کلمهای اضافی و ثقیل نوشته باشد، روبروی او نشسته است و از تجربههای نابش حرف میزند. این اثر، بیتردید کارگاه داستان مکتوب میرصادقی است؛ چیزی شبیه به عصر روزهای نشست داستان در خانهاش.
شناخت داستان
«شناخت داستان» در حقیقت دو کتاب مجزا از هم است که در یک شیرازه، در کنار هم قرار گرفتهاند. این کتاب دو فصلی، در قدم اول به «ادبیات و داستان» میپردازد و ماهیت ادبیات و جایگاه داستان را در آن بررسی میکند، به ادبیات تمدن بزرگ یونان و روم باستان نگاهی میافکند و بار دیگر، چونان همۀ آثار میرصادقی، انواع ادبی را، خاصّه در بدو تولد آنها، مرور میکند. فصل دوم کتاب که به تمامی دربارۀ داستان کوتاه است، زوایای مختلف این نوع ادبی را میکاود و در کنار تجربههای میرصادقی در راه نویسنده شدن قرار میگیرد تا به نوعی، همانند اثر قبلی او، کارگاه تجربی نویسندگی باشد. انتشارات نگاه در سال 1392 این کتاب را تجدید چاپ کرده است.
چگونه میتوان داستاننویس شد
آخرین و تازهترین اثر جمال میرصادقی، بر خلاف دیگر آثار او، چندان جنبۀ آکادمیک و تخصصی ندارد، بلکه بیشتر شبیه به یادداشتهای شخصی او برای علاقهمندان به نویسندگی است. با این همه و با وجود اینکه چنان که ذکر آن رفت، میرصادقی در دیگر آثار خود نیز گاه و بیگاه به تجربههای شخصیاش نقب زده و مخاطب را پای مرور آنها نشانده است، خواندن این اثر خالی از لطف نیست. این کتاب، با حجم بالای 600 صفحهای خود، مشتمل بر چهار فصل است و بار دیگر، تجربۀ شصت ساله و قلم روان و شیوای میرصادقی، او را در کسوت یک استاد موفق یاری کرده است تا علاقهمندان به داستان و نویسندگی را پای حرفهای خود بنشاند. میرصادقی در حاشیۀ یکی از مصاحبهها، خود این آخرین اثرش را چنین معرفی کرده است: «بیش از 60 سال است که داستان می نویسم و کتاب آخر من با عنوان « چگونه میتوان داستاننویس شد؟» حاصل عمر من است. منابع این کتاب، به طور کلی آثار پژوهشی من است که به طور پراکنده در کتابهای پیش از این آمده است ؛ اما اساساً این کتاب، حاصل تجربهها و خواندههای من در طول سالهای نویسندگی من است و با اینکه از کتابهای دیگرم استفاده کردهام، کتاب کنونی پژوهشی کاملاً مستقل و تازه است.رمن در این کتاب میخواهم بگویم داستان نوشتن بسیار آسان است و هرکس در ذات خود بالقوه نویسنده است، فقط باید حادثههای زندگیاش را به قالب داستان در آورد.»