شهرستان ادب: سومین کلاس آموزشی اردوی سوم بانوان آفتابگردان دورۀ ششم، تحت عنوان «شناخت فردوسی» صبح پنجشنبه با حضور عباس ساعی برگزار شد.
ساعی در ابتدا در معرفی این شاعر بزرگ گفت: «در مورد فردوسی اطلاعات چندانی نداریم. کتب تذکره و تواریخ ادبی در مورد او بحث مفصلی دارد اما بسیاری از آنها مستند نیستند. یکی از بزرگان ادبی که در مورد فردوسی سخن گفته است نظامی عروضیسمرقندی است که حکایتی مفصل دربارۀ او بیان کرده، اما بطلان آن مشخص شده است. محمد عوفی نیز یکی دیگر از افرادی است که در لباب الالباب در مورد فردوسی سخن گفته است اما سخنان ایشان نیز چندان معتبر نیست.» او افزود: «همانطور که میدانیم فردوسی از دهقانهای بزرگ طوس بود و مال و مکنت فراوان داشت و بخش عظیمی از ثروتش را برای سرودن آن صرف کرد و در آخر عمر به عسرت دچار شد و به شکلی غمانگیز درگذشت. این اطلاعات تنها اطلاعات متقناند که بسیار مختصراند.» وی ادامه داد: «سندی که از فردوسی برای ما باقی مانده شاهنامه است. قوت این اثر تا حدی است که حتی بسیاری از غربیان متعصب آن را تمجید کردهاند و در مقایسه با آثاری چون ادیسه و ایلیاد، شاهنامه را برتر میدانند. این مایۀ مباهات کشور ماست که چنین شخصیت بزرگی پرورده است.»
او در پاسخ به این سوال متداول که شاهنامه حقیقت است یا واقعیت اینگونه توضیح داد: «شاهنامه سه بخش عمده دارد، بخش اساطیری؛ که از ابتدای شاهنامه با پادشاهی کیومرث آغاز میشود و تا اواسط پادشاهی منوچهر ادامه مییابد. بخش پهلوانی که از اواسط پادشاهی منوچهر آغاز میشود و با ماجرای رستم و اسفندیار و به تخت نشستن همای به اتمام میرسد. بر تخت نشستن همای و به روی کار آمدن اردشیر درازدست بخش پایانی را تشکیل میدهد. آنچه که مربوط به تاریخ است و در شاهنامۀ فردوسی آمده است در سایر کتب نیز ذکر شده است.»
ایشان با ذکر این نکته که بیشتر چالشها در مورد بخش پهلوانی این اثر است و ذکر این پرسش که آیا رستم شخصیتی واقعی در تاریخ است یا خیر، به تعریف حماسه پرداخت و گفت: «حماسه، تاریخ تخیلی یک کشور است که آمیزهایست از تاریخ و تخیل. انسان ملیونها سال است که بر روی کرۀ زمین زندگی میکند و با حوادث مختلفی دست و پنجه نرم کرده است. شرح این رویدادها سینه به سینه به نسلهای دیگر منتقل شده. در این میان به علت شفاهی بودن این انتقال حذف و اضافاتی صورت گرفته است. بعد از ابداع خط، این روایتها در خدای نامکها آمد که با گذشت سالها بر تکامل آن افزوده شد. همچنین از جانب حکومتها و مغهای زرتشتی نیز به عنوان تاریخ ایران مورد توجه بود.» ساعی اضافه کرد: «نمیتوان واقعیت یا تخیل بودن آن را به طور کامل رد کرد. به طور کلی ما با دو نوع حماسه، یعنی حماسۀ مصنوع و طبیعی طرف هستیم. حماسۀ طبیعی، ریشه در تاریخ یا حتی پیش از تاریخ دارد اما حماسۀ مصنوع ساختۀ ذهن شاعر است و برای یک شخصیت داستانپردازی کرده. از نمونههای حماسۀ مصنوع حملۀ حیدری است. براساس این تقسیمبندی شاهنامه حماسهای طبیعی است. البته شاهنامه، تاریخ ایران است به گونهای که باید باشد نه چیزی که در واقع وجود داشته. شاهنامه بیشتر حقیقت است نه واقعیت و بیانگرآرزوهای دیرین یک ملت نجیب است که در ادبیات ما تجلی یافته.»
او همچنین در رابطه با انگیزۀ فردوسی برای سرودن شاهنامه گفت: «فردوسی در صدد بود که به این وسیله تاریخ ایران را به یاد مردم آورد و آنها را از حالت منفعلی که به سبب شرایط آن زمان بر آن حاکم شده بود خارج کند. بعد از آن فردوسی کار نیمه تمام دقیقی توسی در سرودن گشتاسب نامه را ادامه داد و با صرف سی سال از عمر خود آن را به اتمام رساند.»
به گفتۀ وی اگر شاعران جوان آثار شاعران گذشته را مطالعه نکنند، قادر به خلق اثر قابل قبول نخواهند بود. این مطالعه اشعار نباید تنها در حد اشارات مختصر و بهکارگیری آنها در قالب تلمیحات باشد، بلکه باید به دنبال راز و رمزهای زیباییآفرینی در شعر او باشیم و آنها را به کار ببریم. او اظهار کرد: «در حوزۀ شعر مبحثی به نام فرم داریم که در مقابل محتوا قرار میگیرد. البته به تازگی تلقی متفاوتی از آن مطرح شده است و فرم در واقع اندامواری عناصر شعر است. یکی از نکاتی که در شعر اهمیت دارد آن است که عاطفه و موسیقی در آن هماهنگ باشند. این نکته به خوبی در شعر فردوسی دیده میشود و او برای بیان مفاهیم حماسی از زبان مناسب آن استفاده کرده است.»
ساعی با بیان اینکه از میان شاعران معاصر کسی که تا حد زیادی به روح زبان شاهنامه نزدیک شده، مهدی اخوان ثالث است و رگ و پی شعر منوچهر آتشی نیز با راز و رمزهای شاهنامه در ارتباط است، به توانایی فردوسی در سرودن شعر تصویری اشاره کرد و گفت: «بیتِ «به آتش بیانداز یک پر من/ ببینی هم اندر زمان فر من» با مشدد شدن حرف «ر» کاملا حس پرواز را به خواننده القا میکند. ابیاتی که مربوط به مبارزه اشکبوس با رستم است نیز، با کاربرد حرف «خ» و واجآرایی حاصل از آن حس خشم و خشونت را بیان میکند: «ستون کرد چپ را و خم کرد راست/ خروش از خم چرخ چاچی بخواست.»
این شاعر در پایان گفت: «دلیل ماندگاری اشعار فردوسی قوت اشعار او هم در حوزۀ زبان و هم در حوزۀ محتواست که باید الگوی شاعران جوان قرار بگیرد.»
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز