شعری از مهدی خانمحمدی
وقتش رسد میخروشیم
31 خرداد 1396
18:44 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: در پی حوادث تروریستی اخیر شعری بخوانید از مهدی خانمحمدی :
ای خنجرِ آب دیده، ما تشنه ی کارزاریم
لب بسته زخمیم اما در خنده، خون گریه داریم
تا سر زند آفتابی ، هرگز ندیدیم خوابی
از چشم سرخ شرابی ، پیداست شب زنده داریم
با سمِّ اسبان تکاندیم از کوه ها خستگی را
ماییم از نسل خورشید ، برقله ها تک سواریم
تا کاروانِ پس از ما، پیدا کند راه از چاه
یا ردِپا یا که پایی در جاده جا می گذاریم
هر چند حالا خموشیم ، وقتش رسد می خروشیم
یک روز خرما فروشیم ، یک روز بالای داریم
«امشوا الی الموت مشیا...» این است جانبازی ما
یعنی که فرزندِ حیدر لب تر کند ذوالفقاریم
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
پنجشنبه, 01 اردیبهشت,1401