گفتگوی شهرستان ادب با سعید بیابانکی
11 آذر 1391 |
16:03
زمانی که به دانشگاه میرفتم، مثلاً بین سالهای 67 تا 71 که دانشجو بودم، در مسیر راهم یک یخچال بود. هر وقت که از اتوبوس پیاده میشدم، میرفتم که از آن آب بخورم. کاسهای در این آبسردکن بود که وسط آن نماد یک دست بود ...
شعری از میلاد عرفانپور برای میرزا کوچک خان جنگلی
11 آذر 1391 |
12:04
گفتیم چه سنگین و شگرف آمده است / انگار که آسمان به حرف آمده است / او در دل برف گم شد و ما تنها / از پنجره دیدیم که برف آمده است
غزلی از علی محمد مودب نذر شهدای ناوچه پیکان
11 آذر 1391 |
10:08
موجها دست ابالفضل به یاری محکم/
گویی آیینه ای از هیبت باور دریا/
دل به دریا زدن از دیده ما سنت شد/
هم شد از غرش آن خشم دلاور دریا
غزلی از علی داودی با مقدمهای از علیمحمد مؤدب
11 آذر 1391 |
09:37
قد و قامتت همه تكبير، سجده را قیام تو تفسیر/
در نماز جاری ات ای سرو! تازه شد وضوي درختان/
در مرور ناي فراموش، كي شود ترانه خاموش/
پيچك صداي تو پيچد باز در گلوي درختان