اين مجموعه را ميتوان از چند جهت مورد بررسي قرار داد: اول آنکه در غزلهاي مریم آریان، به طور معمول مقولة برابري کفههاي لفظ و معني را شاهد هستيم. اين موضوع، يکي از مزاياي شعر اوست. توضيح اينکه شاعر در بهکارگيري درست واژهها و استفادة حداکثری از ظرفیت آنها، در همان معاني، بدون آنکه مخاطب احساس کند که واژه در غير محل خودش جاي گرفته يا ميتوانست لفظ ديگري به جاي آن به کار رود، موفق بوده است. اين معاني اگرچه در بعضي جاها از عمق زيادي برخوردار نيستند، وليکن رعايت تناسب آن با لفظ، اعمال شده است:
و چاي، قند توي دلش آب ميشود / در انتظار آن که بنوشي کمي از آن
همچنين:
در خواب، ميز کوچک صبحانه حاضر است/ ساعت گرسنگي تو را ميدهد نشان
همچنين:
باد با خود همة خاطرهها را از يک / دفتر مشق چهلبرگ به اينجا آورد
در این نمونهها، شاهد مسئلة غلبة لفظ بر معني يا معني بر لفظ نيستيم؛ درواقع تعادلی میان واژه و لفظ وجود دارد.
نکتة دوم آن است که در مقولة زبان و استواري آن، بايد ابتدا تعريف مشخصي از زبان و اينکه چه نوع تعريفي را در مقولة استواري آن بايد به کار برد، ارائه گردد. اما خارج از همة تعريفها و اصطلاحات، در شعر مریم آريان، خصوصیت راحتی زبان و ارتباط بیپردة آن با مخاطب که از ويژگیهای خوب زبانی است، محرز است. اما اين راحتي زبان، اگر به آفت هميشگي خودش يعني سطحي بودن برسد، چندان خوب نیست؛ که متأسفانه اين اتفاق هم در برخی از اشعار دفتر «یک چندم از من» افتاده است؛ يعني بعضاً شاهد تصويرهای روانی هستیم که این توانایی و ظرفیت را ندارند تا فکر مخاطب را به چالش بکشند و وی را به فکر فرو ببرند.
به عنوان مثال در دو غزل «نوبت» و «زياد» از همین دفتر میتوان این نکته را بررسی کرد.
همچنين در موضوع زبان، بايد به رعايت اصولي چون تناسب، ايهام، بازيهاي زباني، تلميح، استعاره، تشبيه و ... نيز توجه داشت و با نگاه به مجموعة معيارهاي فوق، به استواري زبان و استحکام آن انديشيد که شاعر در این زمینه بالنسبه مناسب عمل کرده است و کارنامة تقريباً خوبي را در این دفتر ارائه نموده. البته باید توجه داشت که به کار بردن يک مسئله است و خوب به کار بردن و بجا استفاده کردن هم يک مسئله ديگر که در زمينة تناسب و بجا به کار بردن هم، خانم آريان البته کارهاي خوبي دارد.
يکي ديگر از ويژگيهاي شعر خانم آريان که ميتوان همچنين آن را به عنوان نقطة قوت و بارز اين مجموعه هم دانست، اين است که شاعر در حوضچة اکنون شنا ميکند و شاعر زبان و زمان امروز است. شعر وي در محيط و زندگي امروز جريان دارد و دغدغهها و نگرانيهاي جامعة امروز را در خود دارد. در اکثر کارها، با بیان شعری به طرح ماوقع پرداخته و نخواسته قضاوتي بکند و يا در اکثر موارد شعاري بدهد و رد بشود.
اينگونه بيان مفاهيم که به طور حتم (در اينجا و در اين مجموعه) از تجربههاي زندگي شاعر برخاسته و به خلعت تصاویر شاعرانه آراسته شده، آنگاه که همراه با عاطفهاي قوي و احساسي عميق همراه گرديده، کاملاً موفق و مخاطبپسند شده و توانسته حرف خود را بزند. از جملة این موارد میتوان به شعرهاي «تنگ غروب»، «اين حرف»، «بغض» و ... اشاره کرد.
مسئلة ديگر، شاعرانگي در اشعار خانم آريان است. اين موضوع حتي با نگاه اوليه به ذهن مخاطب ميرسد که اشعار خانم آريان بيشتر در بند مضامين و احساسات است. وي شاعرانگي کلام خود را نه از کلمات که از بار عاطفي حاکم بر مضامين تأمين کرده است.
درست است که ما ادعاي رعايت تناسب و تطبيق در لفظ و معني را در اين اشعار داريم، وليکن مسير اشعار وي از رهگذر احساسات و عواطف در مضامين است. شايد اگر بخواهيم مقايسهاي در اين محور داشته باشيم، کلمات ساده و صميمي اين اشعار و حس عميق نوستالژيک آثار، بيشتر به اشعار فروغ فرخزاد شبيه است تا به استحکام کلمات در آثار افرادي چون اخوان و شاملو، با بار وزين و سنگين کلمات شاعرانه. اما در اين مورد که آيا اين شاعرانگي در اشعار خانم آريان از طريق نگاهي متفاوت به اطرافش در قالب کلماتي احساسي و عواطفي سرشار شکل گرفته يا اينکه فقط زمينة دوم را دارد، بايد ذکر کرد که خانم آريان کمتر شاعرانگي خود را از رهگذر نگاهي متفاوت ايجاد کرده. البته در بعضي جاها برجستگيهاي مضموني، نگاه متفاوتي از نوع کمرنگ را ايجاد کرده است.
همچنين، اشعار خانم آريان را بايد به درختي تشبيه کرد که ريشة شاعرانهای قوی دارند و این نیست مگر از رهگذر همان تصویرها و مفاهیم عاطفی. به عبارت دیگر کارمایة شعرها، از زمینههای عاطفی موضوع تأمین شده و در این درخت، این کارمایهها از زور شاخ و برگ دادن به مفاهیم نیست؛ بلکه ذاتی است.
نقطة قوت و بارز دیگر اشعار خانم آریان را باید در تعهد وی دانست. تعهد محتوایی بالا و ارجمند وی در زمینههای اجتماعی و در جهت یک سلسله ارزشهای حاکم بر جامعه؛ ارزشهایی که نقض آن در جامعه، احساسات هرکسی را جریحهدار میکند و شاعر به این ارزشها به صورت ملموس و تجربی پرداخته است. این گرهخوردگی میان عواطف شاعر و ارزشها باعث قوت کلام و موفق بودن وی در بیان و انتقال هدف و موضوع بوده است.
اما، سؤالی که در مورد اشعار خانم آریان مطرح میشود این است که آیا نوآوری در بیان و کشف مضامین تازه و بکر در این اشعار وجود دارد یا خیر؟ واقعیت این است که آنچه در نگاه شاعر میتوان اهمیت داشته باشد، نگاه متفاوت وی از رهگذر تخیل و تصویرپردازی وي است که در نتیجة این نگاه متفاوت، شاعر گاه به کشف و شهود شعری میرسد که البته حسن کار است و گاهی به بیان برجسته و محدبگونة زوایای مغفولمانده. در نگاه دوم، شاعر، مردم را از سطح کلیشهای و تکراری به پیرامون، به زوایای ناشناختة محیط و اشیاء دعوت ميکند و این نگاه را در قالبی لطیف و احساسی، در ذهن مخاطب قرار میدهد. در کارهای خانم آریان وجه دوم صادقتر است و شاعر، بیشتر با این رویکرد شعرهایش را سروده است؛ مثل شعر «خستگی» که تصویری برجسته از انسانهای دردمند جامعه است که هر روز راحت از کنارشان میگذریم؛ و یا شعر «این حرف» که باز هم بیان برجستهگونهای از قشر خاصی از جامعه است که هر روز آنها را با بیتوجهی میبینیم.
در مورد اشعار خانم آریان، آنچه از نظر مضمون بیش از همه جلوه کرده است، پرداخت شاعر به مبحث اجتماعی عدالتجویانه است که ناشی از پایمال شدن حقوق وی و دیگران است. این تصاویر به حدی در نظر شاعر ملموس و واقعگرايانه است که انگار تجربههای شخصی شاعر است که البته به نظر میرسد بعضی از آنها اینگونه باشد:
باد با خود همة خاطرهها را از یک / دفتر مشق چهلبرگ به اینجا آورد
این رویکرد حتی آنجا که شاعر به مضمونهای دیگر هم توجه نموده، خودنمایی کرده است. از این دست میتوان به شعرهای «درخت باردار»، «بغض را»، «این حرف»، «تنگ غروب» و حتی شعرهایی مثل «شش برابر».
این شعرها، وقتی با زبانی ساده و روایی، در قالب مضامین اجتماعی آموزنده بیان میشود، اگرچه دارای نکات ابتکاری و بکر نیست، ولی عواطف و احساسات زیاد آن به همراه سادگی مضامین و زبان، میتواند حتی شعری برای نسل نوجوان باشد؛ هرچند که نسل نوجوان، اغلب علاقة خود را به مضامین و نکات، فراتر از سن و حد و اندازة خود نشان میدهد.
در مورد بخشی از اشعار که با موضوع دفاع مقدس سروده شدهاند، به همان دلایل ذکر شده و به جهت عدم درگیری ملموس شاعر با موضوع، شعرها از قوت کمتری برخوردارند و پردازش خوبی روی آنها انجام نگرفته است. بعضی ابیات شعارگونه و بعضی دیگر وجودشان بیدلیل است. شاعر، حتی در برخی جاها سعی کرده است واژههايی جدید را به کار ببرد؛ واژههایی مثل «مستطیل». ولی در ارائة آن و مفهوم دادن به این کلمات موفق نبوده است.
حبیبالله رزمجویی