موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
نگاه سینا علی‌محمدی به «کهکشان چهره‌ها»ی علی‌محمد مؤدب

جای خالی کسی به چشم می‌خورد

30 آبان 1391 09:42 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 2.75 با 4 رای
جای خالی کسی به چشم می‌خورد

علی‌محمد مؤدب را بسیاری از علاقه‌مندان به شعر امروز با مجموعة «عاشقانه‌های پسر نوح» می شناسند؛ گرچه من همواره «همین قدر می فهمیدم از جنگ» او را بیشتر پسندیده‌ام و معتقدم در حوزة شعر دفاع مقدس این کتاب همچنان یکی از بهترین آثار منتشر شده در روزگار ماست. 
برای اهالی مطبوعات و رسانه‌ها هم مؤدب چندان غریبه نیست و نامش با ماهنامة سوره و فصلنامة تخصصی شعر گره خورده است و در حوزة فعالیت‌های اجرایی هم یکی از اعضای مؤسس کمیتة شعر بنیاد دفاع از مردم فلسطین است و چندی هم در شورای شعر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس حضور داشت.
اما آنچه علی‌محمد مؤدب را از دیگر هم‌نسلانش متمایز می‌کند، به باور من حضور همه‌جانبه‌اش در عرصة فرهنگ نیست؛ یعنی از فعالیت‌های تخصصی شعر و مطبوعاتی گرفته تا مثلا حضورش در بنیاد بازی‌های رایانه‌ای! بلکه آن نگاه و تأکیدی که بر ارزش‌ها و آرمان‌هایش دارد باعث شده او یکی از شاعران آرمانگرا و همیشه معترض به شرایط موجود باشد.
او چه عاشقانه‌های پسر نوح (۱۳۸۲)، چه در همین‌قدر می‌فهمیدم از جنگ (۱۳۸۳) و چه در مرده‌های حرفه‌ای (۱۳۸۴) همواره شاعری انقلابی است که به شدت منتقد می‌نماید و شاید بیشترین نزدیکی مضمونی را با آثار قیصر امین‌پور و علیرضا قزوه دارد؛ شاعری که مثلاً با همین صراحت و به همین شاعرانگی می‌سراید:
می توانستیم
در صف‌های نان
قرارهای عاشقانه بگذاریم
در فروشگاه‌های بزرگ
قایم باشک بازی کنیم
و در کارخانه‌ها شعر بخوانیم
اگر غم نان نبود
اگر دروغ نبود
هفتة گذشته شاهد برپایی جشنوارة شعر انقلاب بودیم و جالب اینجاست که برخی از دوستانی که در این جشنواره به عنوان شاعر انقلاب تجلیل شدند یا به جایگاه رفتند و از دست رئیس حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی هدیه گرفتند، رفتارشان در دیگر محافل، نزدیکی کمتری به انقلاب دارد.
علی‌محمد مؤدب از این دست تقدیرشدگان نیست، اما اگر مبنا تعریف علامه مطهری از انقلاب باشد و میزان را ولایتمداری بدانیم، او همواره و به معنی واقعی کلمه «شاعر انقلاب» است؛ شاعری که هر روز و با طلوع خورشید، انقلاب به مفهوم و ماهیت واقعی در شعرش تجلی می‌یابد؛ شاعری که منتقد کجی‌ها و کاستی‌های موجود است و قلمش شاید کمی تند باشد؛ اما دست کم منحرف و ریاکار نیست!
۱
در تمام لحظه‌ها
در تمام عکس‌ها
جای خالی کسی به چشم می‌خورد
ای امام عصر ما!
که عصر ما چشم دیدن تو را نداشت
نوری از نوازش تو را
در هزار چهرة شهید دیده‌ام
گرچه جز دریغ حاصلی نبرده‌ام
آن‌چنان که گوییا سماحت حسین را
از نگاه لشکر یزید دیده‌ام
۲
با لباس خاکی ایستاده بودی
آنچنان که آسمان
در هوای لحظه‌ای نگاهت ایستاده بود
با هزار چشم خیره‌اش
چشم دوخته به شکل ماهت ایستاده بود
بعد از آن که آن غبارها فرو نشست
بعد از آن دقیقه‌های واقعی چه شد؟
راستی چه شد که زهر عقربه
چهرة حقیقی تو را سیاه کرد
بعد از آن چه کردی و چه شد؟
که نمی‌شود به آن نگاه
لحظه‌ای نگاه کرد
۳
کودکی درون گاهواره، غلت می‌زند
کودکی به ماهواره، خیره مانده است
کودکی به ماه
صخره‌ها به دست موج‌های مضطرب شکسته‌اند
واژه‌های خون تو هنوز
از سکوت کوه‌های آسمان
برنگشته‌اند
۴
قرن ما، قحط آغوش باز است
قحط شب‌های راز و نیاز است
مردم اینجا و آنجا اسیرند
خانه‌ها با لب خنده قهرند

قبرها گریه را می پذیرند 

سینا علی‌محمدی




کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • جای خالی کسی به چشم می‌خورد
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.