شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ قدس: «در دوران نوجوانی به ریاضی و فیزیک علاقه داشتم و از حلکردن مسائل ریاضی و فیزیک، لذت میبردم. در دانشگاه هم همان فیزیک خواندم و نهایتاً شغلم هم تدریس فیزیک شد. بعد از دانشگاه، تازه وارد شعر شدم و احساس کردم که میتوانم شعر بگویم. هرقدر بیشتر ادبیات را شناختم، حس کردم با آن میتوانم قسمتهای گمشدۀ وجودم را پیدا کنم. فهمیدم ادبیات همانی است که میتواند تشنگی روح من را سیراب کند.
شاید همۀ این خلأها و شناخت آنها و پیداکردن درمانشان باعث شد، دنبال تصوف و عرفان بروم و مدرک ارشد را در این رشته ادامه دهم. از این منظر به ادبیات علاقهمند شدم، نه خواندن نکات دستوری ادبیات و غرقشدن در بحور عروضی».
اینها گفتههای شاعری است که مجموعۀ شعر او از ابتدای انتشارش تاکنون توانسته، مورد توجه مخاطبان جدی شعر و منتقدان قرار بگیرد، تا آنجاکه در هفتههای اخیر شاهد بودیم، این مجموعۀ شعر با وجود کمترین تبلیغات توانست، در دو جایزۀ «قلم زرین» و «پروین» نامزد شود و در جایزۀ پروین، مورد تقدیر قرار بگیرد.
اعظم سعادتمند پس از سرودن دو مجموعۀ «گنجشکهای پاییز» و «باران پس از برف» با سرودن سومین مجموعهشعرش باعنوان «لیلی آذر» توانست، در عرصۀ ادبیات به موفقیتهای زیادی دست پیدا کند.
«لیلی آذر» 41 غزل عاشقانه از این شاعر جوان را دربرمیگیرد.
گفتوگوی ما را با این شاعر جوان بخوانید.
* تغییر مسیر شما از فیزیک به سمت ادبیات، آن هم شاخۀ عرفان و تصوف، چقدر مسیر شعری شما را تحتتأثیر قرار داد؟
* * وقتی فیزیک خواندم، خلأیی درونم احساس کردم و حس کردم این خلأ با شعر پر میشود؛ اما عرفان و تصوف، جهانبینی شخص را گستردهتر میکند. البته پیش از این هم ذات زبان من عاشقانه بود و ادبیات توانست، مفهوم عشق را برای من گستردهتر کند.
* بهطورکلی تجربیات شاعر در زندگی روزمره، چقدر بر زبان شعر تأثیر میگذارد؟
** ما همیشه میگوییم، سخنی که از دل برآید، بر دل مینشیند. در مورد شعر هم همین است. وقتی حرف شاعر برآمده از دل زندگیاش باشد، بر دل مینشیند و موفق هم خواهد بود. برای همین شاعرانی موفق هستند که تجربیات خودشان را در شعر مطرح میکنند؛ یعنی صدق عاطفی دارند و از تصنع به دور هستند.
* مسیر شاعری شما از انجمنهای ادبی قم آغاز میشود. انجمنهای ادبی بهخصوص در شهرستانها در سطحی هستند که در پروراندن استعداد شاعر نقش داشته باشند؟
** در دورههای زمانی فرق میکند. انجمن ادبی قم در سالهای 84 و 85 در سطح بالایی بود و استادان و منتقدان خوبی در آنجا اشعار شاعران را نقد میکردند. من در همین سالها عضو انجمن بودم و به انجمن آمدوشد داشتم. البته سختگیریهای زیادی وجود داشت، طوری که گاهی من از ادامه در مسیر شعر، دلسرد میشدم. اما انجمنهای شعر فقط کمککننده هستند و آنچه مهم است، تلاش خود شاعر و مطالعات اوست که بتواند شعرش را بپروراند.
در بعضی موارد که شاعر، شعر و جریانهای شعری را میشناسد، بهتر است اصلاً به این انجمنها نرود؛ چون گاهی ممکن است سلیقۀ استادان در شعر آنها تأثیر بگذارد و شعر همۀ آنها شبیه به هم شود.
* فکر میکردید که سومین مجموعهشعرتان موفق به دریافت جایزه شود؟
مجموعۀ اول من که سال 90 منتشر شد، نامزد دریافت جایزۀ کتاب فصل شد. مجموعۀ دومم باعنوان «باران پس از برف» بهنظرم بسیار شایسته بود، اما فکر میکنم چون در قم و توسط یک ناشر قمی منتشر شد، کتاب اصلاً دیده نشد. اگر آن مجموعه، دیده و خوانده میشد، حرف زیادی برای گفتن داشت.
