شهرستان ادب: در نخستین ماه زمستان، شاعران متولد دی، تولد خود را در «سلام ماه» جشن گرفتند. در دوره جدید جشن تولدهای ادبی که از فروردین سال گذشته آغاز شده است، این بار نوبت به ادبیاتیهای دی ماهی رسید تا در حضور دوستداران شعر و فرهنگ، خاطرات تلخ و شیرین زندگی شخصی و ادبی خود را مرور کنند. طی این برنامه که عصر 28 دی، در موسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» برگزار شد، شاعرانِ مهمان یاد درگذشتگان را گرامی داشتند و کیک تولد خود را در جمع دوستداران شعر و قصه بُریدند.
نخستین شاعری که به دعوت مجری برنامه، مهمان جشن «سلام ماه» شد، ابراهیم اسماعیلی اراضی بود. او که متولد دوم دی ماه 1353، است تاکنون چندین مجموعه شعر از جمله «نمیدانمها» و «غزل مزل» روانه بازار کرده است. او کتاب «از عشق تا عشق با حسین منزوی» را هم منتشر کرده است که گفتگویی است ناتمام با غزلسرای نامدار معاصر. اسماعیلی اراضی ابتدا به همین کتاب اشاره کرد و گفت: «همیشه غصه میخورم که کتاب گفتگویم با منزوی نیمهتمام ماند، چون اگر به پایان رسیده بود مخاطبان میتوانستند او را بیشتر و بهتر بشناسند.»
این شاعر سپس از سراینده «حنجره زخمی تغزل» یادی کرد: «یک بار دیگر هم با او گفتگویی شد که به دلایلی منتشر نشد. جایی از این گفتگو منزوی توضیح داد که یک شاعر خوب باید فقط شاعر باشد، و نمیتواند حتی پدر خوبی باشد! با چنین نگاهی از جانب این شاعر است که میبینیم او چنان شعرهای بزرگی میسراید. بنابراین شعر برای او سهلانگاری نبوده است.» اسناعیلی اراضی در پایان صحبتهای خود غزلی قدیمی خواند که اشاراتی به اصفهان داشت: «که زندهرود کنارت کمی قدم بزند/شب تو را به بلندای خود رقم بزند/ که «آمدی» همه شهر را دچار کند/ که «می روی» همه قصه را به هم بزند...»
ساجده جبارپور، سراینده «حرف بیربط»، حاضران را مهمان غزلی تازه کرد: «سحر رسیده و بیدارم، بخوان دوباره برایم شعر/چه مادری که نمیدانم، تو را چگونه بزایم شعر...» محمد برزگر، شاعر جوان که متولد پانزده دی ماه 1367، در شهر مرودشت است، یک مثنوی بلند درباره حوادث اخیر و ماجرای اهانت به پرچم ایران خواند که ابیات نخست آن بدین قرار بود: «دشمن برامان نسخه پیچیده است همسایه /پیداست خواب دیری دیده است همسایه/سر میرسد از نو غبار فتنهای انگار/ای کاش تا پیدا شود بار دیگر عمار/هرگز مبادا گوش حق مشغول باطلها/شکی مبادا راه یابد باز در دلها...»
از جنگ تا کودکان کار
پرویز بیگی حبیبآبادی، متولد اول دی ماه 1333، شاعر آیینی، دیگر متولد ماه اول زمستان بود، کسی که یاد و خاطره دفاع مقدس با نام او گره خورده است. او را که در عرصه نشر نیز فعالیت داشته است، با عنوان «شاعر غریبانهها» میشناسیم، و علاوه بر آن، اشعار بسیاری مربوط به دفاع مقدس را در قالب کتابی چند جلدی گردآوری و منتشر کرده است.
بیگی حبیبآبادی در ابتدا گفت: «من مسئولیتهای فراوانی در کنگرهها و جشنوارهها داشتم. حاصلش هم خاطرات تلخ و شیرین بوده است.» این شاعر پیشکسوت به درخواست هادی خورشاهیان، مجری برنامه، خاطرهای از یکی از شاعران درگذشته گفت: «آذرماه سال 1360 برای شعرخوانی به منطقه جنگی رفتیم. ما گروهی از شاعران بودیم، و نامهای داشتیم که اجازه میداد تا خط مقدم هم برویم. بمباران سنگینی شد و همه فرار میکردند اما استاد مهرداد اوستا را دیدم که با انگشتر بزرگی در دست، به هواپیماها نگاه میکرد، بدون آنکه بترسد. وقتی از او خواستم که پناه بگیرد، گفت: «نه آقا! ترس ندارد، هروقت نوبتش برسد خودش خبر میکند!» برایم عجیب بود آدمی با آن سن و سال بالا به جبهه میآمد و به همه روحیه میداد.»
