معرفي رمان «ديلمزاد» اثر محمد رودگر
«دیلمزاد» قدم به قدم آسمانی میشود
02 آبان 1391
21:22 |
1 نظر
|
امتیاز:
3.2 با 10 رای
تصور کنید نویسندة رمانی هستید که وقایع آن در سه محیط غیر مرتبط با هم اتفاق میافتد و تنها رابط بین این سه محیط شخصیتهای داستان هستند؛ حالا برای نوشتن داستان به چه اشرافی بر زمان و مکان باید رسیده باشید تا بتوانید توصیفهای دقیق، مستند و هنرمندانهای ارائه کنید؟ چقدر باید اطلاعات و آگاهی داشته باشید تا ساختار و وقایع داستان صحیح بیان شوند؟ و خیلی سؤالهای دیگر که پاسخ هر کدام میتواند قدرت یک نویسنده را نشان دهد. این قدرت نویسندگی همان اتفاقی است که در داستان بلند «دیلمزاد» و از قلم «محمد رودگر» شاهد هستیم.
«دیلمزاد» بیان مجاهدت و رزم است؛ شخصیتهای حاضر در آن مبارزانی هستند که بین آنها پیوند خاصی وجود دارد. «دیلمزاد» سه فصل دارد: اویس، آسیف و دیلمزاد؛ و از همان ابتدا دو شخصیت اصلی داستان خواننده را در تعلیق شگرفی فرو میبرند تا مخاطب آن دو را با هم برادر بداند و نداند! اتفاقات عجیب داستان را باور کند یا خیر و... داستان را «اویس» شروع میکند و تا خواننده بیاید حرفهایش را بفهمد به جنگلهای شمال میرسد؛ خیلی سریع هیجان آغاز میشود و کمین گروهک و چریکهای کومونیست را میبیند که باید چادر مهماتشان منهدم شود! در بخش دوم همراه میشویم با «آسیف» و در یک عقبگرد زمانی به مبارزات قبل از انقلاب میرویم و درتهران و خانة یک وطنپرست شاهدوست، داستان جوان انقلابی خانواده را دنبال میکنیم. بخش پایانی کتاب را یک گروه بیان میکنند، گروهی که هم اویس در آن هست و هم آسیف. در جبهههای شمال غرب و روستاهای کردنشین، در مبارزه با کوملهها و دموکراتها و زانکوها. اینجاست که گروه شکل میگیرد، همه با هم متحد میشوند و با نام «دیلمزاد» قدم به قدم آسمانی میشوند.
محمدرودگر سال 1357 به دنیا آمده، اما اتفاقات و تصاویر این داستان را که به سالهای پیش از 57 بازمیگردد بسیار زیبا پردازش کرده و به نمایش گذاشته است. در طول داستان برای سوالهایی که در ذهن ایجاد میشود یکی یکی پاسخ میآورد و بیشتر مواقع لذت کشف را به خواننده هدیه میکند. داستان پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. اما اگر حوصله کنید و با آن همراه شوید، از خواندنش هرگز پشیمان نخواهید شد.
«دیلمزاد» برگزیدة جایزة گام اول، برگزیدة کتاب سال دفاع مقدس، برگزیدة جشنوارة هنرهای آسمانی و نامزد دریافت جایزه از جشنوارة داستان انقلاب است. این کتاب را نشر «سلمان پاک»، به سفارش مؤسسة فرهنگی هنری «شهرستان ادب» در بهار سال 1391 منتشر کرده است؛ کتاب در 248 صفحه و با قطع رقعی میباشد و قیمت آن 5500 تومان است.
«رفتی. حسابی به هم ریختم. روحم پاره پاره شد. کسی توی دلم خندید. نگاه کردم، دیدم همة درختهای پای تپه میخندند. همه دیدند تو چه کردی: کوهها، درختها، آدمها، همه. پس از این هیچ چیزی نمیتواند اتفاق بیفتد. بعد از تو، دنیا ساکت و خاکستری است. دلم آویزان مانده، میداند دیگر زنده نخواهم ماند که تو را ببیند و او دیگرنمیآید؛ نمیآید؛ نمیآید...»
محمد غفاری