موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
يادداشتي از علي ششتمدي

تأملی ساختارگرایانه بر قصص قرآن کریم

30 مهر 1391 17:00 | 3 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.91 با 54 رای
تأملی ساختارگرایانه بر قصص قرآن کریم

قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، مشتمل بر روایت‌های متنوعی درقالب‌های مختلف روایی است. در این روایت‌ها، به تشریح حوادث تاریخی و واقعی می‌پردازدکه در بطن این داستان‌ها، همه پیام‌های آموزشی، فلسفی، عرفانی و ... را برای مخاطب خود به ارمغان می‌آورد.

استفاده قرآن از «روایت»، جهت انتقال پیام، گویای این امراست که این مفاهیم به صورت بیانیه و متن مستقل قابل ارائه نیستند. به این دلیل که داستان، به عنوان یک قالب هنریِ مستقل روش خاصی در عرضه معانی و مفاهیم مورد نظردر اختیار می‌گذارد که به میزان قابل توجهی با آنچه در «مستقیم‌گویی» مرسوم است تفاوت دارد.  (ارجاع) البته دلایل دیگری نیز در استفاده قرآن از روایت وجود دارد که از مهمترین آنها، می توان میزان تأثیر بر مخاطب را نامبرد. مفاهیمی که در قالب روایی ارائه می‌شوند تأثیر بهتر و ژرف‌تری دارند. (ارجاع) در قرآن نیز این روایاتکه با نام «قصص» معرفی می‌شوند، عالی‌ترین مفاهیم الهی، انسانی و اجتماعی را به اقشار مختلف با زبانی به ظاهر ساده و قابل فهم، ارائه می‌کند. این داستان‌ها، زبان ماندگاری هستند که با پیشرفت زمان کهنه نشده و پیچیدگی‌های هنری و موقعیت‌های تازه‌ای توسط علم و نقد پیشرفته از لابلای آنها کشف می‌شوند. در میان روایت‌های انسانی هستند، داستان‌هایی که این ویژگی را تا حدودی در شکل روایت خود حفظ کرده‌اند. البته تعدادی بسیار معدود که همه از شاهکارهای ادبیات جهان هستند. به عنوان مثال می‌توان از حماسه گیل گمش یاد کرد که از چند هزاره پیش بر جای مانده، اما با استفاده از تحلیل‌های روانشناسانه و ساخت شناسی و دیگر دانش‌های نوی حوزه علوم انسانی تحلیلی نو آنالیزی علمی از آن ارائه می‌شود. نقدهایی که هنوز روایت گیل‌گمش را سازگار با انسان روز دانسته و آن را دغدغه تمام تاریخ انسان می‌دانند. البته قصص قرآن، تفاوتی اساسی با اینگونه روایت‌های کهن انسان و نیز روایت‌های دیگر کتب الهی دارد و خالق انسان در قرآن تصریح می‌کند که این روایت‌ها «واقعی» و «عینی» هستند. (ارجاع) از نظر ساختاری نیز شخصیت‌ها و وقایع و فضا در این روایت‌ها، اغلب منطق بر قوانین طبیعی و اتفاقات تاریخی هستند. در مواردی که تطبیق آنها با واقعیات و قوانین شناخته شده بشر، واضح و روشن نیست، نظر کتاب الهی بر این است که انسان هنوز این قوانین را نشناخته است. قرآن این قصص را منطبق بر حقایق و واقعیات نقل می‌کند. اگر از دیدگاه سبک‌شناسانه به این ساختمان روایت بنگریم با نوعی «رئالیسم جادویی» روبرو می‌شویم. حال آنکه در دیگر کتب ادیان الهی و نیز در مکتوبات بشری، اثری از واقعیت و پارامترهای عینی نیست. بلکه صحبت از افسانه‌ها و قصه‌های غیر واقعی و خیال‌انگیز است که گاهی جهت سرگرمی و گاهی از جهت انتقال پیام و نتیجه گیری عرضه می‌شوند.

به عنوان نمونه می‌توان کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا را از عهد عتیق و حماسه‌هایی چون ایلیاد و خود گیل‌گمش را ذکر کرد. این داستان‌ها وقایعی غیرواقعی و فانتزی را در بر دارد اما در قرآن با روایت‌هایی چون زندگی حضرت یوسف،حضرت نوح، لوط و دیگر پیامبران روبرو هستیم که همگی به حوادثی واقعی تأکید دارند. آن بخش از این قصص که شکل ماورائی به خود می‌گیرند، وجه تمایز آن‌ها با آثار رئالیستی مدرن است. در این قصص، اندیشه و عقیده مسلط بر حقیقت داشتن «ماورا» است.در حالیکه در داستان مدرن، درونمایه، افکار اومانیستی و گاهی ماتریالیستی است که ماورا را مطلقاً قبول ندارند و در تعبیر و توضیح فلسفه مبنای خود، هرآنچه علم از درک آن عاجز است را غیر منطقی و غیرعلمی می‌داند.

اما انسان امروزی واقف بر این امر است که علم بشری با ارائه تناقض‌های موجود در بنیان‌های دانش و منطق، به نسبی بودن و غیر قابل اتکا بودن خودصحه می‌گذارد. با توجه به این مسئله نمی‌توان قصص قرآنی را تنها به جرم اینکه گاهی با علم بشر قابل درک نیستند، غیر واقعی دانست.

جهت دست یافتن به روشی معقول و قابل اعتنا بهتر است به خودقرآن متوسل شویم. قرآن این امور به ظاهر خارق‌العاده را «معجزه» می‌داند، یعنی چیزی که بشر از آن عاجز است. سپس آنها را «آیات» و نشانه‌هایی معرفی می‌کند که خدا نمایندگان خود را توسط آنها به بشری می‌شناساند.

تحلیل ساختاری قصص قرآنی نیازمند ارجاع به ساخت تعریف شده از دیدگاه خود قرآن است. آنچه ذکر آن رفت فقط نمونه ها از تحلیل ساختارِ استدلال در روایت قصص قرآن است. در پاسخ به این سؤال که شباهت‌ها و تفاوت های آن با تاریخ و واقعیت و افسانه و جادو چیست؟ با توجه به استدلال مطرح شده می‌توان چنین نتیجه گرفت که داستان‌های قرآنی عینیت تاریخی و واقعی دارند و باورپذیرند. اما بخشی ازآن‌ها به دلیل ضعف علم بشری و انسانی، برای او به سختی قابل درک هستند.

البته داستان‌های عینی و تاریخی، بخشی از قصص قرآنی هستند.در کل می توان این روایت‌ها را به چند دسته تقسیم کرد. این تقسیم‌بندی همراه با توضیح و تحلیل مفصل آنها در قسمت‌های بعدی مطلب ارائه خواهند شد. در این بخش، به صورت تیتروار این تقسیم بندی را معرفی می‌کنیم.


1.     تاریخ

1.1. پیامبران

1.1.1. روای‌هایپیامبر اسلام

1.1.2. دیگرپیامبران

الف.     دارای نام

ب.     بدون نام

1.2. بزرگان

1.3. شرح اقوام

     1.3.1. داستان‌ها و روایات پندآموز از مردمی بی نام

2.     داستانخلقت

2.1. خلقت انسان

2.2. خلقت جهان

3.     روایت‌هایعرش

3.1. روایتفرشتگان مقرب و حوادث مربوط به جهان ماورا

4.     داستانقیامت

5.     روایتجهان پس از مرگ

5.1. برزخ

5.2. آخرت

5.1.1.  بهشت

5.1.2.  جهنم


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • تأملی ساختارگرایانه بر قصص قرآن کریم
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: