شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری تسنیم: تعارف که نداریم؛ بازار کتابهای کودک و نوجوان را آثار ترجمه قبضه کرده است. شما نگاهی بیندازید ببینید چند اثر از نویسندگان داخلی، جزء پرفروشهای کتاب کودک و نوجوان هستند؟! ناشران جدید این حوزه با برنامهریزی، طراحی و پخش و تبلیغات، مدام به ترجمهی آثار بیشتر و ارائهی آنها به فرزندانمان دامن میزنند و متأسفانه خانوادههای ما و نوجوانان هم از این موضوع استقبال کرده و به خوبی از آنها حمایت میکنند.
اینکه میزان مطالعه، چه از آثار تألیفی و چه آثار ترجمه بالا برود، به خودی خود چیز بدی نیست؛ اما اینکه خوراک یک کودک یا یک نوجوان که سنین رشد فکری و جسمی خود را سپری میکند از طریق مترجم و ترجمه باشد، اتفاق خوشایندی نیست و بیشک در سالهای پیشرو، آثارش را بیش از حال خواهیم دید.
نوجوانی که باید در بستر فرهنگی و زبانی کشور خودش رشد کند و در خاک کشور خود ریشه کند، مهمترین دوران زندگی خود را در خانهی بیگانگان زندگی میکند. زبان یعنی فرهنگ؛ ما با ترجمهی کتاب، لایهی نازکی بر این فرهنگ میکشیم تا بتوانیم آن را بخوانیم و بفهمیم، اما در اصل و بطن آن تفاوتی ایجاد نمیشود. داستان همان داستان است، تنها زبانش را تغییر دادهایم. حرف همان است، تنها دو - سه صفحهای را وزارت ارشاد حذف کرده و تمام. بیشک اگر با همین رویکرد جلو برویم، معلومات و دغدغه و غیرت فرزندانمان نسبت به کشورشان و فرهنگشان متلاشی شده و کارش تمام است؛ البته اگر تاکنون چنین نشده باشد.
برای جلوگیری از این رخداد شوم، میبایست خانوادهها و ناشران در درجهی اول، و همینطور مسئولین تصمیمگیرنده، همتی کنند تا به چه کنم چه کنمهای بعد از مرگ سهراب دچار نشویم.
بگذریم از حوزهی ژانرهای رایج آثار کودکان کشور که دردی است و سخن را به درازا میکشاند.
در این وانفسای نشر و کتاب و ژانر، هادی حکیمیان کمر همت بسته به نگارش رمان برای نوجوانان. آن هم رمانی با طعم تاریخ. پیش از این، باغ خرمالوی حکیمیان که با استقبال خوبی هم در مدت یک سال مواجه شده بود، برگزیدهی جایزهی شهید غنیپور گشت و حال برادر کوچک باغ خرمالو به بازار نشر آمده؛ «خواب پلنگ».
خواب پلنگ داستان حسینعلی و کوچکعلی است که درگیر ماجرای پادشاه زمان خود میشوند. همان حسینعلی و کوچکعلی که در باغ خرمالو به زیبایی در کنار هم قرار گرفته بودند.
این دو شخصیت و شخصیتِ ننه کردی، در هر دو رمان مشترک هستند. یکی بارِ روایت داستان را برعهده میگیرد و دیگری بارِ طنز اثر را که از قضا تا حدی همین شخصیت طناز داستان، سطرها را جلو میبرد و ننه کردی هم نقش راهنما و بزرگتر را به دوش دارد.
مثل ترانهسرایی که صدای ترانههای خود را پیدا کند و تا سالها با خوانندهای خاص فعالیت کند، گویی حکیمیان هم راوی حرفها و قصههایش را پیدا کرده است. با فضاسازیها و شخصیتسازیهایش میتواند تا مدتی حرف دلش را از زبان همین فضاها و شخصیتها به گوش دیگران برساند. این مدت میتواند طولانیتر هم بشود، به شرطی که هربار چیز جدیدی از کارکترهای رمان ببینیم و جای کشف و شگفت و لذت برای خواننده بگذارد و ما را در دایرهی تکرار نیندازد و یا نوع و شیوهی روایی خود را هر بار متفاوت از قبل کند؛ چراکه قصهگویان دوران کودکی ما، مادران و مادربزرگان و پدربزرگان، این راویانِ قهار، آنقدر پذیرفتنی بودند که نیاز به تغییر راوی نبود و شیوهی داستانگوییشان هم دلچسب مینمود.