این شاعر نامدار سپس دو رباعی خواند: «یه ساغر سرنگون مرا میفهمد/ دریایی واژگون مرا میفهمد/صدها مجنون به گرد پایم نرسد/شاعر شدهام جنون مرا میفهمد». سروده دوم او نیز درباره شهر تهران و کودکان کار بود: « تهران بزرگ بر سرم شد آوار/ پایین بالا فاصلههای بسیار /تهران چقدر چراغ قرمز دارد/ تهران چقدر پر است از کودک کار».
در ادامه، شاعر دیگری که تولد خود را در سلام ماه جشن گرفت، سید محمدجواد شرافت، متولد شوشتر بود که مجموعه «خاک باران خورده» را منتشر کرده است. او غزلی تقدیم به امیرالمومنین کرد: «شگفتا کرامات ماهی تمام/چه ماهی که خورشید صبح است و شام...». سجاد سامانی، زاده 14 دی ماه 1371، شاعر جوان، که به تازگی مجموعه شعر «ایما» را منتشر کرده است شعری خواند که با این بیت آغاز میشد: «آه اگر دوران شیرین وفا خواهد گذشت/ روزهای همنشینیهای ما خواهد گذشت...»
توصیههای یک بهمن ماهی!
مرتضی کارگر، متولد 4 دی ماه 1361، شاعر و منتقد ادبی، شعری سپید و کوتاه خواند: «تمام شب آسمان را رصد میکردم/باشد که برف ببارد/سحرگاه آرام آرام از آسمان فروبارید/ آنقدر که سپیدی همه جا را فرا گرفت/آنقدر که به صبح رسیدیم».
امید مهدینژاد، شاعر و طنزپرداز، متولد ششم دی ماه 1358، نیز تولد خود را در کنار دوستداران ادبیات و دیگر نویسندگان جشن گرفت. او از مجموعه شعر تازهای با عنوان «ملاحظات» گفت که در دست چاپ دارد، نیز مجموعهای طنز با عنوان «ابوالچپ» که قرار است به زودی منتشر شود. مهدینژاد شعری به گفته خود «غمانگیز» خواند و پیش از آن توضیح داد: «حضرت امیر میفرماید: "نفسهای انسان قدمهایی است که به سوی مرگ برمیدارد". تولدها هم همیشه چنین است، بنابراین میتواند جای شادی هم نباشد. غم این شعر هم ناظر بر این دیدگاه است.» سروده این شاعر با این بیتها آغاز میشد: «پر از هیچ و هیاهو، طمطراقِ طبلِ توخالی/ تهی خورجینتر از جان مترسکهای پوشالی / سکوت: آهنگ حیرانی، صدا: زنجیر زندانی /تکاپوهای بیحاصل، تأنیهای توخالی/عرقریزان روح و بارِ غم بر پشتِ دل بردن /چه اشراقی، چه عشقی، شغلِ رقتبار حمالی...»
در ادامه این جشن ادبی، قاسم صرافان، متولد 5 دی ماه 1355، سراینده مجموعههای «هـ دو چشم» و «اتفاق»، شعری آیینی در مدح امام زمان خواند: «منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد/صبح همراه سحرخیز جوانش برسد...»
در پایان این برنامه، علیرضا قزوه، شاعر انقلاب که متولد بهمن ماه است اما در این جلسه حضور داشت، در صحبتهایی به شاعران جوان توصیه کرد تا جهانی بیاندیشند و افقهای وسیعتری را ببینند: «شاعران باید یک مدار بالاتر بروند و با شاعران جهان ارتباط بگیرند. آنها باید شعرشان را به افقهای دیگری ببرند.» قزوه ادامه داد: «امروز چهل سال از انقلاب گذشته است و ما باید شاعران خود را معرفی کنیم. شاعران بزرگی داریم، کسانی مثل قیصر، سلمان، صفارزاده و سیدحسن حسینی بزرگند، ما در قبال آنان وظیفه داریم.» او گفت: «هنر به طور کلی و شعر دارای حکمت است، بنابراین شاعران میتوانند و باید در حوزه سیاست نظر بدهند.» قزوه سرودهای کوتاه هم خواند تا جشن تولد دیماهیها با این شعر و بریدن کیک خاتمه یابد: «تنها تو میتوانی مادر /در این زمستانها/ کلاه ببافی برای کوه /دستکش برای درختان /و شال گردنی برای رودخانههای جهان».