موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
سه‌شنبه ٣ تیر برگزار شد

اولین جلسه «لذت داستان» با حضور فیروز زنوزی جلالی

11 تیر 1393 09:26 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.29 با 7 رای
اولین جلسه «لذت داستان» با حضور فیروز زنوزی جلالی

شهرستان ادب: شهرستان ادب، نخستین جلسه‌ از سلسله جلسات «لذت داستان» را سه‌شنبه ٣ تیر١٣٩٣ با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در فرهنگسرای شفق برگزار کرد.

در ابتدای این نشست، مجید اسطیری کارشناس گروه داستان شهرستان ادب، به معرفی اجمالی این سلسله نشست‌ها و اهداف آن‌ها پرداخت. وی با این وعده که نشست لذت داستان اولین سه‌شنبه‌ی هر ماه برگزار خواهد شد، از فیروز زنوزی جلالی دعوت کرد تا به سخنرانی در خصوص تجارب داستانی خود بپردازد.

فیروز زنوزی جلالی

فیروز زنوزی جلالی، پس از تشکر از موسسه‌ی شهرستان ادب، به عنوان بخش نخست صحبت‌های خود معرفی‌ کوتاهی از سابقه‌ی ادبی‌اش به مخاطبان ارائه داد. وی معرفی خود را با شغل خود آغاز کرد: «ناخدا یکم نیروی زمینی و این سوال همیشگی خبرنگارها که چگونه یک نظامی می‌تواند نویسنده باشد.» زنوزی با بیان مشکلاتی که در زمینه‌ی نویسندگی برای وی به وجود آمده‌بود، به وقفه‌ای پانزده ساله اشاره نمود که داستان کوتاه «لک‌لک‌ها»یش نخستین داستان پس از این وقفه بود. «سال‌های سرد» نخستین مجموعه‌ی داستان زنوزی جلالی و «خاک و خاکستر»، «روزی که خورشید سوخت»، «ارسال روی موج ٥۴٣» و «مردی با کفش‌های قهوه‌ای» (که مورد اخیر یکی از مجموعه آثار برتر پس از انقلاب شناخته شد)، «حضور» و«سیاه پنبک» از مجموعه داستان‌های این داستان‎نویس است. زنوزی جلالی علاوه بر اینکه به کار نوشتن داستان می‌پردازد، دستی به نقد بر رمان‌های ایرانی و خارجی دارد که معروف‌ترین آن‌ها نقد ایشان بر کتاب‌های «احمد محمود» است. علاوه بر این‌ها، فیلمنامه‌نوشتن نیز از دیگر فعالیت‌های وی محسوب می‌شود که از جمله‌ی آن می‌توان به «دیوانه‌وار»، «سالاد فصل» و «آیین مرداب» اشاره کرد. فیروز زنوزی جلالی به فعالیت‌های خود در زمینه‌ی نمایشنامه‌نویسی نیز اشاره کرد و «مثنوی کوچه» -که مطرح‌ترین کار وی نیز محسوب می‌شود- «درختی در برزخ» و بسیاری از نمایشنامه‌های دیگر از جمله‌ی این آثار است.

این نویسنده، پس از اشاره به دیگر حوزه‌های فعالیت خود افزود مادر همه‌ی این‌ها قصه است؛ و تنها در هرکدام از این موارد فرم است که تفاوت ایجاد می‌کند. رمان «مخلوق» نخستین رمان زنوزی جلالی بوده و در حال حاضر بر روی رمان «برج ١١٠» مشغول کار است. فیروز زنوزی جلالی هدف اصلی ادبیات را نشان‌دادن انسان به خود و دالان‌های روح فرد دانست و سخن «ناباکوف» که می‌گوید «چه آدم دانشمندی می‌شد آن کس که پنج رمان را خوب می‌فهمید!» را دلیلی بر اثبات ادعای خود دانست.

پس از این معرفی کوتاه، یکی از حاضرین در جلسه به طرح سوالی از آقای زنوزی پرداخت: اینکه الگوی وی برای داستان‌نویسی چه کسی بوده‌است و چرا؟ وی در پاسخ گفت: «اصولا هر نویسنده‌ای تحت تاثیر سایر نویسندگان است؛ زیرا لازمه‌ی اینکه یک نفر بتواند نویسنده‌ی خوبی باشد، این است که آثار سایر نویسندگان معاصر و علاوه بر این، داستان‌های کلاسیک مطرح در دنیا را خوانده داشته‌باشد؛ در واقع نویسنده باید بر سایر آثار ادبی اشراف داشته‌باشد. وقتی فرد مطالعه می‌کند، به ناچار از یک نویسنده‌ی خاصی تاثیر مستقیم‌تری می‌پذیرد و این تحت تاثیر بودن تا یک دوره‌ی زمانی خاص باید وجود داشته‌باشد ولی پس از این، دورانی که ادبیات نویسندگی فرد شکل گرفت، از سایر نویسندگان مستقل می‌شود.» در خلال این صحبت‌ها، ایشان اشاره‌ی کوتاهی به «دغدغه‌ی شبیه دیگری شدن» نیز داشت که بر اساس آن، افراد به دنبال این هستند خودشان را به دیگری شبیه کنند. تاثیرپذیری از یک یا چند نویسنده چه خودآگاه و چه ناخودآگاه- اشکالی ندارد ولی از یک جایی به بعد فرد باید استقلال خود را پیدا کند. پاسخ ایشان در مورد تاثیرپذیری از نویسندگان بزرگ، این بود که در خودآگاه در ذهن خود، علاقه‌ای خاص به داستایوسکی دارد و این موجب ایجاد شباهت در آثار خود به آثار داستایوسکی می‌شود.

فیروز زنوزی جلالی لذت داستان شهرستان ادب

سوال دوم این بود که در مورد نویسندگان جوان، استعداد لازم است یا پشتکار؟ پاسخ با مقدمه‌ای آغاز شد تا فهم موضوع را برای مخاطبان راحت‌تر نماید: «هر فن، دو بخش دارد: بخش درونی و بخش اکتسابی. برای شروع نویسندگی، نیاز به حضور در کلاس‌ها، نوشتن، بازنویسی، خواندن و... دارد و وقتی فرد این‌ها را یاد گرفت، به جایی می‌رسد -که برعکس مرحله‌ی اول- فرد باید از در جمع‌بودن دوری کند؛ در واقع به انزوایی پناه می‌برد که فرد، با نوشتن خودش از خود یاد می‌گیرد. این دو مورد استعداد و پشتکار- هر دو لازمه‌ی نویسندگی هستند و فرد باید این دو را با هم داشته‌باشد.»

سوال سوم، سوالی در مورد شخصیت‌های داستان‌های آقای زنوزی و به طور اخص به شخصیت داور علت‌خوا‌ه شخصیتی که اسم آن نیز با دقت بسیار انتخاب شده‌است: شخصیتی که از ابتدای داستان به جستجو می‌پردازد و در عین حال قضاوت نیز می‌کند-، در داستان قاعده‌ی بازی ایشان بود. وی اشاره کرد که بخشی از شخصیت داور علت‌خواه، در واقعیت وجود دارد و بخش‌‌هایی از زندگی ایشان شباهت بسیاری به داور علت‌خواه دارد. در خلال این صحبت‌ها، ایشان اشاره‌ای به مشکل بعضی از نویسندگانی اشاره داشتند؛ اینکه شخصیت‌هایی را در داستان‌های خود خلق می‌کنند در حالیکه در واقعیت وجود ندارد؛ تمامی نویسندگان بزرگ جهان در رمان‌های موفق خود، شخصیت‌ها و داستان‌هایی را مبنای رمان خود قرار می‌دهند که پیوند کوچکی با واقعیت زندگی آن‌ها دارد.

سه سوال بعدی که توسط یکی از بانوان حاضر در جلسه پرسیده‌شد، بیشتر اشاره به عادات استاد زنوزی در زمینه‌ی نویسندگی داشت: اینکه استاد در نوشتن داستان‌ها و رمان‌های خود ابتدا نام اثر را انتخاب می‌کنند و سپس با توجه به آن داستان را ادامه می‌دهند و یا این روند در مورد ایشان برعکس است؟ و عادات نوشتن آن‌ها چگونه است؟ و در نهایت آیا ایرادی دارد از یک نوع خاص از نویسندگی که توسط  نویسنده‌ای قدیمی ایجاد شده‌است استفاده شود؟

استاد زنوزی در خصوص سوال اول، اشاره‌ای به کیفیت موضوع داستان و هدفی که دنبال می‌کند داشتند. در مورد مخلوق و قاعده‌ی بازی، ابتدا نام داستان انتخاب و سپس نوشته شده‌است؛ اما داستان‌های موفق بسیاری بوده‌اند که ابتدا نویسنده داستان را نوشته و سپس نام را انتخاب کرده‌است.

در پاسخ به سوال دوم، ایشان مقدمه‌ای در مورد علاقه‌ی نویسندگان جوان به پرس‌وجو در مورد عادات نویسندگان بزرگ پرداختند و اشاره کردند که این کار، درست نیست و بسته به اینکه فرد چگونه اندیشه می‌کند و در چه شرایطی می‌تواند بهتر به نویسندگی بپردازد متفاوت است و تقلید صرف از عادات نویسندگی بزرگان، بیش از آنکه موجب پیشرفت نویسندگان تازه‌کار باشد، منجر به سرخوردگی آن‌ها شده‌است. در مورد عادات نویسندگی ایشان، آنچه که به آن اشاره شد، مداد و جنس کاغذ بود، زمان مناسب برای نویسندگی برای فیروز زنوزی جلالی معمولا از ساعت ١١ شب تا ٦ صبح، است. فرار از تنهایی و خلوت از دیگر عادات نویسندگی ایشان است. در خلال این صحبت‌ها، ایشان اشاره به این داشتند که موارد و زمان‌های بسیاری به وجود می‌آید که نویسنده، با وجود تمرکز بسیاری که بر امر نوشتن دارد، اما به لحاظ روحی و شخصیتی، امکان آن را نمی‌یابد. دلیل آن هم به عقیده‌ی ایشان ناشی از این امر بود: «نوشتن چون یک کار خیر است، شیطانک شری وجود دارد که نمی‌گذارد فرد بنویسد... این پس‌زدن‌ها در دوره‌هایی وجود دارد و به آن «دوران نقاهت روحی» می‌گویند و ممکن است حتی هیچ علت بیرونی وجود نداشته‌باشد...»

لذت داستان فیروز زنوزی جلالی

علاوه بر این، ایشان به نویسندگان جوان توصیه کرد که نویسنده باید مدام در حال نوشتن باشد؛ حتی اگر نمی‌تواند داستان بنویسد، رمان یا داستان بزرگی را برای خود رونویسی کنند؛ می‌تواند شخصی یا چیزی از اطراف خود را توصیف کنند و از اطرافیان خود برای داوری توصیفات خود کمک بگیرند تا به این وسیله بتواند ظرفیت‌های نویسندگی خود را بسنجند. علاوه بر این، نویسنده نه می‌تواند و نه باید از هر صحنه‌ای به راحتی گذر کند و در نهایت در اثر نوشتن و تداوم آن است که قلم نویسنده روان می‌ماند. در خصوص سوال سوم، ایشان گفت تقلید بد نیست ولی اگر بتوانیم خودمان باشیم، خیلی بهتر است.

پس از پاسخ به سوالات علاقمندان به ادبیات داستانی استاد زنوزی، وی بخشی از رمان «برج ١١٠» خود را که در آینده‌ای نزدیک منتشر خواهد شد، برای حاضرین در سالن فرهنگسرای شفق خواند. پس از خواندن این بخش از رمان، ایشان به ذکر نکته‌ای در خصوص آداب نوشتن پرداخت؛ اینکه آیا نویسنده لازم است هر چیزی را بنویسد؟ آیا موضوعی که نویسنده خواهان نوشتن آن است، پیش از این در داستان‌های دیگر آورده شده‌است؟ آیا بخش خاصی از داستان، به جامعه کمک و یا چیزی به آن اضافه می‌کند؟ و در نهایت ایشان تمامی صحبت‌های خود را به این عنوان که «نویسنده تا زمانی که از حرفی که می‌خواهد بزند اشباع نشده‌است، نباید آن را بنویسد» جمع‌بندی کرد.