تاکنون، با دو رمان پیش رو، حکیمیان به خوبی توانسته از عهدهی این موضوع برآید. باید دید در کتاب بعدیاش چگونه عمل خواهد کرد.
دیگر اینکه نویسنده غافل نیست از حس شوخطبعی و میداند باید فضای تاریخی را تلطیف کرد تا بتوان برای نوجوان آن را بازگو نمود؛ هم باغ خرمالو و هم خواب پلنگ را به آثاری تبدیل کرده که در عین انتخاب موضوعهایی سخت و بحرانی، در فضای شوخ و قابل هضم به نوجوان ارائه میشود. شعرهای باربط و بیربطِ طنزی که در خواب پلنگ آورده شده، هم به سبک کردن فضای سنگین آن کمک میکند و هم میتواند نوعی طعنهی واقعگرایانه باشد به آنچه هست و یک کودک، با صداقت ذاتیاش، آن را چنان که میتواند تبیین میکند. صداقت کودکانه با تعریفی که از دیدهها و شنیدهها دارد و تواناییهایش، همگی زنجیری میشوند تا نویسنده بتواند انتها و ابتدای اثر را به شیرینی جلو ببرد؛ درعینحال که تاریخ تلخی در حال تکرار است.
هادی حکیمیان که در کارنامهی آثارش، برای بزرگسالان هم قلم زده، در انتخاب محور و موضوع داستانهای نوجوانش دست به نقطههایی از تاریخ میگذارد که بهخصوص از منظر سیاسی اهمیت خاصی دارند. تبعید رضاشاه و جایگزین شدن محمدرضا پهلوی و یا قتل ناصرالدینشاه برای ایجاد تغییری در دل سیاست ایران. این موضوعات بسیار متفاوت است از موضوعاتی که غالباً نوجوان امروزی در رمانها و کتابها با آن درگیر است.
رمانهای فانتزی، علمی - تخیلی و وحشت، اتمسفر کتابهاییست که در بین نوجوانان دستبهدست میشود و این دست موضوعات تاریخی که به وضوح نویسنده به سراغ آنها میرود، با جو حاضر فاصله دارد.
نمی توان گفت قصههای پریان و تخیلی، نیاز نوجوان نیست و مطلوب خواندن نمیباشد؛ که هست و از قضا باید هم باشد و از آن طرف هم نمیتوان نیاز نوجوان را به کسب اطلاعات و دانش و تجربه دربارهی پیشینهی تاریخیاش نادیده گرفت. نوجوان ما، تاریخ را در قالب کتابِ مصوب وزارت آموزشی کشور میبیند و با آن آشنا میشود و متأسفانه در زمان اندکی هم آن را خاطر میبرد. اینکه با رمان و داستان به بازگویی تاریخ بپردازیم، حرکتی شایسته است، اما باید در انتخاب موضوعات و روندی که قرار است او را با خود همراه کنیم، تأمل کرد. تا اینجای کار، حکیمیان با دو رمان نوجوان و تاریخی خود، قابل تقدیر است؛ اما اگر دو سه اثر بعدی او همچنان از منظر انتخاب موضوع رویهی کنونی را طی کنند، جای سؤال است که چه چشمانداز و فرآیندی را برای این انتخابهایش درنظر گرفته و میگیرد.
تاریخ یعنی تجربه و این تجربه را میتوان در ظرفهای گوناگون ریخت و به مخاطب کوچک امروزی تقدیم کرد. چه بسا در ظرفهای ادبیات فانتزی و تخیلی خوشتر بنشیند و بازتاب بهتری نیز داشته باشد؛ همچنان که نویسندگان بزرگ خارجی برای آثارشان از این لایههای تاریخی استفاده میکنند. اما همهی این تأملات و تصمیمها و پرسشها زمانی معنای درستی به خود میگیرد که همتی جمعی از جانب نویسندگان و ناشران بشود تا هم برای نوجوانِ مهمِ امروزِ کشور بنویسند و هم نسبت به سلامت جسم و روح آنها دغدغه داشته باشند.
اگر چنین نشود، باید به همین باغ خرمالوها و خواب پلنگهایمان اکتفا کنیم و بازبینی و آموزش تاریخ را در همین نقطه واگذاریم.