* یعنی در دیدهشدن یک مجموعهشعر، ناشر اینقدر اهمیت دارد؟
** بله، اگر ناشر تخصصی شعر باشد، خیلی مهم است. البته «لیلی آذر» هم از نظر فضا و هم زبان شعری، نسبت به دو مجموعۀ قبلی جلوتر و متفاوتتر است.
* «لیلی آذر» مجموعهاشعار عاشقانه است. شاعران در دهۀ قبل به سمت سرودن غزلهای عاشقانه روی آوردهاند؛ چرا؟
** در کل بعد از انقلاب، اقبال به غزل و شعر کلاسیک بیشتر شد. ذات غزل، عشق است و نمیتوان عشق را از غزل گرفت. شاید در دورانی، غزل سیاسی و اجتماعی سروده شد؛ اما عشق چیزی است که با غزل آمیخته شده و نمیتوان این مفهوم را از غزل گرفت. شاعران در زمانۀ کنونی به مفهوم واقعی غزل، روی آوردهاند. حتی همان زمان هم که اقبال به سمت سرودن غزلهای سیاسی و اجتماعی بود، باز هم این شاعران نسبت به غزلسرایان عاشقانه در اقلیت بودند. غزلهای من عاشقانه هستند؛ اما دغدغههای اجتماعی و اعتراضی را در خودشان دارند. ذات زبان عاشقانه است، اما اشعار، دغدغۀ اجتماعی هم دارند. من در اشعارم عشق را در شخص ندیدهام؛ چون اینگونه غزلسرایی حتماً شعر را به سمت تکرار میبرد. شاعرانی که برای شخصی خاص، غزل عاشقانه گفتهاند، در شعرشان به تکرار افتادهاند.
* به نظر شما جوایز ادبی چه کارکردی در جریانها و مسیرهای ادبی دارند؟
** ببینید بههرحال جوایز باید باشند و در همۀ دنیا هم کارکرد خودشان را دارند.
شاعر و هنرمند، نیاز به دیدهشدن دارد. هنرمند نیاز دارد که کارش دیده شود و مورد تشویق قرار بگیرد. بنابراین جوایز ادبی این کارکرد را دارند. جوایز ادبی سبب میشود که شاعران جدی سطح کارشان را بالا ببرند و رقابت سالم بین شاعران به وجود بیاید. از این لحاظ، تأثیر جوایز ادبی مثبت است.
* آیا این جوایز توانستهاند بین کتاب و مخاطب، پل ارتباطی خوبی باشند؟ آیا آثار برگزیده، پرفروش هم میشوند؟
** نه از این منظر باید بگویم که جوایز ادبی هنوز نتوانستهاند بین مخاطبها راهی برای خودشان باز کنند؛ مثلاً بزرگترین جایزۀ ادبی کشور، جشنوارۀ شعر فجر است. گاهی میبینیم شاعر، کتابش برگزیدۀ جشنوارۀ شعر فجر شده، اما هنوز به چاپ دوم هم نرسیده است. وقتی از این منظر به جوایز ادبی نگاه کنیم، میبینیم هنوز این جوایز، ناشناخته هستند و مخاطب آنها را نمیشناسد. البته فضای مجازی در این مسأله، بیتأثیر نیست.
در همین فضا شاعری که شعرهای عامهپسند میگوید، مشهور میشود و همین شهرت بر کار جوایز ادبی سایه انداخته است. شعرهای عامهپسند، مانع دیدهشدن شعر و شاعر خوب میشوند. آن شاعران، کتابهایشان به چاپهای چندم میرسد.
* جوایز ادبی هم میتوانند چنین فضایی برای خود ایجاد کنند. ضمن اینکه همراهی با مخاطب منافاتی با شعر خوب ندارد. فاضل نظری، شاعری است که شعرش را همه میپسندند و شعرش خوب است.
** فاضل نظری از آن دسته شاعرانی است که توسط رسانهای مثل صدا و سیما حمایت شده و برای همین بیشتر دیده شده است. رسانۀ ملی چقدر جشنوارههایی نظیر جشنوارۀ شعر فجر و شعرخوانی شاعران را در این جشنواره، پوشش داده است که حالا مخاطبی هم برای جشنواره پیدا شود و برگزیدهها برای مردم اهمیتی داشته باشند؟ به نظرم در این زمینه، کمکاری شده است.
مصاحبه: خدیجه زمانیان