شهرستان ادب: در پروندۀ برفیۀ سایت شهرستان ادب، جا دارد از کتابی یاد کنیم که سیدحبیب نظاری آن را با نام «تنها برای تو میبارد» سروده است؛ کتابی در حال و هوای زمستان، برف، آدمبرفیها، دانههای برف و... که در این روزهای زمستانی خواندنش لذت مضاعفی دارد. چند شعر کوتاه از این مجموعهشعر را در ادامه تقدیم شما خوانندگان محترم میکنیم:
نیامدنت را به گردن زمستان میاندازند و پرپر شدن کبوتران سفید را در آسمان برف مینامند
*
بیهوده برفها میبارند و بارانها بیهوده بر دریچههای بسته میکوبند تنها گریۀ تو چترها را باز میکند
شگفتانگیز است ردپای تو بر برفها ردپای رفتن بود بیآنکه آمده باشی!
درها و پنجرهها را نمیبندم و پردهها را نمیکشم شاید یکی از یک میلیون دانۀ برف تو باشی به خانهام بیایی برایت چای بریزم آخرین دوبیتیهایم را بخوانم و از تو بخواهم راز اینهمه دوستت دارم را فاش کنی از دهان تو بخار بیرون بیاید و از دهان من دود سیگاری که بعد از چهلسال تازه به نیمه رسیده است
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز