شهرستان ادب: در ادامۀ پروندهکتاب «عطر عربی» یادداشتی میخوانیم از علی ششتمدی که به بررسی این مجموعه پرداخته است:
در اولین جمله، لازم است اعتراف کنم که یکی بینظیرترین لذتهای مطالعه یک کتاب، با موضوع واحد را، در خواندن این کتاب تجربه کردم. زمانی که یک مجموعه قرار است در مورد یک موضوع خاص جمعآوری شود، سطح توقع را باید با شرایط تألیف کتاب تعدیل کرد. در این کتاب اما، من با چیزی فراتر از «سطح تصور» روبرو شدم.
الآن که این سطرها را مینویسم، سرشار از شعفِ و انرژی حاصل از مطالعه کتاب هستم و شاید از نظر حرفهای، چنین نگارش و تحلیلی، منطقی نباشد؛ اما چه اشکالی دارد؟ یک بار هم منطقی نباشیم! کتاب «عطر عربی» آنقدر کتاب ارزشمندی بود که به خود حق بدهم، وقتی در موردش مینویسم، خود را از قید و بندهای مهارتها و هنجارهای نقد برهانم و آزاد، آنچه احساس و عقل حکم میکنند، در قالب واژهها ارائه دهم.
این مجموعه که با انتخاب مرحوم استاد زنوزی جلالی جمعآوری شده، به شهدای مدافع حرم و موضوعات مرتبط با آنها میپردازد. مجموعهای از نویسندگان توانا و خوش ذوق در این کتاب قلم زدهاند و مشخص است، داستانهایشان به صورت بنیادی و اساسی مورد نقد و بازنویسی قرار گرفتهاند. آنچه در نهایت در این مجموعه ارائه شده، مجموعهای از داستانهای ساختارمند، قابل دفاع و غیر کلیشهای است.
ویژگی اولی که در این کتاب دیده میشود و مخاطب را جذب میکند، تنوع دیدگاه در داستانهای مختلفِ کتاب است. نویسندهها آنچنان زوایای مختلفی را نسبت به موضوع انتخاب کردهاند که نمیتوان داستانها را به راحتی در این زمینه متناظر کرد. یک داستان، سراغ زندگی خانواده شهید یا رزمنده مدافع حرم رفته، دیگری از زاویه دید ماجراجویانه، مسائل جنگی جاری در سوریه را هدف قرار داده، داستان دیگری بخش مربوط به اعزام و انتخاب میان زندگی و پرواز را درونمایه اثر خود قرار داده و حتی در زاویهدیدی دیگری داستانی، از دید دشمن به ماجرا نگاه کرده است. داستانی دیگر، از زاویه دوربین یک عکاس غیر درگیر در جنگ به مسئله پرداخته و داستانی دیگر به بطن مکاشفه و حادثه، در دل فاجعه سوریه و گاهی عراق رفته است.
دیگر ویژگی، ساختار و انسجام داستانها است. کمتر میتوان از منظر عناصر روایی و یا مباحث ساختاری داستانی، در میان این داستانها، ضعف مشخصی یافت. عموم داستانها، بسیار مستحکم و حرفهای نوشته شدهاند و اگر جبههگیری ایدئولوژیکی در مقابل آنها اتخاذ نشود و طرف انصاف رعایت شود، جو غالب داستانها را از منظر فنی، بسیار عالی خواهیم یافت.
مسئله دیگر به ایراد شایع در میان داستانهای دارای موضوعات این جنس برمیگردد. این داستانها به شدت در خطر افتادن به پرتگاه شعارزدگی قرار دارند. داستانهای مجموعه «عطر عربی» اگر چه به طور کامل از این نقطهضعف مبرا نشدهاند اما به شکل خارقالعادهای، از آن فاصله گرفتهاند. داستانهای «من داعشی نیستم»، «آزادی» و «گمگشته» در این زمینه، موفقترین داستانهای مجموعه هستند.
نثر سالم و داستانی آثاری که در این کتاب جمعآوری شدهاند، نقطه قوت دیگری است که کتاب را به تجربه جذابی برای مطالعه تبدیل کرده است. در این کتاب، نثر نویسندهها و لحن داستانی آثارشان یکسان و یکنواخت نیست، اما فکر مسلطی، با ویراستاری قوی و راهنمایی در جهت بازنویسی آثار، توانسته آنها را به سطحی مطلوب و مشترک از کیفیت زبانی ارتقاء دهد. حاصل کار، نثری است که به راحتی مطالعه و فهمیده میشود و در عین حال با نثر ساده متفاوت است و کاملاً ادبی ـ از نوع داستانی ـ است.
جنبه مهم دیگری از این اثر، مسئله تحقیق و تسلط بر موضوع است. یکی دیگر از نقطهضعفهای مبتلابه اینگونه آثار، عدم اطلاع دقیق نویسنده از موضوع است. بر این اساس، نویسنده، درک دستِ چندم خود را که از تصاویر تلوزیونی و اخبار و فیلمهای سریالی و سینمایی و داستانهای دیگر دریافت کرده، به عنوان فکر مسلط اثر مورد استفاده قرار میدهد. حاصل چنین رویکردی هم، روایتهایی غیرمنطقی است که نه با مسائل واقعی مربوط به مکان و زمان و موضوع مورد نظر همخوانی دارد و نه جذابیت اسنادی و داستانی برای مخاطب ایجاد میکند. داستانهای مجموعه «عطر عربی» از این مسئله به خوبی مبرا هستند. داستانها به شکلی قابل تحسین، بر بنیاد اطلاعاتی واقعی و تحقیق کافی بنا شدهاند و کمتر میتوان ناسازگاری منطقی و واقعی در میان زنجیرههای داستانی و وقایع پیدا کرد.
به عنوان جمعبندی مباحثی که عنوان نشد، نظر نگارنده بر این است که عطر عربی بعد از تجربههای قبلی شهرستان ادب (کتابهایی مانند «میخواهد چشمانش باز باشد» و «کجا بودی الیاس؟» و ...) یک تجربه تکامل یافته است. شهرستان ادب چندبار سراغ موضوعات روز رفته و با اهتمام یک مجموعه از نویسندههای خوشذوق شهرستانی، مجموعهای را گردآوری کرده است. این تجربهها که یک واکنش هنری نسبت به یک واقعه تاریخی محسوب میشوند، محصولِ خوبی ارائه دادند. با بررسی روند انتشار این کتابها، میتوان به این قضاوت رسید که مجموعهها، به ترتیب، رو به تکامل پیش میروند و هر مجموعه جدید، یک گام از مجموعه قبلی جلوتر رفته است.
در کنار این مسئله، کتاب «عطر عربی» را میتوان یک حرکت، علیه عیوب شایع در میان جریان داستانهای مشهور به «داستان ارزشی» دانست. داستانهایی که میخواهد در عین رعایت فرم و ساختار، تبلیغِ «ارزش» کنند و کارشان به همین جهت بسیار سخت است. اینگونه داستانها معمولاً دچار همان مسائلی میشود که در بخش اول متن گفته شد. «عطر عربی» نمونهای است که ثابت میکند، اگر نگارش چنین آثاری به نویسندههای مسلط سپرده شود و حاصل کار، با تأمل و دقت مورد بازبینی قرار گیرد، نتیجه نهایی، به آن عیوب شایع، دچار نخواهد بود.
در کنار تمام این نکات مثبت و ارزشمند، دو مسئله را میتوان به عنوان ضعفهای این کتاب به حساب آورد. یکی، ترتیب داستانها است. ترتیب بر اساس قوت و ضعف مرسوم در تدوین کتابهای مجموعه داستان، به خوبی انتخاب نشده است. داستانهایی منسجمتر و فنیتر از داستانهای اول کتاب، در مجموعه هستند که میتوانستند در آن بخش قرار گیرند. دیگر نقطه ضعف کتاب، غلبه فضای غم، در داستانها است. البته به طور طبیعی، با توجه به موضوع کتاب، چنین اتفاقی ناگزیر بود، اما با مدیریت فضاسازیها، میشود تا حد امکان از این فضای تلخ و عطر غمی که بر تمام تصاویر و جو داستانها سایه انداخته، کاست.