پس از صحبت‌های زنوزی، نویسنده‌ی جوان علی شاه‌علی، به خواندن داستانی کوتاه با عنوان «آدم‌های پشتِ مه» پرداخت و پس از خواندن آن، حاضرین در جلسه نقد و نظرات خود در مورد این داستان را بیان داشتند. پیش از اینکه نظرات حاضرین در خصوص داستان «آدم‌های پشتِ مه» بیان شود، استاد زنوزی، نکاتی را در باب آداب نقد یادآوری کرد: «در ابتدا باید به چارچوب کلی و درونمایه‌ی اصلی داستان پرداخت، پس از آن در مورد شخصیت‌پردازی و ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها صحبت کنیم، پس از آن فضاسازی و در آخر بخش‌های کوچکتری مانند نثر را مورد نقد قرار دهیم.» پس از اینکه حاضران در جلسه نظرات خود را در خصوص داستان علی شاه‌علی بیان داشتند، استاد زنوزی به جمع‌بندی نظرات حاضرین و بیان نظرات خود در مورد این داستان پرداختند: «نخست اینکه داستان دارای ایده و فکر بسیار خوبی است و همین مورد می‌تواند این داستان را در میان سایر داستان‌های موجود برجسته نماید. دوم اینکه اثر دارای لایه‌های مختلفی است؛ این می‌تواند هم حُسن محسوب ‌شود و هم عیب. حُسن از این جهت که می‌تواند به فراخور مخاطبان مختلف و دوره‌های متفاوتی که این مخاطبان از سر می‌گذرانند، شکلی خاص به خود بگیرد. ولی از طرف دیگر، معمولا در اغلب این‌چنین داستان‌هایی نمادها حرف نخست را می‌زنند و از ابتدای داستان نیز وجود دارند و این کار درست نیست؛ بلکه درست این است که نویسنده روبنای داستان خود را درست و عادی بسازد و در پس آن معنایی نمادین وجود قرار دهد؛ و عدم رعایت این نکته، همان ‌چیزی است که عیب این اثر را آشکار می‌سازد.» استاد زنوزی، شباهتی میان این داستان و داستانی کوتاه از ابراهیم گلستان به نام «ماهی» برقرار کرد.

این نویسنده سپس افزود: «امضا نماد هویت انسان است. انسان‌های محو و انسان‌های خنثی در این دنیا وجود دارند: افرادی که امضاهایشان هم مانند خودشان از بین می‌روند؛ و فقط آدمکی باقی می‌ماند که توسط کودکی بر شیشه‌ی اتوبوس نقش می‌بندد و این نیز نماد امیدواری به آینده است-. و در آخر، داستان نیاز به این دارد که فضا و شخصیت‌ها عادی‌تر و راحت‌تری را به مخاطب عرضه نماید.»

در پایان این صحبت‌ها، آقای شاه‌علی از حاضرین و استاد زنوزی، تشکر کرد و به عنوان نکات پایانی، استاد زنوزی ضمن تشکر از موسسه‌ی فرهنگی شهرستان ادب جهت تدارک این سلسله نشست‌ها، به حاضران پیشنهاد کرد: «اگر می‌خواهیم داستان بنویسیم، عرصه‌ی داستان‌نویسی را جدی بگیریم؛ خوب بشنویم، خوب بخوانیم، جدی بنویسیم و از همه مهم‌تر، نقدپذیر باشیم.»

مجید اسطیری مجری و کارشناس نشست، ضمن تشکر از حاضرین در جلسه، از آن‌ها دعوت کرد تا در جلسه‌ی بعدی، در مورخ چهاردهم مردادماه در محل فرهنگسرای شفق، حضور یابند.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • اولین جلسه «لذت داستان» با حضور فیروز زنوزی جلالی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: