شهرستان ادب: نخستین شب از شبهای شعر عاشقانه، با موضوع شب یلدا، چهارشنبه 29 آذر در محل موسسه شهرستان ادب برگزار شد و دوستداران ادبیات در محفلی صمیمانه با اجرای سعید پورطهماسبی، شاعر، شب چله را در کنار شعر و خاطره و موسیقی جشن گرفتند.
در ابتدای این جشن، المیرا شاهان گزارشی درباره تحریریه و صفحۀ شعر عاشقانه در شبکههای اجتماعی ارائه کرد و درباره انگیزه برپایی آن توضیح داد. به گفته وی، «ترویج اشعار عاشقانه فاخر» مهمترین دلیل برای تاسیس این گروه بوده است. او همچنین از دستاندرکاران این گروه به ویژه فاطمه فهیمی طراح این تصاویر تشکر
در ادامه، علیمحمد مودب، شاعر، ضمن تبریک شب یلدا، از تلاشهای شاعران جوان برای ترویج شعر عاشقانه دارای کیفیت قدردانی کرد و گفت: «در دوران ما با این همه ابزارهای مفید، باید از ظرفیتها استفاده کرد و نگاهمان به سمت جذب بیشتر افراد به سوی شعرِ عاشقانه ارجمندِ روزگار ما باشد. همچنین باید سلیقه افراد را با استفاده از نرمافزارهای گوناگون به سوی شعر خوب هدایت کرد.»
مودب سپس دو شعر عاشقانه خواند که نخستین آن، به گفته وی «شعری از طرف شما عاشقان جهان به سیاسیون» بود: «حروف دلتنگد/حروف خستهاند/رم میکنند/حتی به شعر رکاب نمیدهند و شعر/پیاده مانده...عزیزان به حروف ظلم کردهاید...» دومین شعر نیز عاشقانهای خطاب به «هیچکس» بود: «حماسه تو بر میز آشپزخانه/تشنه من بود/کاسهای پر از دانههای انار...» سراینده «عاشقانههای پسر نوح» سپس طبق سنتِ شب یلدا، تأفلی به دیوان حافظ زد که این بیت آمد: «الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها/که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها».
سپس محمدحسین نجفی که به تازگی کتاب شعر «بهارخواب» را روانه بازار کرده است، غزلی با این مطلع خواند: «کوه بودم کودکم را رود رود از دست دادم/ گریه کردم چشمهایم را چه زود از دست دادم...» تأفل این شاعر در شب یلدا به دیوان حافظ نیز چنین مطلعی داشت: «صلاح کار کجا و من خراب کجا/ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا».
در ادامه، میلاد عرفانپور، که در سرایش رباعی دستی دارد، یک غزل و چند رباعی خواند: «تلخ است که لبریز حقایق شده است/زرد است که با درد موافق شده است/عاشق نشدی وگرنه میفهمیدی/پاییز بهاری است که عاشق شده است...» فال حافظ این شاعر نیز چنین مطلعی داشت: «حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت/ آری به اتفاق جهان میتوان گرفت»
افسانه غیاثوند، شاعر، نیز نیمایی عاشقانهای خواند: «دیدم که بارها/دیدم که از حصار سخت باغها/بارها عبور کردهاند/بارها به هم رسیدهاند/.../خوش به حالشان/درختهای توت...» سپس نوبت به تأفل او به دیوان حافظ رسید که چنین مطلع مشهوری داشت: «اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را...»
محمدرضا وحیدزاده، شاعر، نیز با تبریک شب یلدا، یک رباعی خواند: «باران که گرفت یاد او افتادم/خورشید درآمد آمد او در یادم/این شعر شکفته از من و طبعم نیست/او لب به سخن گشود من گل دادم...». تأفل او به دیوان حافظ نیز چنین مطلعی داشت: «گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب/گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب...»
رضا زنگنه، شاعر جوان نیز غزلی خواند که از جمله این بیت در آن چشمگیر بود: «شوقی پر از احساس، خیالی همه تشویش/مانند شب آخر شهریورم امشب...» فال این شاعر نیز چنین مطلع مشهوری داشت: «فاش میگویم و از گفته خود دلشادم/بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم...»
امید مهدینژاد نیز که با دختر کوچک خود در این جشن شرکت کرده بود، و او را بیشتر به عنوان طنزپرداز میشناسیم، ابتدا شعری جدی خواند که مایههایی از طنز نیز در آن بود. در ادامه قطعات طنزی خواند که حال و هوایی صمیمانه به جشن یلدای عاشقانه داد که برخی ابیات قابل ذکر آن (!) چنین بود: «ای زلیخا بیخیال قصه شو/یوسف و این یک قلم پیراهنش... گفتم این فیش نجومی مال کیست؟/ جیم چِ هِ گفت: اِ! مال من است...» فال حافظ این طنزپرداز نیز چنین آغاز میشد: «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم/بیا کز چشم بیمارت، هزاران درد برچینم...»
سپس غلامرضا طریقی، که در سرایش غزل دستی دارد، ابتدا توضیح داد که «چند سالی است شعر عاشقانهای نسروده» است، و بعد غزلی قدیمی خواند: «این مهم نیست که دل تازهمسلمان شده است/ که به عشق تو قمر قاری قرآن شده است...» تأفل او به دیوان حافظ نیز، با بیت «گفتم ای سلطان خوبان...»، تکراری از کار درآمد!
فاطمه سلیمانپور، شاعر جوان که کتابِ شعرِ «سرم به شانه تو فکر میکند» را منتشر کرده است، شعری با این مطلع خواند: «در شهر میگشتم پی یار شکرخندی...». تأفل او به حافظ نیز چنین شروع میشد: «راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد...»
محمد سرور رجایی، شاعر اهل افغانستان، مهمان دیگر جشن شعر عاشقانه، توضیحاتی درباره آیین شب یلدا در افغانستان داد: «ما در افغانستان به شب یلدا «شب چله» میگوییم. رسم بود که فرزندان در خانه پدرکلانها (پدربزرگها) و مادرکلانها جمع میشدند و حافظ و کتابی با عنوان «حمله حیدری» میخواندند. اما بدبختانه جنگ همه چیز را از ما گرفت، ما دیگر شب یلدا و چله را گم کردیم و فراموش کردیم.» غزلی عاشقانه نیز خواند که از جمله چنین ابیاتی داشت: «دستان نوبهار تو آذین نمودهاند/با تکههای کوچک قلبم مزار را/آری مزار و کابل و شیراز خواهرند/چون سر کنند چادری نوبهار را...» تافل او به دیوان حافظ نیز با این مطلع آغاز میشد: «تاب بنفشه میدهد طره مشککسای تو/پرده غنچه میدرد، خنده دلگشای تو...»
دکتر محمود اکرامیفر، که امسال کتاب «اجازه هست بگویم که دوستت دارم»، را منتشر کرده است، پس از تبریک یلدا، غزلی عاشقانه خواند: «با تو پاییز خوش و با تو زمستان خوب است/سردی ماه دی و زردی آبان خوب است...» تأفل او به دیوان حافظ نیز غزلی مشهور آمد: «دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدا را...»
دکتر محمدمهدی سیار، شاعر برنده کتاب سال، نیز غزلی یلدایی به مناسبت این جشن خواند: «جا ماندهام در این شب یلدا بدون تو/راهم نمیدهند به فردا بدون تو...» تأفل این شاعر به دیوان حافظ بیتی مشهور از دیوان شاعر بزرگ شیرازی بود: «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد...»
علی داودی، شاعر و گرافیست، دیگر مهمان نخستین شب شعر عاشقانه بود که از جمله غزلی خواند: «مرد این حادثه من نیستم، از من بگذر/در من اینقدر جنون نیست که لیلا باشی...» تأفل این شاعر به حافظ با چنین مطلعی آغاز میشد: «راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست...»
در ادامه جشن شب یلدای عاشقانهها، نوبت به مهدیه انتظاریان، عضو دورههای شعر آفتابگردانها رسید که غزلی خواند: «ای کاش من عاشقترین پروانهاش باشم/از عطر مویش مست روی شانهای باشم...» این شاعر جوان از دیوان حافظ نیز فالی گرفت: «گل در بر و می در کف و معشوق به کام است...»
محمدحسین نعمتی، شاعر نیز دیگر مهمان نخستین شبهای شعر عاشقانه بود که غزلی با این مطلع خواند: «صدات پر هیجان بود و خوب بود صدات/صدا دوباره همان بود و خوب بود صدات...»
در آخر، حسن صنوبری شعری نیمایی خواند و آن را به همسرش تقدیم کرد: «من عاشق این لحظههایم/سرگرم کار خویش/تنها و بیمحابا/آواز میخواند/فرقی ندارد که کدام آهنگ/زیباست...» تأفل این شاعر به دیوان حافظ شیرازی نیز چنین آغاز میشد: «ای هدهد صبا به سبا میفرستمت/بنگر که از کجا به کجا میفرستمت...»
بدین ترتیب، شعرخوانیهای نخستین شبهای شعر عاشقانه ویژه شب یلدا به پایان رسید و حسن ختم برنامه نیز اجرای زنده موسیقی بود: مجید حسینخانی، خواننده با همراهی سهتار محمدعلی کشانی، قطعاتی خاطرهانگیز از موسیقی سنتی ایرانی اجرا کرد که با استقبال فراوان دوستداران شعر و ادب همراه شد.